کتاب رنگ شگفت انگیز روح
معرفی کتاب رنگ شگفت انگیز روح
کتاب رنگ شگفت انگیز روح نوشته امیلی اکس. ار. پان و ترجمه شروین جهانبخت است. کتاب رنگ شگفت انگیز روح را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
درباره کتاب رنگ شگفت انگیز روح
این کتاب در فضای آسیا و در میان باورها و اعتقادات مردم تایوان روایت میشود. لی دختری است که برای دیدن مادربزرگ و پدربزرگش به تایوان رفته است. اما داستان از جایی شروع شده است که لی به خانه میآید و میفهمد پلیسها در خانهشان هستند، مادر لی خودکشی کرده است. او در دفترخاطراتش نوشته است که داروها نتوانستند افسردگیاش را درمان کنند و همسر و فرزندش را دوست دارد. حالا لی میداند مادرش تبدیل به پرنده شده است و میخواهد او را پیدا کند. کتاب رنگ شگفت انگیز روح ماجرای سفر لی برای پیدا کردن روح مادرش است. این کتاب کمک می کند نوجوانان راه کنار آمدن با از دست دادن را یاد بگیرند.
خواندن کتاب رنگ شگفت انگیز روح را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به نوجوانان علاقهمند به داستان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رنگ شگفت انگیز روح
دیگر شبها طبقهٔ پایین روی مبل میماندم، دورترین جای ممکن از اتاقخواب اصلی. نمیتوانستم بخوابم، ولی مبل چرمی قدیمی من را بلعید و پیش خودم خیال کردم مادهغولی با بازوهایی بزرگ بغلم کرده است. چهره و صدای مادرم را داشت. گاهی هم که میتوانستم چرت آشفتهای بزنم، صدای تیکتاک یکنواخت ساعت بالای تلویزیون به صدای قلب غول تبدیل میشد.
رویاهایم بین هر تپش، تکهپارههایی از خاطرات قدیمی را بیرون میکشیدند... پدر و مادرم میخندیدند. جشن تولد بود... کیک شکلاتی روی صورت همه مالیده شده بود. مامان به خاطر من با انگشت پاهایش پیانو میزد. بابا آواز آهنگین مندرآوردیاش را میخواند: «لی نخودی، چقدر شادی! آه ای خدا، نفسم گرفت!»
شب قبل از مراسم خاکسپاری بود؛ ساعت حدود سه صبح، با صدای در از خواب بیدار شدم. خواب نمیدیدم؛ مطمئن بودم، چون مادهغول توی رویایم داشت با آهنگ پیانو آوازی را زمزمه میکرد. هیچکس از جایش تکان نخورد. نه پدرم، نه گربهٔ مامانم. سرمای کف چوبی خانه، پایم را آزار میداد. وقتی وارد سرسرا شدم، میلرزیدم، افت دما برایم عجیب بود. در سنگین را کشیدم و باز کردم و چراغ ایوان روشن شد.
خیابان خانهمان در حومهٔ شهر، بنفش و تاریک بود. بهجز صدای جیرجیرکی که لابهلای چمنها ضربآهنگ زمان را نگه میداشت، صدایی نمیآمد. صدایی در دوردست توجهم را جلب کرد. در آسمان تیرهٔ قبل از طلوع، لکهای سرخرنگ دیدم. یکی دو بار بال زد. دُمش هم به دنبال بدنش ظاهر شد؛ مثل پرچم توی هوا تاب میخورد. جانور از جلوی ماه نیمه و از کنار سایهٔ ابری گذشت.
حتی وقتی پرنده مستقیم از بالای حیاط رد شد تا روی ایوان فرود بیاید هم نترسیدم. پنجههایش لرزههای کوتاهی روی چوب میانداخت. وقتی روی دو پایش ایستاد، تقریباً همقد خودم بود.
پرنده گفت: «لی.»
این صدا را همهجا میشناختم. همان صدایی بود که بعد از گریههای طولانیام میپرسید آب میخواهم یا نه، یا بیسکویتهای تازه میآورد و پیشنهاد میداد چند لحظهای وسط مشق نوشتن استراحت کنم، یا داوطلب میشد من را به فروشگاه لوازم هنری ببرد. صدایی زرد بود. تار و پودش بافهای از صداهای درخشان و آهنگین بود و از منقار این موجود سرخ بیرون میآمد.
حجم
۳۷۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۶۴ صفحه
حجم
۳۷۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۶۴ صفحه
نظرات کاربران
کتابی زیبا و عالی جوری ادم رو محو خودش میکند که ادم نمیتونه دست ازش بکشه من این کتاب رو دارم و هر بار هر ساعتی از روز که بازش میکنم 📖احساس میکنم دارم دنیا رو از یه دید جدید
کتاب «رنگ شگفت انگیز روح» رمانی نوشته ی «امیلی اکس آر پان» است که اولین بار در سال 2018 وارد بازار نشر شد. دختری 15 ساله به نام «لی» پس از خودکشی مادرش، از آمریکا به تایوان می رود تا
من خیلی خوشم نیومد به نظرم داستان خوبی نبود و به هم مرتبط نمی شد.