کتاب تاریخ طبیعی ویرانی؛ جستارهایی در باب تأثیر جنگ بر هنر و ادبیات
معرفی کتاب تاریخ طبیعی ویرانی؛ جستارهایی در باب تأثیر جنگ بر هنر و ادبیات
کتاب تاریخ طبیعی ویرانی؛ جستارهایی در باب تأثیر جنگ بر هنر و ادبیات نوشته وینفرید گئورگ زیبالد و ترجمه فرزام امین صالحی است. این کتاب یادداشتهایی است که درباره تاثیر جنگ بر پدیدههای هنری نوشته شده است.
جستار، با مقاله متفاوت است اما اشتراکاتی هم با مقاله دارد. میتوان جستار را بر اساس یکی از مقالاتی که در طاقچه نوشته شده است، اینطور تعریف کرد: «جستار متنی است که با مقاله و داستان و جزوه و رساله متفاوت است و در عین حال با همه ی این ها اشتراکاتی دارد. جستار نتیجه دیده شدن یک موضوع از نقطه نظر منحصر به فرد نویسنده است. اما لزوما نتیجهای که از موضوع گرفته باعث نوشته شدن جستار نمیشود. نویسنده در جستارنویسی آزادی مطلق دارد و می تواند ارزشگذاری کند. جستار ایدهای را بیان یا کاوش می کند که نظر خاص نویسنده است. ایده میتواند برگرفته از جزئیترین اتفاقات روزانه باشد. فرق جستار با مقاله و داستان در این است که در جستار میتوانیم همزمان روایتی را تعریف کنیم، قصهای تخیلی بگوییم یا مسئلهای را تحلیل منطقی کنیم.»
درباره کتاب تاریخ طبیعی ویرانی؛ جستارهایی در باب تأثیر جنگ بر هنر و ادبیات
جنگ، پدیده مرگباری است که همیشه تاثیرات خود را بر جا میگذارد. هربار که جنگی اتفاق میافتد همه چیز تغییر میکند. این تغییرات تنها شامل کشته شدن مردمان و از بین رفتن بناها نیست، بلکه حتی هنر و ادبیات نیز تغییر میکند. هنرمندان، نویسندگان و ادیبان، بعد از هر جنگی، تحت تاثیر آثار ویرانگر آن، آثاری میآفرینند که ردپای شوم جنگ در آن نمایان است.
وینفرد گئورگ زیبالد در کتاب تاریخ طبیعی ویرانی؛ جستارهایی در باب تأثیر جنگ بر هنر و ادبیات نوشته است. او آثار سه نفر از نویسندگان آلمانی، آلفرد آندرش، جان آمری و پیتر وایس را بررسی کرده است و نگاهی به تاثیراتی که جنگ جهانی دوم و بمباران بر آثار آنها داشته است، انداخته است.
نشریه گاردین (The Guardian) در مورد این کتاب اینطور نوشته است: «اثری که با لحنی آرام اما خشمگین به بیاخلاقی زمانه و روزگارمان اعتراض میکند. این کتاب یکی از بهترین ناداستانهای زیبالد است.»
کتاب تاریخ طبیعی ویرانی؛ جستارهایی در باب تأثیر جنگ بر هنر و ادبیات را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از مطالعه کتابهای تاریخی و هنری لذت میبرید، کتاب تاریخ طبیعی ویرانی؛ جستارهایی در باب تأثیر جنگ بر هنر و ادبیات یک گزینه عالی برای شما است.
درباره وینفرید گئورگ زیبالد
وینفرید گئورگ زیبالد (W.G Sebald) در سال ۱۹۴۴ در آلمان متولد شد و در سال ۲۰۰۱ بر اثر سکته قلبی در حین رانندگی از دنیا رفت.
او در دانشگاه فرایبورگ در رشته ادبیات آلمانی تحصیل کرد و بعد برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و در دانشگاه منچستر تحصیلاتش را کامل کرد. او نویسنده آثاری از جمله حلقههای زحل، مهاجران، آسترلیتز جوان و سرگیجه است. بسیاری از منتقدان او را از جمله نویسندگانی میدانند که لایق جایزه نوبل بود اما در طول دوران حیاتش موفق نشد آن را به دست بیاورد.
بخشی از کتاب تاریخ طبیعی ویرانی؛ جستارهایی در باب تأثیر جنگ بر هنر و ادبیات
مردم روی تراس خانههایشان نشسته بودند و قهوه میخوردند. انگار داشتیم فیلم تماشا میکردیم؛ بهکلی محال بود.» احساس بیگانگی نوساک از آنجا نشئت میگرفت که خود را با بیاحساسیِ عاطفی شدیدی روبهرو میدید که از نگاه یک ناظر دستکمی از سنگدلی نداشت. نمیتوان از یک مشت حشره توقع داشت از غم ویرانی لانه مورچه همسایه دگرگون شوند، ولی از سرشت بشری توقع کمی همدلی داری، و بهراستی قهوه خوردنِ طبق معمول در تراسهای هامبورگ در آخر ژوئیه سال ۱۹۴۳ به حدی پوچ و تکان دهنده است که تقریباً به منظره حیوانات گرانویل شبیه است که در لباس افراد بشر و مجهز به کارد و چنگال مشغول خوردن همنوع خویش هستند.
از سوی دیگر ادامه کارهای روزمره بیتوجه به فاجعه، از پختن کیک گرفته تا چیدن میز قهوه و برگزاری مناسک والاتر فرهنگی، روشی امتحانشده و مطمئن برای حفظ آن چیزی است که عقل سلیم بشری پنداشته میشود. نقش موسیقی در ظهور و سقوط رایش آلمان بخشی از این بافتار است. هر وقت توسل به وخامت اوضاع ضروری به نظر میرسید ارکستر کاملی از هنرمندان و نویسندگان را به کار میگرفت. بمباران شدید شهرهای آلمان هم چیزی را عوض نمیکرد. الکساندر کلوگه اجرایی از آیدا را به یاد میآورد که رادیو رم شب قبل از حمله هوایی به هالبرشتات پخش کرد. «ما در اتاقخواب پدر، جلوی یک رادیوی چوبی قهوهای نشستهایم که صفحه روشنی دارد که نام ایستگاههای خارجی را نشان میدهد و به موسیقی مرموز ابتری گوش میکردیم که از راه بسیار دور با پارازیت میآمد و نوعی قصه بسیار جدی را تعریف میکرد که پدرمان بهاختصار آن را به آلمانی برای ما شرح میداد.
حوالی ساعت یک بامداد عشاق در گور به کام مرگ میروند.» و سرِشبِ پیش از حمله هوایی خانمانبرانداز به دارمشتات، به قول یکی از بازماندگان، او «از رادیو به ترانههایی از دنیای گل و بلبل احساسی موسیقی جادویی اشتراوس گوش میکرد.» نوساک، که از نظر او سَردر دیوارههای هامبورگ به طاق نصرت، ویرانههای رم، یا صحنههای اجرای اپرایی مسحورکننده شبیه بود، از بالای تلی از آوار در صحرا که فقط ایوان باغچهٔ صومعه در آن باقی مانده است، به پایین مینگرد.
او ماه مارس در آنجا به تماشای کنسرتی رفته بود. «زن کوری آواز میخواند»؛ ترانه «حالا دوران سختیها دوباره آغاز میشود.» «زن ساده و خاطرجمع به هارپسیکورد تکیه داده بود. چشمان نابینایش به ماورای چیزهای پیشپاافتادهای نگاه میکرد که ما از پیش نگران آنها بودیم، به فراسوی آنها و شاید به جایی که ما حالا ایستادهایم و دوروبرمان چیزی جز اقیانوسی از سنگ نیست.» پیوند میان امر مقدس و منتهای کفرگویی که در اینجا از طریق تجربهای موسیقایی به آن دست یازیده شده، ترفندی است که همواره مفید از آب درمیآید. ماکس فریش در صفحهای از خاطرات روزانهاش که در برلین نوشته بود، اشاره کرد: «چشماندازی ناهموار از آجرها، انسانهایی که زیر آنها مدفون شدهاند، ستارگان در آسمان بالاسر؛ تنها جنبندگان موشها هستند. سرِ شب رفتم تا به افی ژنی گوش بدهم.» یک ناظر انگلیسی نمایش اپرایی در همان شهر را درست پس از برقراری آتشبس بهخاطر میآورد.
حجم
۷۶۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۷۶۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
نظرات کاربران
من نفهمیدم کتاب دنبال چی بود و چی رو میخواست منتقل کنه ؟ به نظرم بیشتر سرگردان بودن نویسنده رو منتقل میکرد و آخر اثر جنگ روی هنر و ادبیات رو این جوری نشون میدن ؟ یک سری متن های