دانلود و خرید کتاب چرا تو سنگی؟ بیوک ملکی
تصویر جلد کتاب چرا تو سنگی؟

کتاب چرا تو سنگی؟

معرفی کتاب چرا تو سنگی؟

 کتاب چرا تو سنگی؟ نوشته بیوک ملکی در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است.

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که در سال ۱۳۴۴ پایه‌گذاری شد، گسترده‌ترین شبکه کتابخانه‌های کودکان و نوجوانان را دارد و از برجسته‌ترین تولیدکنندگان کتاب کودک است. این سازمان علاوه بر کتاب، محصولات فرهنگی دیگری مانند فیلم و سرگرمی‌های سازنده و موسیقی نیز برای کودکان تولید می‌کند.

 درباره کتاب چرا تو سنگی

 بیوک ملکی شاعر نام آشنای کودک و نوجوان در کتاب چرا تو سنگی؟ از صلح و از آمدن بهار می‌گوید. از چشم‌ها را شستن و دنیا را جور دیگری دیدن. از بایدها و نبایدها و... او گاهی خوابی را تعبیر می‌کند و گاهی شما را به خوابی شیرین می‌برد. او تمام فصل‌ها را با اشعارش بهار می‌کند و عشق را بهاری می‌داند که از سوی سرنوشت می‌آید. هرچند که جنگ حال انسان‌ها را پریشان می‌کند و حتی حال خدا را.... و تبر درخت را نابود می‌کند و باعث اندوه دشت می‌شود، اما خنده یک گل زیبا هم برای ادامه زندگی کافی است.

خواندن کتاب چرا تو سنگی؟ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

مخاطبان این کتاب گروه سنی نوجوان و جوان هستند. 

 درباره بیوک ملکی

 بیوک ملکی در روستای زوجه بستان از توابع قزوین و در سال ۱۳۳۹ به دنیا امده است. او از اولین اعضای هیئت سردبیری سروش نوجوان است و خیلی از بچه‌های دهه شصتی با نام و آثار او آشنایی دارند.  ملکی پس از انقلاب شعرهایش را در نشریات کودک و نوجوان به چاپ می‌رساند و در جلسات شعر و شعرخوانی شرکت می‌کرد. از سال ۱۳۶۲ مشغول به کار در کانون پرورش فکری شد. پس از آن در رادیو و واحد کودک و نوجوان حوزه هنری  شروع به کار کرد. در سال ۱۳۶۷ با زنده‌یاد قیصر امین‌پور و فریدون عمو‌زاده خلیلی و چند نفر دیگر نشریه سروش را راه‌اندازی کرد و تا سال ۱۳۸۲ که نشریه تعطیل شد، در آنجا بود و مدت زیادی نیز سردبیر سروش بود. او در حال حاضر مدیرعامل دفتر شعر جوان و مسئول هنری بخش کودک و نوجوان انتشارات امیر کبیر است

از آثار ملکی می‌توان به آفتاب‌مهتاب، کلاغ‌پر، ستاره‌باران و بر بال رنگین‌کمان اشاره کرد.  

بخشی از کتاب چرا تو سنگی؟

بهار

یک دامن پُرچین بنفشابی

جوراب سفید و سرخ

ِ پیراهن ّ عنابی

ِ با روسری زرد قناری

به به! چه بهاری

***

جور دیگر

ای کاش ما هم

چون چشم ها

ّ هر ذره از دنیای خود را

خوب می دیدیم

ّ اما

خود را نمی دیدیم

***

صلح

وقتی تو باشی

آژیر قرمز

گل های باغند

این لوله های صف کشیده

لوله های خالی توپ

خمیازه ی صدها کلاغند

وقتی تو باشی

در پوکه های هر گلوله می شکوفد

غنچه های گل

هر صبح می بارد

رگبار آواز از نُک بلبل

با تو، تمام فصل ها

فصل بهارند

در خانه ها

در کوچه ها

در شهرها

ِ خیلشهیدان

ِ سرگرم کارند

***

باید،نباید

مردی بلندقد

مردی بلندقامت

از روزهای: «باید از این جا رفت

تا لحظه های روشن بی تردید»

امروز با «نباید و شاید»

پاهای خویش را

زیر بغل زده می آید

***


نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۰ صفحه

حجم

۸٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۰ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
۳,۰۰۰
۷۰%
تومان