تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

دانلود و خرید کتاب صوتی هنگام باران بود
معرفی کتاب صوتی هنگام باران بود
کتاب صوتی «هنگام باران بود» سرودهٔ سیدحبیب نظاری و با تصویرگری هما رستمی، توسط نشر صوتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است. گویندگی این اثر را سیدحبیب نظاری برعهده داشته و ناظر هنری آن مانلی منوچهری است. این کتاب در قالب شعر برای گروه سنی نونگاه (کودکان و نوجوانان) سروده شده و به واقعهٔ کربلا و روایتهای مرتبط با آن میپردازد. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هنگام باران بود
«هنگام باران بود» مجموعهای از اشعار سیدحبیب نظاری است که با محوریت واقعهٔ کربلا و نگاه کودکانه به این رویداد سروده شده است. این کتاب در قالب شعر و با تصویرگری هما رستمی، تلاش کرده است تا مفاهیم عمیق و احساسی واقعهٔ عاشورا را از زاویهٔ دید کودکان روایت کند. ساختار کتاب بر پایهٔ روایتهای شاعرانه و توصیفهای تصویری شکل گرفته و با زبان و تصاویری که برای مخاطب نوجوان و کودک قابل لمس باشد، به بیان احساسات و دغدغههای شخصیتهای حاضر در واقعهٔ کربلا میپردازد. این اثر در قالب کتاب صوتی نیز ارائه شده و با صدای شاعر، تجربهای متفاوت از شنیدن شعر و روایت را برای مخاطب فراهم میکند. فضای کلی کتاب، تلفیقی از سوگ، امید و جستوجوی معنای باران در دل خشکسالی و اندوه است که با نگاهی شاعرانه و کودکانه بیان شده است.
چرا باید کتاب هنگام باران بود را بشنویم؟
این کتاب با بهرهگیری از زبان شعر و تصویرگری، واقعهٔ کربلا را از زاویهٔ نگاه کودکان روایت کرده است. شنیدن این اثر فرصتی فراهم میکند تا مخاطب با احساسات و دغدغههای کودکان حاضر در این واقعه آشنا شود و مفاهیم انسانی چون همدلی، امید و ایستادگی را در قالبی شاعرانه تجربه کند. روایت شاعرانه و صدای شاعر، تجربهای متفاوت از مواجهه با واقعهٔ عاشورا را رقم میزند و به مخاطب امکان میدهد تا با لایههای عاطفی و معنوی این رویداد ارتباط برقرار کند.
شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کودکان و نوجوانانی مناسب است که علاقهمند به شعر و روایتهای تاریخی هستند، بهویژه آنهایی که میخواهند با واقعهٔ کربلا و مفاهیم انسانی آن از زاویهای تازه و کودکانه آشنا شوند. همچنین برای والدین و مربیانی که به دنبال آثاری برای معرفی مفاهیم عاشورا به کودکان هستند، گزینهٔ مناسبی بهشمار میآید.
بخشی از کتاب هنگام باران بود
«در کربلا باران اتتشنته کرد نمی دوه جرد یک غنچهی کو چک دستان باران را گرفت و گفت: «من تشهام» لبهای خنکش را نشانش داد باران ولی تنها نگاهش کرد باران ولی تنها دلش لرزید یک قطره از چشمان باران بر زمین افتاد ست عمه داستهای کوچک دختر چشم او تصویر توفان خیمهها یک مشت خا کسیر اما دل او خاذ عمهای که سایهسار کودکان بود و آن دختر کوچک از بس هراسان بود با چشمهایش آسمان را جستوجو میکرد دنبال باران بود -دنبال بابایی که از باران رهاتر بود-
زمان
۱۰ دقیقه
حجم
۲۴٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۱۰ دقیقه
حجم
۲۴٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد