کتاب کودکان در اردوی بانک
معرفی کتاب کودکان در اردوی بانک
کتاب کودکان در اردوی بانک اثری از علی رنجبر است. در این داستان بچهها به بانک میروند. درباره ارزش و مفهوم پول، پسانداز و سود یاد میگیرند.
بچهها اینبار به بانک سر میزنند و آنجا درباره پس انداز و سود، وام دادن و ...مطالبی را فرامیگیرند. کتاب کودکان در اردوی بانک به کودکان کمک میکند تا در قالب یک داستان با مفاهیم اقتصادی مهم آشنا شوند.
کتاب کودکان در اردوی بانک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر دوست دارید فرزندتان با مفاهیمی همچون پس انداز و سود از دوران کودکی آشنا شود، کتاب کودکان در اردوی بانک یک گزینه مناسب برای شما است.
بخشی از کتاب کودکان در اردوی بانک
زهرا گفت: خیلی هیجان زده هستم، قبلا هرگز پدرم را در بانک ملاقات نکردهام .
مانی گفت: من هم همینطور، چون مادر مانی نیز در همان بانک مشغول به کار بود. امروز قرار است بچه ها برای بازدید از بانک نزدیک مدرسه، به آنجا بروند. در بانک، خانمی جوان و بسیار شیک و مرتب بچهها و خانم کاظمی را به داخل بانک راهنمایی کرد و آنها را به دفتر کار پدر زهرا برد. همینطور که یک آسانسور به سمت بالا حرکت میکرد چون یک طرف آن شیشهای بود، بچهها میتوانستند سالن بزرگ بانک را ببینند که کارمندان زیادی در آنجا مشغول به کار بودند.
یاسمن در حالی که هیجان زده بود گفت: بچهها نگاه کنید، من میتوانم پولهای وی میز صندوقدار بانک را ببینم.
بچه ها از داخل آسانسور با شگفتی و تعجب به منظره پر رفت وآمد و شلوغ بانک نگاه میکردند. پدر زهرا با گرمی و صمیمیت به آنها خوش آمد گفت، حتی به زهرا که دستهای او را گرفته بود و به زهرا گفت دوستانت را به من معرفی نمیکنی؟
بعد زهرا شروع کرد به معرفی دوستانش؛ سپس پدر زهرا گفت : به بانک خوش آمدید کسی میتواند به منت بگوید در بانک چه کارهایی انجام میشود؟ لطفا دستتان را بالا ببرید. بله ایلیا؟
ایلیا گفت: گرفتن پول .
درست است اما پول چطور وارد بانک میشود؟ اگر در بانک پولی وجود نداشته باشد ، شما هم نمیتوانید پولی دریافت کنید؟
یاسمن گفت: زمانی که افراد بابت کسب و کار خود و حقوقی که دریافت میکنند، پول دریافت میکنند، پول به دست میآورند و آن را در بانک نگهداری میکنند . مثلا فروشگاه ها هرروز جمع پولی را که شب گذشته از مشتریان دریافت کردهاند را به بانک واریز میکنند و من پدرم چون یک فروشگاه بزرگ دارد دیدم که هرروز جمع پول ها را به بانک میبرد.
لیلا گفت: واقعا بچهها هم میتوانند پولشان را به بانک بیاورند؟
بله؛ آنها میتوانند؛ خانم هوشمند از طرف بانک به مدرسه شما فرستاده شد تا در مورد استفاده بهتر و هوشمندانه از پولتان برای شما صحبت کند
بچهها با تکان دادن سر حرفهای آقای مدیر را تایید کردند. پدر زهرا گفت: بسیار خب آیا قلک پس انداز پول را به خاطر میآورید ؟
بچهها دوباره سرشان را به علامت تایید تکان دادند .
پدر زهرا ادامه داد: بانک هم شبیه یک قلک بزرگ برای پس انداز کردن پول میباشد. تمامی افراد چه بزرگتر ها چه بچه ها پولشان را در بانک قرار میدهند و مقداری پول هم برای اینکار آنها پرداخت خواهیم کرد و در واقع به آنها سود پرداخت میکنیم
ایلیا گفت: وای، شما به آنها به خاطر هیچ چیز پول پرداخت میکنید؟
حجم
۲۳۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸ صفحه
حجم
۲۳۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸ صفحه
نظرات کاربران
بد نبود