کتاب قطار شهری

کتاب قطار شهری، رمانی زیبا و خواندنی از مجید محمدی‌فر است که روایت‌گر داستانی عاشقانه و دل‌نشین است. 

درباره‌ی کتاب قطار شهری

کتاب قطار شهری یک داستان زیبا و عاشقانه از مجید محمدی‌فر درباره‌ی زندگی پسری به نام افشین است. همانطور که از نام کتاب پیداست، قطار شهری نقش مهمی در پیشبردن وقایع مختلف داستان دارد. داستان در میان واگن‌های قطار می‌گذرد. واگن‌هایی که پذیرایی همه‌ مدل آدمی هست. آدم‌هایی با فکرها و عقیده‌های گوناگون. آدم‌هایی با دغدغه‌های خاص خودشان. در همین زمان است که افشین، توجه همه را به خودش جلب می‌کند تا چیز مهمی بگوید...

کتاب قطار شهری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از خواندن رمان‌های عاشقانه از نویسندگان فارسی زبان لذت می‌برید، کتاب قطار شهری یک انتخاب خوب برای شما است.

بخشی از کتاب قطار شهری

قطار به ایستگاهِ احمدآباد رسید و بعد از این که مأمورین اجازه نزدیک شدن به قطار را دادند، درب‌ها باز شد و آقا افشین قصه ما، وارد یکی از واگن‌های شلوغ شد، دو سه تا خانم جوان، کارگر ساختمانی، فروشنده دوره گرد، محصل تا استاد دانشگاه در این واگن حضور داشتند و ساکت در انتظار رسیدن به مقصد بودند و از قرائن و امواجی که متصاعد می‌کردند می‌شد پذیرفت که مشغول واکاوی درون خودشان هستندو یا داشتن فکر می‌کردند که نظر کرده دیگران محسوب می‌شوند و برای همین بود که یواشکی و برخی هم با پُررویی به همدیگر نگاه می‌انداختند، خصوصاً به خانم ها…

از ظواهر امر پیدا بود که تعدادی داشتند با گوشی موبایل در فضای مجازی سیر و سیاحت می‌کردند و شایدم با سیم هایی که به گوش هایشان وصل کرده بودند، موسیقی دریافت می‌کردند و ممکنم هست که از فیلم‌های کوتاه آنچنانی لذت می‌بردند. راستی چرا هر جا که نگاه می کنیم از هندزفری سفید استفاده می کنند یعنی رنگ دیگه ای وجود ندارد یا… آقا افشین ما نگاهی خشمگین و آزرده خاطر به ریز و درشت حاضرین انداخت و به فکر فرو رفت و هنوز به ایستگاه بعدی نرسیده بودیم که هیجان زده و آشفته با صدای بلند همه را با این جملات مورد خطاب قرار داد:

خانم‌ها و آقایان محترم، کوچیک و بزرگ هم نداره! لطفاً توجه بفرمایید...