کتاب روانشناسی فریبکاری
معرفی کتاب روانشناسی فریبکاری
کتاب روانشناسی فریبکاری اثری از پل اکمن، دانشمند مشهور زبان بدن است. در این اثر قرار است پاسخ این سوال را بگیریم: چطور از طریق سرنخهای این کتاب، به لحن و واژهها و حرکت بدن افراد دقت کرده تا فریب نخوریم؟
این اثر را با ترجمه نگین کشاورزیان در دست دارید.
درباره کتاب روانشناسی فریبکاری
روانشناسی فریبکاری قرار است به ما کمک کند تا در ارتباطمان با افراد مختلف، فریب نخوریم. این کتاب سرنخهایی به دست ما میدهد که میتوانیم آن را در لحن و واژهها، حرکات بدن و ... جستجو کنیم و از فریب خوردن خودمان جلوگیری کنیم و متوجه شویم که چه زمانی افراد به ما دروغ میگویند.
اما چرا این مساله مهم است؟ درک بهتر دروغگویی میتواند بر تمام ابعاد و جنبههای زندگی ما کمک کند. هربار که کسی به ما دروغ میگوید، حس بدی پیدا میکنیم. ممکن است نفرت و تنفر را حس کنیم و یا دروغ گویی را زشت و شرمآور بدانیم. اما پل اکمن با این نظر مخالفت میکند. چون معتقد است این که کسی تا به حال دروغ نگفته است، تصوری ساده لوحانه است.
دانستن روانشناسی فریبکاری به شما کمک میکند تا نشانهها و علاوه رفتاری فریب را بشناسیم. بتوانیم در ارتباط با افراد مختلف آن را تشخیص دهیم و با شناسایی آن یاد بگیریم که به چه افرادی میتوانیم اعتماد کنیم و به چه افرادی نمیتوانیم اعتماد کنیم؟ او معتقد است که حالت چهره افراد میتواند مسائل بسیاری را در ارتباط با آنان به ما بگوید، مثلا: آیا این شخص اهل خشونت است؟ او همچنین بیان میکند که دروغ انواع مختلفی دارد و حالات فرد دروغگو، میتواند راز او را برملا کند.
کتاب روانشناسی فریبکاری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
روانشناسی فریبکاری کتابی است که مخاطب خاصی ندارد و همه میتوانند از خواندن آن لذت ببرند و بیاموزند. چه که هیچکسی نیست که دلش بخواهد فریب بخورد. در عین حال اگر از مطالعات روانشناسی لذت میبرید، این کتاب به شما کمک میکند.
درباره پل اکمن
پل اکمن، دانمشند زبان بدن، روانشناس و انسانشناس ۱۵ فوریه ۱۹۳۴ به دنیا آمد. نام او در میان بزرگان دیگر در این زمنیه مانند فروید و داروین میدرخشد چرا که او فعالیتهای بسیاری در ارتباط با تحلیل و ارزیابی فراگیر بودن علائم و زبان بدن انجام داده است. تحقیقات او این را نشان میدهد که انبوه نشانههای غیرکلامی در ارتباطات ما انسانها، علائم چهره و نشانههایی که در صورت ما پدیدار میشوند، در تمام جهان یکی است.
پل اکمن را قویترین فرد در تشخیص دروغ میدانند. او عمرش را صرف تحقیق و پژوهش بر روی این مساله کرده است که فریبکاری، دروغگویی و ... در ارتباطات انسانی چگونه است. از میان کتابهای او میتوان به کتاب چگونه به احساسات دیگران پی ببریم و دروغ سرآمد تمام بدی ها اشاره کرد.
بخشی از کتاب روانشناسی فریبکاری
همه فریبکاریها شامل پنهانکاری یا تحریف در احساسات نمیشوند. کسی که اختلاس میکند منکر این واقعیت میشود که پول دزدیده است. سارق ادبی منکر این واقعیت میشود که کار شخص دیگری را دزدیده و وانمود میکند کار خودش است. آدم میانسال از خود راضی، سنش را پنهان میکند، موهای جوگندمیاش را رنگ میکند و ادعا میکند هفت سال جوانتر است. حتی زمانی که دروغ در مورد مسئله دیگری غیر از احساسات باشد، ممکن است احساسات درگیر شوند. شاید آدم از خود راضی، از غرورش شرمنده و ناراحت باشد. برای موفق شدن حقهاش، او نه تنها باید سنش را پنهان کند، باید ناراحتیاش را هم پنهان کند. شاید سارق ادبی در مقابل کسانی که فریبشان داده، احساس حقارت میکند. بنابراین، او نه تنها باید اصل اثر را پنهان کند و تظاهر به تواناییای بکند که ندارد، باید احساس حقارتش را هم پنهان کند. شاید کسی که اختلاس میکند از شنیدن متهم شدن شخص دیگری به جای خود، غافلگیر شود. حالا باید غافلگیر شدنش و یا حداقل دلیل آن را هم پنهان کند.
بنابراین، اغلبْ دروغهایی که برای پنهان کردن احساسات نیستند هم درگیر احساسات میشوند. وقتی درگیر شدند، باید پنهان شوند تا دروغ لو نرود. هر احساسی ممکن است در این مسئله دخیل باشد، اما سه احساس هستند که نقش بیشتری دارند. این سه احساس آنقدر اهمیت دارند که باید جداگانه تعریف شوند: ترس از گیر افتادن، عذاب وجدان، و لذت بردن از فریب دیگران.
عذاب وجدان به خاطر دروغ گفتن، به احساس خاصی راجع به دروغ گفتن مربوط میشود، نه مسائل حقوقی که گناهکار یا بیگناه بودن فرد را مشخص میکنند. همچنین باید بین این عذاب وجدان، با عذاب وجدان در مورد محتوای دروغ، تفاوت قائل شد. فرض کنید در داستان پسر وینسلو، رونی واقعاً حواله پول را دزدیده باشد. در این صورت، احتمالاً از عمل دزدی عذاب وجدان دارد ـ به خاطر کاری که انجام داده، خودش را آدم بد و وحشتناکی میداند. اگر رونی دزدیاش را از پدرش پنهان کند، باز هم از دروغ گفتن عذاب وجدان خواهد داشت؛ این همان عذاب وجدان به خاطر دروغ گفتن است. عذاب وجدان در مورد محتوای دروغ، لزوماً به معنای عذاب وجدان در مورد دروغ گفتن نیست. فرض کنید رونی پول را از پسری دزدیده که در مدرسه برای شکست دادن رونی در مسابقه گولش زده بود. شاید رونی از دزدیدن پول چنین همکلاسی بدی عذاب وجدان نداشته باشد؛ شاید انتقام بجایی به نظر بیاید؛ اما باز هم احتمال دارد به خاطر پنهان کردن دزدیاش از آقای معلم یا پدرش، عذاب وجدان داشته باشد. آن بیمار روانی که اسمش مری بود، از نقشهای که برای خودکشی کشیده بود عذاب وجدان نداشت، بلکه از دروغ گفتن به دکترش عذاب وجدان داشت.
عذاب وجدان به خاطر دروغ گفتن، مثل ترس از لو رفتن، کم و زیاد دارد. ممکن است خیلی کم باشد، یا آنقدر زیاد باشد که سرنخهای فریب آشکار شوند و دروغ لو رود. وقتی به بالاترین حد برسد، حس آزاردهندهای است که احساسات بنیادین فرد نسبت به ارزشهای درونیاش را متزلزل میکند. برای رهایی از این عذاب وجدان، ممکن است شخص با وجود آگاهی از احتمال مجازاتش، دست به اعتراف بزند. در واقع، مجازات تنها راه چاره است و دلیل اعتراف، خلاص شدن از عذاب وجدان است.
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه