کتاب شکارچیان شهاب
معرفی کتاب شکارچیان شهاب
کتاب شکارچیان شهاب نوشته ژول ورن است که با ترجمه نیلوفر امیری منتشر شده است. ژول ورن این کتاب را در سال ۱۹۰۱ تمام کرد اما فرصت انتشار آن را پیدا نکرد، پسرش مایکل ورن سال ۱۹۰۸ سه سال بعد از مرگ پدر با ویرایشی جدید آن را منتشر کرد.
درباره کتاب شکارچیان شهاب
یک شهابسنگ بزرگ در آسمان دیده شده است، در یک شهر کوچک در آمریکا دو ستارهشناس بر سر ثبت آن با هم رقابت میکنند، زیرا این افتخار بزرگی برای آنان خواهد بود، اما این تازه آغاز ماجرا است. مشخص میشود جنس این شهاب سنگ عظیم کاملا از طلا است و حالا پیدا کردن آن فقط افتخار نیست یک تغییر بزرگ در تمام زندگیاست. این شهاب سنگ مساله مرگ و زندگی میشود، در همین زمان یک مخترع هم به این گروه اضافه میشود. او دستگاهی میسازد که میتواند هرجا که میخواهد شهاب سنگ را فرود بیاورد. کتاب شکارچیان شهاب داستان سه مرد برای به دست آوردن شهابسنگی از جنس طلا است.
خواندن کتاب شکارچیان شهاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به آثار علمی تخیلی پیشنهاد میکنیم
درباره ژول ورن
ژول ورن در ۸ فوریه ۱۸۲۸م در شهر نانت (یکی از شهرهای شرقی فرانسه) متولد شد. پدرش پی یر ورن در سال ۱۸۲۷م با دختری به نام سوفی الوت دالفری از نانت ازدواج کرد. خانواده ی دالفری بسیار از این ازدواج خرسند بودند، چرا که پی یر فرزند یکی از صاحب منصبان استان پروونس در فرانسه بود. پی یر ورن که دلبستگی به آموختن و خواندن داشت، به کار وکالت پرداخت. ژول ورن یه برادر به نام پل و سه خواهر به نامهای آنا، ماتیلد و ماری داشت. در سال ۱۸۳۹میلادی ژول ورن سوار بر کشتی پستی شد و به نخستین دریانوردی دور و درازش پرداخت و به هند رفت. پس از بازگشت، در سال ۱۸۴۴میلادی در دبیرستان نانت نامنویسی کرد و به آموختن سخنوری و فلسفه روی آورد.
او با الکساندر دوما آشنا شد. او که دلبستهی ذوق و قریحه ژول ورن جوان شده بود، وی را زیر بال و پر خود گرفت و حتی برای دیدن نمایشنامهها او را به لُژ ویژهی خود میفرستاد. در سال ۱۸۴۹میلادی با الهام از الکساندر دوما سه نمایشنامه نوشت که یکی از آنها بسیار برای الکساندردومای پدر جذاب بود.
در سال ۱۸۶۶میلادی که ژول ورن به اوج نامآوری و کامیابی خود رسیده بود، برای خود یک کشتی گردشی خرید و آن را به نام پسرش سن میشل نام گذاری کرد. این قایق ماهیگیری دفتر کار و مرکز مطالعه او شمرده می شد و هنگامی که در دریای مانش دریانوردی یا در روی رودخانه سن کشتی میراند، درهمان هنگام به اندیشیدن میپراخت و دستاورد اندیشههای خود را به گونه اثرهای جاودانی به روی کاغذ میآورد
ژول ورن در ۲۴ مارس ۱۹۰۵میلادی بر اثر بیماری دیابت، در شهر امیان درگذشت. ژول ورن را پدر ادبیات علمی تخیلی میدانند.
بخشی از کتاب شکارچیان شهاب
شهری که این ماجرای عجیب درآن اتفاق افتاده در ایالت ویرجینیا آمریکا با نام واستون است که در شرق ساحل رود پوتو ماک قراردارد، ولی اگر بخواهم مختصات بیشتری از این شهر بدهم بی فایده است، چراکه در بهترین و کاملترین نقشههای ایالات متحده هم نمیتوانید آن را پیدا کنید.
صبح روز دوازدهم مارس بود، مردم آن شهر که در زمان خاصی از خیابان اکسترآن میگذشتند، اسب سوار خوشپوشی را دیدند که دراین خیابان شیبدار درحال گذر بود. اسب سوار، در میدان کونستیتوسیون که در مرکز شهر واقع شده است، ایستاد. او یک یانکی خالص به نظر میآمد. سی ساله، قدی نسبتا بلند، هیکلی کاملا درشت و ورزیده، موهایی خرمایی و ریشش قهوهای رنگ بود و لباسی گشاد بر تن داشت. اسبی که سوارش بود را با مهارت و چالاکی زیاد هدایت میکرد. رفتارش طوری بود که او را مردی بااراده و کاری نشان میداد، ولی بیصبری طبیعی و ذاتیاش را به زحمت میتوانست در ظاهر سرد و خاموشش مخفی کند.
چرا این سوار در شهری است که کسی او را تاحالا ندیده و نمیشناسد؟ آیا فقط از اینجا میگذشته یا تصمیم داشت در این جا اقامت کند؟
او برای پیدا کردن مهمانخانه هیچ مشکلی نداشت. چرا که مسافران در هیچ جای ایالات متحدهی آمریکا، بهترین پذیرایی، بهترین غذا و راحتی و نیز قیمتها ارزان و مناسب را مانند شهر واستون پیدا نمیکنند.
به نظر نمی آمد که او قصد اقامت در این شهر را داشته باشد.
لبخند دعوت کنندهی مهمانخانه داران اثری بر او نداشت.
حجم
۹۰۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه
حجم
۹۰۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه