کتاب حذف مرگ
معرفی کتاب حذف مرگ
کتاب حذف مرگ، نوشته سام پرنیا و جاش یانگ است. آنها در این کتاب از علمی حرف میزنند که مرزهای میان مرگ و زندگی را از نو ترسیم میکند. آنان پدیده مرگ را از جنبه علمی بررسی میکنند و تمام جنبههای خرافی و باورهای کهنهای را که درباره آن وجود دارد، به چالش میکشد.
این اثر را با ترجمه مریم تقدیسی میخوانید.
درباره کتاب حذف مرگ
نویسندگان کتاب حذف مرگ بعد از تحقیقات مفصلی که در بخش مراقبتهای ویژه به عمل آوردهاند، درباره مرگ صحبت میکنند. آنها به این موضوع میپردازند که بعد از مرگ یا حتی در حین اتفاق افتادن این فرایند چه اتفاقی برای بدن انسان و هوشیاریاش میافتد. در حقیقت آنها مرگ را به صورت رخدادی لحظهای نمیبینند. بلکه فرایندی میدانند که به انجام رسیدنش مدتی طول میکشد.
بعد از مرگ ذهن و روان انسان تا چند ساعت به زندگیاش ادامه میدهد. علاوه بر این اعتقاد دارند که طب احیا، امکان برگشتپذیری مرگ را در اختیار انسان قرار میدهد.
نکته جالب دیگر درباره این کتاب، توجه آن به مساله دنیا و زندگی بعد از مرگ است. در حقیقت تحقیقات درباره وجود و ماهیت روح، دوباره و از بعد علمی آن آغاز شده است و پژوهشگران در تلاشند تا روح را جدا از ماهیت فلسفی یا دینی آن بررسی کنند.
کتاب حذف مرگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
تمام علاقهمندان به پدیده مرگ را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم. کتاب حذف مرگ این توانایی را دارد که دیدگاه شما را نسبت به زندگی، مرگ، روح، زندگی بعد از مرگ و ... تغییر بدهد و از همین منظر کتابی جذاب و بدیع به شما میرود.
درباره سام پرنیا
سام پرنیا، استاد پزشکی در NYU Langone Medical Center است و به دلیل کارها و پژوهشهایش درباره مرگ و تجربه نزدیک مرگ شناخته میشود. سام پرنیا دانشآموخته دانشکده پزشکی Guys and St. Thomas در دانشگاه لندن است و دکترایش را از دانشگاه ساوت همپتون دریافت کرده است.
او مقالات متعددی درباره پدیده مرگ نوشته است و در حال حاضر در مرکز پزشکی ویل کرنر نیویورک و بیمارستانهای انگلیس در بخش احیای قلبی ریوی مراقبتهای ویژه فعالیت میکند.
بخشی از کتاب حذف مرگ
تیرالوزی را چند روز بعد از خارج شدن از کما ملاقات کردم. او که مردی آمریکایی ایتالیاییتبار، قدبلند، میانسال، با موهایی جوگندمی بود، چند لحظهای طول کشید تا موفق به جمع کردن افکارش شود. در حالی که او به قایقی چشم دوخته بود که بر روی امواج آرام رود شرقی نیویورک شناور بود و داستانش را برای من بازگو میکرد، همسرش دستش را گرفته بود و با محبت نگاهش میکرد.
چیزی که توجهم را جلب کرد این بود که، او در طول مدتی که قلبش از حرکت ایستاده بود، تنها یک نکته را به خاطر میآورد. ولی همین نکته تأثیر عمیقی روی او بهجا گذاشته بود. او گفت که با موجودی معنوی مواجه شده بود. موجودی که وزن و جسمیت نداشت. او این برخورد را مواجهه با وجودی نورانی، مهربان و دلسوز توصیف میکرد، که احساسی مملو از عشق و گرما در او ایجاد کرده بود. برخورد او با این وجود وصفناپذیر بود. او برای توصیف کامل احساساتش کلمات مناسبی پیدا نمیکرد. این برخورد و تمامی تجربهاش خیالش را آسوده کرده بود. آسوده از اینکه به قول خودش، بداند که رفتن «به عالم دیگر» چگونه خواهد بود. چون این احساس روشنیبخش را تجربه کرده بود، دیگر از مرگ نمیترسید. این وجود یا احساس هر چه که بود، او را بهکلی متحول کرده بود.
ظاهر قضیه این طور به نظر میرسد که این واکنش برای هر کسی که چنین برخورد نزدیکی با مرگ داشته واقعاً قابل توجه بوده است. به عنوان پزشکِ اورژانس شاهد وضعیت کسانی بودهام که چنین خاطره هوشیاری از مرگ را گزارش نمیکنند. گرچه که اغلب آنها از اینکه نجات یافتهاند احساس آسودگی میکنند، اما ممکن است از لحاظ جسمانی، روانی و احساسی شکننده شوند. زندگی بیثباتیاش را به آنها نشان داده و هشدار داده که مرگ واقعیت دارد و اتفاقی نیست که برای دیگران رخ دهد. تحمل این احساس سرد فناپذیری میتواند دشوار باشد و بروز اختلالات روانی بلندمدت، مانند تنشهای روانی پسضربهای و افسردگی، در بیماران احیاشده غیرمعمول نیست.
حجم
۲۹۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۰۸ صفحه
حجم
۲۹۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۰۸ صفحه
نظرات کاربران
من به خاطر موضوع تجارب نزدیک به مرگ خریدن ولی متوجه شدم که کتاب کلا در مورد علم احیاس و به تجارب نزدیک به مرگ ارتباط چندانی نداره
بیشتر در مورد احیا قلب و لزوم مراقبت از بیمار پس از احیا صحبت شده بود
حتما بخونید شبیه سفر روح بود از دستش ندید