با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

کتاب سیلابهای خروشان (دَلی کر)
۴٫۵
(۴)
خواندن نظراتمعرفی کتاب سیلابهای خروشان (دَلی کر)
اسماعیل شیخلی(۱۹۹۶-۱۹۱۹)، نویسنده اهل جمهوری آذربایجان است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«سلاطین دست به سینه به تیرک ایوان تکیه داده بود و در حالی که به باران سیلآسای بهاری چشم دوخته بود، در افکار خویش غوطه میخورد. شامخال به خانه بازنگشته بود. هیچ کس نمیدانست که کجا رفته است. سلاطین در این چند روزه، هم از ترس پدر و هم از ترس وراجی و پشت هماندازی زنان روستا، از خانه بیرون نرفت. مادرش هم از جا تکان نمیخورد. خانه مثل آسیابِ از کارمانده و بیآب، سوت و کور بود.
جهاندار تصمیم گرفته بود که خانواده خود را به آنسوی کر، به یورت بفرستد؛ امّا زرنگار در پاسخ او گفته بود: اهه، هر وقت پشت گوشت را دیدی، این را هم میبینی، میخواهی ما را از سرت وا کنی و با ملک در خانه تنها بمانی؟ نخیر، نمیتوانی!
جهاندار با اینکه خشم گلویش را فشرده بود، بیهیچ عکسالعملی از خانه بیرون رفته بود. سلاطین احساس میکرد که پدرش در ناراحتی بسر میبرد و از عملی که انجام داده، پشیمان است. امّا روغنِ ریخته را نمیتواند جمع کند!
ملک نیز در وضع بدی قرار گرفته بود. او فردای آن روزِ پر هیاهو! به اتاق زرنگار رفت. قبل از ورود به اتاق، سلاطین او را دید که پاکشان و ترسان، همانند کسی که به سوی مرگ میرود، به سوی اتاق مادرش به راه افتاده است.
تمام پیکر ملک به لرزه افتاده بود. مثل کسی بود که تازه از بستر بیماری برخاسته باشد. سلاطین از هراس اینکه مبادا آنان دوباره درگیر شوند، در پی ملک وارد اتاق شد. زرنگار تا هووی خود را دید از جا جهید و نشست و مثل پلنگی که به ناگهان محاصره شده باشد، برای هجوم آماده شد. ملک پرّههای لرزان بینی، نوسان قفسه سینه و مردمک گردان چشمهای زرنگار را مشاهده کرد، امّا هیچ نگفت و دو سه گام دیگر پیش رفت و در برابر زرنگار ایستاد. پس از لحظهای سکوت، سلاطین غرّش آرام مادرش را شنید:
ـ سرت را بالا بگیر!»
تلگرام و هرآنچه باید از آن بدانید![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
علیمحمد رجبی
ارکان جامعههنریک ایبسن
مدیریت بحران (با تاکید بر نواحی روستایی)سیدعلی بدری
آموزش مسئول تدارکات و لجستیک در سازمانها، نهادها و بنگاه های کسب وکارعلی اشرف احمدیان
قدرت هیجاناتجودی دایر
محاکمهمحمدآصف سلطان زاده
خانواده در تندبادسیداحمد ساویز
نقطه، نقطه، خطعلی مفرح
وقتی خورشید غروب می کندبهناز جعفری
سرنوشت خود را کشف کنیدرابین شارما
روبهروی نویسندهعباس محبعلی
روابط عاطفی و تربیتی بین والدین و فرزندانهلن پورمیرنظرسادگی
به فرزند عزیزم...مرکز تدوین و نشر آثار علامه کرباسچیان
علم النفس یا روانشناسی صدرالمتألهین (جلد سوم)جواد مصلح
تجربه و داناییجک کانفیلد
هوس قمار آخراسماعیل رمضانی
پسر اسوئالنا آندرشون
ستیز با وحیاندیشکده برهان
با اقتدار برخاستن (خلاصه کتاب)برنه براون
حجم
۵۱۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۵۴۲ صفحه
حجم
۵۱۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۵۴۲ صفحه
قیمت:
۱۲۱,۰۰۰
۶۰,۵۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
عاااااالی جذابترین رمانی که تا حالا خوندم
رمان پر کشش و خوش خوان.و ترجمه روان .و قصه ای کمتر شنیده شده از تکه ی جدا شدی خاک ایران آذربایجان .