کتاب نمایشنامه های رادیویی معاصر
معرفی کتاب نمایشنامه های رادیویی معاصر
کتاب نمایشنامه های رادیویی معاصر نوشته ایوب آقاخانی است. این کتاب مجموعه نمایشنامه مناسب برای اجرای رادیویی است. کتابی جذاب که برای علاقهمندان به ادبیات نمایشی بسیار کارآمد است.
درباره کتاب نمایشنامه های رادیویی معاصر
ایوب آقاخانی از سال ۱۳۷۹ تا امروز میان همکارانش جدّیترین جهد و در نتیجه قابل اعتناترین خروجی را در مسیر آموزش درامنویسی برای رادیو در دانشگاهها داشته است. آموزش فیلمنامهنویسی، نمایشنامهنویسی، و داستاننویسی گرچه به دلیل اتصال به قداست قلم و نوشتن برای او سرشار از لذت بوده، همواره با این آگاهیِ صادقانه همراه شده است که دیگرانی شایسته و کاربلد هم این عرصه را به علاقهمندان و دانشجویان میآموزند اما درامنویسی برای رادیو یا معلمان ایثارگر و جدی ندارد یا دارد که درس نمیدهند و در دانشگاهها نیستند. این مهمتر او را بر آن داشت که این واحد را بسیار جدیتر بگیرد و تدریسش کند؛ اما دانشجویان که جد و جهد او را دیدند و بارها دیدند و باز دیدند، آرامآرام در گوش او نجوا کردند که روش و مطالب آموزشی خودش را مکتوب کند.
این کتاب مجموعهای از آثار جذاب است که میتواند برای علاقهمندان به نمایشنامه رادیویی بسیار کارآمد باشد.
خواندن کتاب نمایشنامه های رادیویی معاصر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد میکنیم.
درباره ایوب آقاخانی
ایوب آقاخانی متولد یک آبان ماه سال ۱۳۵۴ در تبریز است. او مدرک تحصیلی کارشناس نمایش با گرایش ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی ۱۳۷۸ گرفت و پس از آن در کارشناسی ارشد نمایش با گرایش ادبیات نمایشی از دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس ۱۳۸۱ تحصیل کرد.
داوری در جشنوارههای مختلف و متعدد تئاتر مانند جشنوارههای منطقهای، استانی، دانشجوئی و دانشگاهی، جشنوارههای نمایشنامه خوانی، جشنواره تئاتر فجر و…) و نمایش رادیوئی از ۱۳۷۹ تا کنون بر عهده او بوده است.
او همچنین دبیر نخستین دوره جشنواره نمایشهای کوتاه رادیویی «انتخاب»-۱۳۸۸ و داور جشنواره دانشگاه آمریکایی بیروت (جشنواره برنامه های رادیویی آسیا و اقیانوسیه) در سال ۲۰۰۹ بود.
بیشترین شهرت ایوب آقاخانی در زمینه تئاتر است اما او را با بازیاش در سریال داوران و نویسندگی مجموعه دانی و من هم میشناسند.
بخشی از کتاب نمایشنامه های رادیویی معاصر
کراون (پکی به سیگار) آره! خودشه! خیلی خب، ازت ممنونم رابرت. دوستهات اشتباه نمیکردن. تو آدم عجیبی هستی.
رابرت: چی بگم؟
کراون: ظاهراً تو پونزده سال گذشته مدام با ماهنامهٔ نشنال جئوگرافیک همکاری میکردی. من کارهات رو دیدهم. تحسینت میکنم و ازت خواهش میکنم تو دورهٔ مدیریت من هم برامون کار کنی! اِشکالی نداره؟
رابرت: برای من هیچ فرقی نمیکنه.
کراون: تو یه حرفهای هستی. این خوشحالم میکنه، عکسهایی که از افریقا برامون گرفتی حیرتانگیزه.
رابرت: افریقا خودش اینقدر حیرتانگیزه که هرکی جز من هم بخواد عکس بگیره به همین خوبی درمیآد.
کراون: من حرفت رو جدی نمیگیرم رابرت... چون به همون اندازه، عکسهای داکوتای شمالی، قرارگاه قدیمی سرخپوستها، پارک ملی سوپِرییور یا عکسهای اوهایوت هم معرکهان.
رابرت: خب الآن من چی کار میتونم بکنم؟
کراون: میخوام بری آیوا. البته سر راهت چند تا عکس از یدککشهای کِلِیتون میخوام. بعد میتونی از همونجا از طریق جادهٔ یو. اس ۶۵، بری منطقهٔ «مدیسونکانتی». ظاهراً اونجا هفت تا پل با فواصل نامنظم هست که سرپوشیدهان و از چندین جهت خاص و جالبِ توجهان. عین هفت تا رو از زوایای مختلف ازشون عکس بگیر. شیش تاش تو نقشهها هست ولی میگن هفت تا باید باشه. خودت زحمت پیدا کردنش رو میکشی. میخوام تا آخر همین ماه چاپش کنم.
رابرت: الآن... پونزدهم اوته!
کراون: خب، تا آخر اوت ۱۹۶۵! تاریخ دقیقتر از این میخوای؟
رابرت: هوم... سعی خودم رو میکنم.
کراون: عالیه، همین کار رو بکن.
حجم
۲۱۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
حجم
۲۱۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه