کتاب زیر خاکی؛ جلد سوم
معرفی کتاب زیر خاکی؛ جلد سوم
کتاب زیر خاکی؛ جلد سوم، مجموعهای از داستانها و جملات الهامبخش برای خودشناسی و خودآگاهی است که به همت سعید گلمحمدی گردآوری و منتشر شدهاند.
کتاب زیر خاکی؛ جلد سوم، مجموعهای از داستانها و جملات الهامبخش برای خودشناسی و خودآگاهی را گردهم آورده است. داستانهایی کوتاه که به ما در شناخت بهتر خود کمک میکنند و ما در مسیر پیشرفت و خودآگاهی قرار میدهند. سعید گلمحمدی گردآورنده این مجموعه معتقد است بعضی از کتابها برای ما قصه میگویند تا بخوابیم، و بعضی دیگر قصه میگویند تا ما بیدار شویم! به این امید که داستانهای این کتاب به بیداری ما کمک کنند.
کتاب زیر خاکی؛ جلد سوم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب زیر خاکی؛ جلد سوم را به تمام دوستداران کتابها و مطالب خودشناسی و خودآگاهی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زیر خاکی؛ جلد سوم
بزرگترین ژنرال تاریخ
مردی در عالم رویا با سن پیتر ملاقات میکند. بلافاصله به یادش میآید که سن پیتر مرد مدبّری بوده است. به او میگوید: «سن پیتر، من سالهاست به تاریخ نظامیگری علاقهمندم. به من بگویید بزرگترین ژنرال همه دورانها چه کسی بوده است؟»
سن پیتر به سرعت جواب میدهد: «سؤال خیلی سادهای است. آن مردی که آنجا ایستاده.»
مرد جواب میدهد: «حتمآ اشتباه میکنید. من این مردی را که شما میگویید، روی زمین میشناختم. او کارگری معمولی بود.»
سن پیتر جواب داد: «بله، درست میگویی، دوست من. اگر او ژنرال میشد، بزرگترین ژنرال تاریخ میشد.»
(جوئل گارفینکل)
نکته: توانمندی بالقوه شما تصویری از آن چیزی است که میتوانید بدان جا برسید. توماس ادیسون، مخترع بزرگ، میگوید: «اگر بتوانیم همه کارهایی را که توان انجام دادنش را داریم انجام بدهیم، از کار خود شگفتزده میشویم.»
اغلب اوقات آنچه را هست میبینیم و به آنچه میتواند وجود داشته باشد توجهی نداریم. اگر میتوانستید خود را با تمام توانمندیهای بالقوه خود ببینید، نمیتوانستید خودتان را بشناسید. مهاتما گاندی، میگفت: «تفاوت میان کاری که ما میکنیم و کاری که توان انجام دادنش را داریم، کافی است تا بیشتر مسائل جهان را حل وفصل کند.» از این مهمتر، میتواند بیشتر مشکلات شخصی خودمان را هم از میان بردارد. اما برای رسیدن به این موقعیت باید به توانمندیهای بالقوه خود اطمینان و باور داشته باشیم. شمار کثیری از مردم نمیتوانند به توانمندیهای بالقوه خود دست پیدا کنند.
جان پاوِل، نویسنده کتاب راز عاشق ماندن، تخمین میزند که اشخاص به طور متوسط به ۱۰ درصد توانمندیهای بالقوه خود میرسند، تنها ۱۰ درصد زیباییهای محیط را میبینند، ۱۰ درصد موسیقی طبیعت را میشنوند، ۱۰ درصد بوها را استشمام میکنند، و ۱۰ درصد طعم شیرین زنده بودن را میچشند. آنان اغلب اوقات از توانمندیهای بالقوه خود بیخبرند.
چارلز شولز، کاریکاتوریست، در این خصوص میگوید: «زندگی شبیه دوچرخهای ده دنده است. اغلب ما دندههایی داریم که هرگز از آنها استفاده نمیکنیم.» این دندهها را برای چه پسانداز میکنیم؟ درست نیست بدون اینکه تلاش کنیم و عرقی بریزیم زندگی را پشت سر بگذاریم. با این حساب اشکال کجاست؟ اغلب اوقات اشکال بر سر محدودیتهایی است که برای خود قائل میشویم. اینها به اندازه محدودیتهای واقعی برایمان مسئلهساز میشوند. زندگی به خودی خود هم دشوار است. وقتی محدودیتهای اضافی بر خود تحمیل کنیم، بر دشواریهای زندگی میافزاییم. چارلز شواب، صنعتگر، میگوید: «وقتی کسی برای کاری که خواهد کرد محدودیت قائل میشود، برای کاری که میتواند بکند محدودیت قائل شده است.»
حجم
۱۴۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۴۹ صفحه
حجم
۱۴۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۴۹ صفحه