کتاب پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت
معرفی کتاب پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت
کتاب پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت داستانی از کترینا اینگلمن سوندبرگ با ترجمه کیهان بهمنی است. این اثر داستان زندگی مارتا است. زنی ۷۹ ساله که در خانه سالمندان زندگی میکند اما فکر شورشی بزرگ را در سر میپروراند.
سانفرانسیسکو بوک ریویو درباره این کتاب که در مدت زمانی کوتاه به هفده زبان ترجمه شده است اینطور گفته است: رمانی به واقع بامزه، لذت بخش و شگفت انگیز!
درباره کتاب پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت
مارتا اندرسون ۷۹ ساله در خانه سالمندان زندگی میکند. اما این به معنی این نیست که او تمام روز روی صندلیاش چرت میزند یا از پنجره به بیرون خیره میشود. او آماده است که از تمام لذتهای زندگی سرشار شود و این کار در جایی که او زندگی میکند ممکن نیست. اوضاع با حضور مدیر جدید مجموعه بدتر هم شده است چون او به بهانه صرفهجویی در هزینهها از خدمات کم کرده است. مارتا به همراه دوستانش، مغز، آناگرتا، کریستینا و شنکش تصمیم گرفتهاند که هیاهویی جنجالی به پا کنند. آنها میخواهند اعتراضشان را به همه امور در خانه سالمندان نشان دهند. از ظرفهای پلاستیکی غذا گرفته تا بیشتر کردن ساعت تماشای تلویزیون. اما این تمام خواسته آنها نیست. مارتا در فکر نقشههایی بزرگتر است. کارهایی غیرقانونی مثل دستبرد زدن به بانک! کارهایی که پای پلیس و گروههای مافیایی را هم به این ماجراجویی بزرگ و قانونشکنی پر هیاهو باز کند.
این رمان اگرچه زبان طنزی دارد اما در اعتراض به وضعیت سالمندان نوشته شده است. کترینا اینگلمن سوندبرگ، در کتاب پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت به دنبال نشان دادن این است که رفتار جوامع با سالمندان چقدر بد است. بدتر اینکه بودجه مختص خانه سالمندان رو به کاهش است و این موضوع به خودی خود آزاردهنده است. رفتارهای غلط، از سر دلسوزی و ... با سالمندان و افرادی که روزی در ساختن جامعه شریک بودند، بدترین کاری است که میتوان انجام داد. همین میشود که نویسنده، اعتراضش را در قالب شخصیت پر شر و شور مارتا بیرون میریزد.
کتاب پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
تمام دوستداران رمانهای خارجی را به خواندن کتاب پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت، دعوت میکنیم. اگر به دنبال رمانی میگردید که با زبان طنز بینظیرش ذهن شما را درگیر کند، این کتاب گزینه خوبی برای شما است.
درباره کترینا اینگلمن سوندبرگ
کترینا اینگلمن سوندبرگ، در سال ۱۹۴۸ در سوئد متولد شد. او کتابهای عامه پسند با موضوعات جذابی مینویسد که به فروش بیش از سیصد هزار نسخهای میرسند. او در رشته تاریخ هنر تحصیل کرده است. پیش از اینکه به نویسندگی روی بیاورد مشغول به فعالیت در حرفه باستان شناسی دریایی بود. دو کتاب او به نامهای نقره وایکینگها (۱۹۹۷) و طلای وایکینگها (۱۹۹۹) تاکنون نود هزار جلد فروش داشتهاند. فعالیت در این ژانر سبب شد تا سوندبرگ در سال ۱۹۹۹ جایزه ادبی وایدینگ را بهخاطر نگارش رمانهای تاریخی عامهپسند به دست آورد. اما مشهورترین اثر او پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت و پیرزن دوباره قانون شکنی میکند، است.
بخشی از کتاب پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت
بدون شک آنجا جایی نبود که مارتا بخواهد زندگیاش را در آن به پایان برساند. آن هم با یک لیوان قهوه فوری آبزیپو و صبحانهای که داخل کیسه نایلون بود. گندش بزنند، نه، البته که نه. مارتا نفس عمیقی کشید، لیوان قهوهاش را کنار زد و سپس روی میز خم شد تا با حلقه دوستانش صحبت کند.
گفت: «هی شماها! با من بیایید.» و به دوستانش علامت داد که همراه او به اطاقش بروند.
همه میدانستند که مارتا در اطاقش کمی معجون تمشک زرد مخفی کرده است. بنابراین همگی دعوتش را پذیرفتند و به دنبالش راه افتادند. اول از همه شنکشِ شیکپوش رفت و پشت سرش مغز، مخترع گروه، و دو دوستِ مؤنث مارتا: کریستینا که عاشق شکلات بلژیکی بود و آناگِرتا، پیرزنی که از فرط کهولت سن، در مقایسه با او، تمام زنان دیگر ساکن خانه سالمندان جوان به نظر میرسیدند. دوستان مارتا به هم نگاه میکردند. هر وقت مارتا کسی را دعوت به لیوانی نوشیدنی میکرد یعنی نقشه جدیدی در سر داشت. البته مدتها بود که چنین اتفاقی رخ نداده بود، اما حالا انگار زمانش شده بود.
هنگامی که همه وارد اطاق مارتا شدند، مارتا بطری را بیرون آورد، بافتنی نیمهکارهاش را از روی مبل جمع کرد و دوستانش را دعوت به نشستن کرد. سپس نگاهی به میز چوب ماهون با آن رومیزی تمیز گلدار اتوخوردهاش انداخت. خیلی وقت بود که دلش میخواست این میز را عوض کند اما میز بزرگ و سنگین بود و بهعلاوه این میز به اندازه کافی جا داشت و بنابراین حالا خیلی به کارشان میآمد. هنگامی که بطری را روی میز میگذاشت نگاهش به عکس قدیمی خانوادهاش افتاد که روی کمد کشودار بود. از پشت شیشه قابعکس، پدر و مادر و خواهرش که جلوی خانه دوران کودکی مارتا، در برانتویک، ایستاده بودند، به او لبخند میزدند. برانتویک، روستایی ماهیگیری واقع در اوسترلِن بود. اگر خانوادهاش الان بودند و مارتا را میدیدند... حتمآ این کار او را تأیید نمیکردند. خانواده مارتا اهل نوشیدنی نبود. مارتا به حالتی مصمم لیوانها را روی میز گذاشت و سپس آنها را لببهلب پُر کرد.
حجم
۳۷۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
حجم
۳۷۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
نظرات کاربران
وای عالی بود جون میده برای این دوران قرنطینه. یه کم شبیه پیرمرد صدساله بود ولی همچین لطیفتر 🤣
🤣🤣🤣🤣🤣عالییییییهههه
به نظرم بیش از حد غیرواقعی بود و این باعث می شد نتونم با داستان ارتباط برقرار کنم. نمی دونم چرا پرفروش شده. کتاب پیرمرد صدساله یه کم معقول تر از این به نظر میاد. در کل فقط اگر دنبال
کتابی جذاب، مهیج، بامزه و روان موضوع کلی این کتاب انتقاد از حقوق زیر پا گذاشته سالمندان هست. موضوع متفاوت و جذابی بود. اگه دنبال کتابی میگردید که بامزه باشه و شما رو به خوندنش ترقیب کنه بهتون پیشنهاد میکنم که این کتاب
بی نظیر👌🏻👌🏻 در ژانر خودش انصافا جزو بهترین هاست. یه رمان طنز با یه ایده ی فوق العاده و خط داستانی جذاب و شیرین اونقدر خوبه که بعد از تموم شدنش مطمئنا ۲ جلد دیگه اش رو هم میخونین😊✌🏻
کاملا روان و شاد و البته خیلی جذاب و مهیج بود.
کودکانه بود
خیلی باهال بود. 😍 😂 باور کنید یدونه از این شخصیت ها دنیارو اداره میکرد، عدالت همه جا پر میزد ها
حیف که صوتی نیست ولی عالی بود
اگه دنبال یک کتاب هستید که برای سرگرمی بخونید من این کتاب رو پیشنهاد میکنم،داستان متفاوت و بامزهای داره و من از اینکه شخصیت های پیر رو در یک داستان غیر معمول میبینم لذت بردم،به صورت رایج افراد مسن رو