کتاب همزیستی با کرونا
معرفی کتاب همزیستی با کرونا
کتاب همزیستی با کرونا نوشته عبدالعظیم کریمی، نگاهی متفاوت به زندگی پساکرونا دارد و در مجموعه کلیدهای مدیریت زندگی توسط انتشارات صابرین منتشر شده است.
مجموعه کلیدهای مدیریت زندگی، به منظور پاسخ به نیاز کسانی منتشر شده است که میخواهند در حوزه مدیریت زندگی و یا بهعبارتی خودیاری مطالعه کنند.
درباره کتاب همزیستی با کرونا
همزمان با همه گیری بیماری کرونا و مشکلاتی که پس از آن گریبان همه را فراگرفت، ترس و اضطراب هم جامعه را دربر گرفت. بخشی از این اضطراب و دلهره ناشی از نگرانی برای حفظ سلامت خود و عزیزانمان است و بخشی دیگر به طور مستقیم به تغییرات عمده در نحوه سبک زندگی ما مرتبط است. همزمان با شیوع این بیماری، بسیاری از مردم عزیزان خود را از دست دادند، بسیاری دیگر شغل و تحصیل یا موقعیتهای مختلفی را که میتوانست تغییری در زندگیشان ایجاد کند، از دست دادند و سبک زندگی اکثر مردم به طور گستردهای تغییر پیدا کرد.
عبدالعظیم کریمی در کتاب همزیستی با کرونا، نگاهی متفاوت به زندگی پساکرونا دارد. او در این کتاب در تلاش است تا به این پرسش پاسخ دهد: چگونه می توان از دل ناآرامی و ناامیدی، امید و آرامش را كشف كرد؟ چگونه می توان موقعیتهای فرساینده و كاهنده را به فرصتهای بالنده و سازنده تبدیل كرد؟
همزیستی با کرونا در تلاش است تا به تمام افراد کمک کند با این ویروس مبارزه کنند، و علاوه بر آن ذهن و جسم و زندگیشان را از ویروس غفلتزدگی و جهل و خودخواهی و مصرفگرایی نیز پاک کنند.
کتاب همزیستی با کرونا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
همزیستی با کرونا کتابی مفید است که به تمام افراد کمک میکند در شرایط سخت، از جمله همین همهگیری جهانی بیماری، زندگی خود را سر و سامان بدهند و ترس، اضطراب و دلهره را از خود دور کنند.
درباره عبدالعظیم کریمی
عبدالعظیم کریمی، در سال ۱۳۳۵ به دنیا آمد. او دارای مدرک دکترا در رشته روانشناسی است.
او عضو هیات علمی پژوهشگاه تعلیم و تربیت و استادیار دانشگاه است. در زمینه روانشناسی و تعلیم و تربیت فعالیت میکند و تاکنون بیش از ۳۰ عنوان کتاب و ۱۵۰ عنوان مقاله از او منتشر شده است. عبدالعظیم کریمی همچنین هماهنگکننده مطالعات بینالمللی تیمز و پرلز در ایران است.
بخشی از کتاب همزیستی با کرونا
ویروس کرونا با حمله نمادین به ریه انسانها درصدد گرفتن انتقام طبیعت از انسان است تا او را وادار به اصلاح رفتار خشونتبار خود با طبیعت کند و در برابر آنچه به نام تمدن و تکنولوژی برسر طبیعت آورده است پاسخگو باشد.
این انتقام نمادین یادآور فیلم سینمایی کلاسیک پرندگان ساخته آلفرد هیچکاک در سال ۱۹۶۳ است. داستان فیلم، در خلیج بودگا در کالیفرنیا رخ میدهد. در این منطقه بهطور ناگهانی و به دلایل نامعلومی گروهی از پرندگان سیاه به ساکنان شهر حمله میکنند و میمیرند. برخی از دانشمندان در پی بررسی علت این حمله مرگبار برمیآیند.
هیچکاک در این فیلم بهطور ضمنی میخواهد این پیام را به انسانها بدهد که از پرندهها بترسید؛ آماده شوید که بترسید. این ترس شما را از دنیای ظاهرآ آرام مدرن خلاص میکند. شما را آدم دیگری میکند و از مدرنیته و آرامش و نظمش بیرون میکشد، چون شما در دنیای آرام مدرن کرخت شدهاید. پرندهها ما را از این کرختی در میآورند و پرندگان هیچکاک به ما میگویند که شاید فقط با عشق میتوان از حکومت، از تعرض، و از حمله وحشیانه پرندهها در امان ماند. این چیزی است که هیچکاک دارد با سینما میگوید. ما با سینما حسش میکنیم و لذت میبریم و به خودمان میآییم.
هیچکاک در صحنههای نخست این فیلم با یک نمای کلیدی (Master Shot)، فضای شهر و ساکنان آن را بهسرعت معرفی میکند. یک شهر کموبیش دورافتاده امریکایی با مردمانی که دارند روزمرگی میکنند؛ همه اهل زندگی روزمرهاند. هیچکاک به این مسئله، یعنی بودن در زندگی روزمره، همیشه اعتراض دارد. او میگوید: «من از عادتزدگی متنفرم و اگر عادیات زندگی ما را کرخت نکرده باشد، قطعآ ملالآور کرده است و قهرمان فیلم هیچکاک از این ملال زندگی روزمره گریزان است و همیشه فرار میکند. او آمده است که به هم بریزد. آمده است که شهر را، بدون آنکه قصد کرده باشد، به هم بریزد. او عنصر خیال در زندگی عادی، روزمره و کرخت مردم آن شهر است. بهمحض ورود او، پرندههایی در نمای دور (Long Shot) دیده میشوند. جلوتر میآید، دو مرغ عشق میخرد و قصد میکند که این دو مرغ را به خانهای ببرد. از لحظهای که سوار قایق میشود، اولین ضربه پرنده به او اصابت میکند. به کجا اصابت میکند؟ به پیشانی او. گویا آن پرنده، تجسم هجوم افکار است. هجوم افکاری که شکل عادیاش میشود پرندگان. یا هجوم گناه است.» این پرندگان به جنگ انسانهایی آمدهاند که محیطزیست را آلوده کردهاند.
پس در اینجا گویا حق با نیچه است که گفته بود: «پوسته زمین را بیماریهایی است؛ یکی از آن بیماریها نامش انسان است.» شاید ابتلای انسان به ویروس کرونا تاوان خاموش، اما مرگبار ابتلای طبیعت به ویروسی به نام انسان باشد!
گویا یک جابهجایی ناعادلانه بین نقش ویروسِ «پاک گستر» ازیکسو، و نقش انسانِ «آلودهگستر» ازسویدیگر، در این سیاره «حیاتگستر» رخ داده است. زیرا ایبسا ما در مقام ویروس «آلودهساز» مدتهاست که در حال فروپاشی حیات و سلامت محیطزیست خود هستیم و اکنون این آلوده «آلودهزدا» آمده است تا ما را از این نوع زندگی آلوده به «ویروس بیمعنایی» نجات دهد.
گستره نفوذ ویروس کرونا در ارکان زندگی بشر بهقدری تعیینکننده است که ناگزیر باید به تعریفی جدید از نسبت سلامتی و بیماری اقدام نمود، زیرا سلامتی در جهان امروز یک فرایندِ سیال و نامتعین است که در مواجهه با عوامل تهدیدکننده باید از نو بازتعریف شود. به تعبیر ایوان ایلیچ، فیلسوف، مورخ و منتقدِ اجتماعی، سلامتی واکنشی خودبسنده و فرهنگساخته به واقعیتی است که در تعامل با عوامل تهدیدکننده دائمآ بازسازی و بازخوانی میشود. سلامتی نشان از توانایی انطباق با محیطِ در حالِ تغییر، رشد کردن، شفا یافتن از آسیبها، رنج کشیدن و انتظار کشیدن صلحجویانه مرگ دارد. بنابراین سلامتی شامل تألم و منابع درونی لازم برای کنار آمدن با آن نیز هست. از این منظر، سلامتی فرایندی است که بهواسطه آن هر فرد مسئول است؛ مسئول در قبال سلامتی خود و تا حدی هم در قبال سلامتی دیگران.
مسئول بودن میتواند به دو معنا تعریف شود: فرد نسبت به آنچه انجام داده در قبال افراد دیگر یا گروه اجتماعی مسئول است، زیرا سلامتی یک وظیفه و فعالیت فردی نیست بلکه وابسته به کل جامعه است که شکل و شرایط این فعالیت تابع فرهنگی است که فرد در آن رشد میکند: الگوهای کار و فراغت، جشن و سوگواری، تولید و آمادهسازی غذا و پوشاک، روابط خانوادگی و سیاست. سطح سلامت عمومی با میزان توزیع «مسئولیت و وسایل لازم برای رویارویی با بیماری» بین کل افراد جامعه مطابقت دارد. دخالتهای پزشکی یا خصوصیتهای مربوط به بهداشت محیطی میتوانند این توانایی رویارویی را تقویت کنند، اما هرگز نمیتوانند جایگزین آن شوند. جامعهای که بتواند دخالت حرفهای را به حداقل برساند، بهترین شرایط سلامتی را فراهم میآورد. هرقدر ظرفیت تطبیق خودبسنده نسبت به فرد، گروه یا محیط بیشتر باشد، میزان کمتری از مدیریت انطباق، مورد نیاز خواهد بود یا تحمل خواهد شد.
دنیایی که در آن سلامتی به شکلی بهینه و گسترده وجود داشته باشد، بهوضوح دنیایی است که در آن دخالتهای پزشکی به شکل حداقلی و بهندرت رخ میدهند. مردم سالم کسانی هستند که در خانههایی سالم و با رژیم غذایی سالم و در محیطی که همزمان برای زادن، رشد کردن، کار کردن، شفا یافتن و مردن مناسب است زندگی میکنند؛ آنها توسط فرهنگی حمایت میشوند که پذیرش آگاهانه محدودیتهای جمعیت، پیر شدن، بهبودی ناقص و مرگی که همیشه در نزدیکی است را ترغیب میکند.
بر این اساس میتوان رسالت این ویروس را در ناگزیر کردن بشر به تعریفی جدید از سلامتی شاهد بود؛ تعریفی که ماهیتی پویا و سیال و بعضآ نامتعین دارد و ما را از نگاه خطی و تکساحتی و فردیتمدار به سلامتی و حفظ حیات سیاره زمین رها میسازد؛ تعریفی که جای سلامتی و بیماری را عوض میکند تاآنجاکه سلامتی دنیا، بیماری میشود و بیماری آن شفابخش میشود.
حجم
۱۵۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۱۵۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
نظرات کاربران
سلام کتابهای دکترعبدالعطیم کریمی بسیار عالی است اما آنقدرجنبه ادبی کلمات و مطالب در آن قوی و مورد توجه است که خواننده هنگام مطالعه بار اول خسته میشود خصوصاً اگر اهل ادبیات وذوق ادبی نداشته باشد کتاب را در نیمه