کتاب پرواز بر فراز آشیانهی فاخته
معرفی کتاب پرواز بر فراز آشیانهی فاخته
کتاب پرواز بر فراز آشیانهی فاخته نوشته کن کیزی، است که با ترجمه حسین کاظمی یزدی منتشر شده است. این کتاب یک اقتباس سینمایی مشهور هم دارد که در ایران با نام دیوانه از قفس پرید شناخته میشود و جک نیکلسون بازی بینظیری در آن ارائه کرده است.
درباره کتاب پرواز بر فراز آشیانهی فاخته
قهرمان اصلی رمان پرواز بر فراز آشیانهی فاخته، یک زندانی عادی به نام «رندال مک مورفی» است که به دلیل همخوابگی با دختری جوانتر از سن قانونی، محکوم به زندان شده اما برای فرار از کار اجباری در زندان معمولی تمارض به دیوانگی کرده است تا بتواند دوران آسانی را در آسایشگاه روانی بگذراند. اما این بیمارستان را یک پرستار دیوانه اداره میکند، زنی که میخواهد همه را خورد کند و چیزی از کسی باقی نگذارد. مکمورفی سرنوشتی متفاوت از انتظارش را در پیش رو دارد.
در فیلم سینمایی و رمان تفاوتهای بسیاری وجود دارد، بزرگترین تفاوت آن راوی داستان است، در فیلم ما از زبان راوی سوم شخص داستان را میشنویم اما در کتاب با یکی از شخصیتهای آسایشگاه روانی روبهرو هستیم که از گذشته و زندگیاش روایت میکند.
مجله تایم رمان پرواز بر فراز آشیانهی فاخته را جزو ۱۰۰ رمان برتر انگلیسی زبان بین سالهای ۱۹۲۳ و ۲۰۰۵ معرفی نموده است
خواندن کتاب پرواز بر فراز آشیانهی فاخته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب پرواز بر آشیانهی فاخته
مکمورفی برمیگشت به بیمارستان، چون دیگر نمیتوانست بیرون بیمارستان بنشیند و در کارسونسیتی یا رنو یا جاهای دیگر پوکر بازی کند و بگذارد پرستار درست جلوی چشم او آخرین حرکتش را انجام دهد و بازی را تمام کند. انگار مکمورفی امضا داده بود تا بازی را به آخر برساند و هیچ راه فراری هم از این قرارداد نداشت.
بهمحض اینکه از تختخوابهایمان بیرون آمدیم و دور بخش حلقه زدیم، جریانی که در بخش پیش آمده بود زمزهکنان در کل بخش پخش شد. یکی از کسانی که دیشب در جمع ما نبود پرسید: «اونا چی داشتن؟» «یه نشمه؟ توی خوابگاه؟ خدای من!» دیگران به او گفتند که نهتنها نشمه که نوشیدنی هم بوده است. مکمورفی قصد داشت پیش از آنکه کارکنان شیفت صبح بیایند، دختر را بیرون بفرستد، ولی از خواب بیدار نشده بود. «این چه حرف چرتیه داری به ما میگی؟» هیچ حرف چرتی در کار نیست، من خودم آن جا بودم.
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۷۲ صفحه
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۷۲ صفحه
نظرات کاربران
همیشه فکر میکردم دو جور داستان داریم، داستان های پرکشش و نه چندان عمیق و داستان های پرمغز اما کش دار! این یکی هم مفهوم داره و هم کشش عالی در کل داستان، طوری که نمیشه رهاش کرد. تقریبا از
من ترجمه آقای باستانی رو خواندم، ولی در کل از کتاب لذت بردم سراسر شور و هیجان بارها با دیوانه بازیهای مک مورفی خندیدم و لذت بردم 1/3 پایانی کتاب عالیه البته یه جاهایی کند پیش میره مخصوصا جاهایی که
داستان در یک آسایشگاه روانی اتفاق میوفته و راوی، شخصی به نام رئیس برومدن، که تظاهر به کر و لال بودن میکنه هست. که بعدا از اومدن یک بیمار جدید به نام مک مورفی ماجراها شروع میشه. بخش جالبش در مورد
خیلی جذاب و تلخ و واقعی. اون زمان بیمارستانهای روانی اسمش بود تیمارستان دیگه تا تهش برید چی بوده. شوک برقی و هزار تا کار دیگه که الان ممنوع شده. دم مترجم هم گرم گفته واغ واغ نگفته پارس.
کتاب یه جایی شخصیت اصلی به بیماران میگ میخواید اون آبسرد کن یک تنی رو بکوبم به شیشه و همه فرار کنیم، همه میخندن و مسخرش میکنن، فرد شروع میکنه چندین چند بار تلاش میکنه و دستاش حتی زخمی میشه
تنها میتونم بگم یه شاهکار.به اندازه بقیه زندگیتون زندگی خواهید کرد
بسیار عالی. راوی داستان یک فرد مبتلا به اسکیزوفرنی است و در یک بخش از بیمارستان روانی اتفاق می افته. کنایه به کنترلگری اصحاب رسانه و قدرت و تخریب شخصیت ها و افکار داره .توصیفات فوق العاده است و ترجمه
عالی بود وجود یه نفر میتونه خیلیارو به فکر ببره وسبک زندگیشون رو عوض کنه وکاری کنه که درمورد کارایی که تا اون موقع انجام میدادن تجدید نظر کنن و مقابل زور وایستن
یکی از بهترین رمان هایی بود که خوندم. پر مایه، پر معنی و مفهوم و پر از درس زندگی. دو فصل آخر کتاب عالی بود قشنگ میخکوب شده بودم.
داستانی جذاب و پر مایه...حتی اگه فیلمش رو هم دیدید بازم بخونید بی نهایت لذت میبرید.