دانلود و خرید کتاب این بازی کی تمام می‎شود آیت دولتشاه
تصویر جلد کتاب این بازی کی تمام می‎شود

کتاب این بازی کی تمام می‎شود

نویسنده:آیت دولتشاه
انتشارات:نشر چرخ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب این بازی کی تمام می‎شود

کتاب این بازی کی تمام می‎شود نوشته آیت دولتشاه است. این کتاب را نشر چشمه منتشر کرده است و رمانی در فضای اجتماعی است.

کتاب این بازی کی تمام می‎شود داستان دختر و پسر جوانی است که در فضای تئاتری دهه هشتاد دانشگاه با هم آشنا می‌شوند و کم‌کم داستانشان پیش می‌رود و به هم علاقه‌مند می‌شوند. پسر درگیر کارهای مختلفی است و پروژه‌های تبلیغاتی هم انجام می‌دهد و دختر جدی‌تر از پسر بازیگری شغل اصلی‌اش است. 

رمان فضایی اجتماعی دارد و نسل دهه جوان دهه هشتاد را نشان می‌دهد که با چه چیزهایی درگیر هستند. داستان نثر روانی دارد و خواننده را با خودش همراه می‌کند.

خواندن کتاب این بازی کی تمام می‎شود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان ادبیات داستانی فارسی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب این بازی کی تمام می‎شود

سه چهار نفر از بچه‌های دفتر قلهک به ما اضافه شده‌اند و دارند همزمان با ما پروژه را پیش می‌برند. مهدی آبدارخانه را تبدیل به آتلیهٔ عکاسی کرده. به دیوارها کاغذ سفید چسبانده و یک صندلی سفید و پرچم بزرگ تویش گذاشته و شبیهش کرده به دفتر نماینده که توی عکس‌ها دیده. رئیسی که روزهای عادی بیشتر از یکی دو ساعت توی اداره نمی‌ماند، حالا از صبح می‌آید و پشت میزش می‌نشیند و چهارچشمی ما را می‌پاید.

تأکید دارد برای این پروژه سنگ‌تمام بگذاریم که بتواند حداقل یکی دو نمایندهٔ دیگر را این‌جا بکشاند. از قبل با او هماهنگ کرده‌ام که ساعت سه بروم سر تمرین و اگر کاری ماند آخر هفته انجامش بدهم. یک هفته‌ای می‌شود که به‌جز تمرین‌های حسین یاوری هیچ خبری از افسانه نمی‌شود و هر چه با او قرار می‌گذارم به بهانه‌ای می‌پیچاند. شب‌ها هم که با یکی دوتا اس‌ام‌اس شب‌به‌خیر سروته قضیه را هم می‌آورد و تمام. یکی دو روز گذشته تا حدودی از بقیه جلو افتاده‌ام و زیاد نگران کارها نیستم.

نزدیک‌های رفتن یک خروجی از طرح‌ها می‌گیرم و به مهدی نشان می‌دهم. دم رفتن رئیسی می‌پرسد برای کلیپ چه‌کار کرده‌ام؟ می‌گویم پی‌گیرم و با یکی دوتا فیلم‌بردار حرف زده‌ام و فقط لنگ کامل شدن فیلم‌نامه‌ام. رئیسی می‌گوید زیاد وقت نداریم و باید هر چه زودتر کار را شروع کنیم.

m-a
۱۳۹۹/۰۷/۲۰

خوب بود

یک ربع تمام است یک‌لنگه‌پا توی راهرو معطلم که چند دقیقه افسانه را ببینم و بروم. همهٔ سالن‌ها امشب اجرا دارند و داخل راهرو پر است از بازیگرهایی که از زور گرما هجوم آورده‌اند بیرون. چند نفری بازی‌شان تمام شده و بقیه منتظرند نوبت‌شان بشود. سرم را که برمی‌گردانم یکی از بازیگرهای مرگ فروشنده را می‌بینم که روبه‌رویم ایستاده و نفس‌نفس‌زنان از من سیگار می‌خواهد. پشت لباسش از زور گرما خیس شده و بوی تند عرق می‌دهد.
کاربر ۱۲۵۳۷۳۵

حجم

۱۱۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۱ صفحه

حجم

۱۱۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۱ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان