دانلود و خرید کتاب پشت در بهشت مریم شیدا
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب پشت در بهشت اثر مریم شیدا

کتاب پشت در بهشت

نویسنده:مریم شیدا
انتشارات:به نشر
امتیاز:
۳.۷از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پشت در بهشت

پشت در بهشت رمانی نوشته مریم شیدا با موضوع دفاع مقدس است. نویسنده در این رمان چالشی میان آرمان‌های مذهبی و اعتقادی و زندگی مادی دنیوی ایجاد کرده است.

درباره کتاب پشت در بهشت

حدیث دختری جوان و هنرمند است که برادرش حسین جانباز شیمیایی است. حسین برای درمان به آلمان می‌رود اما مداوا موثر نیست و حسین به شهادت می‌رسد. در بین آشنایان و اطرافیان حسین به این متهم اسنت که با وجود رفتن به جبهه و جانبازی در زمان حیات گذشته‌اش را فراموش کرده و دست به کارهای ناشایستی مثل رباخواری زده است و حدیث می‌کوشد که این اتهام را از برادرش رفع و بی‌گناهی او را ثابت کند.

 خواندن کتاب پشت رد بهشت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به ادبیات داستانی به ویژه دوست‌داران داستان‌هایی با موضوع دفاع مقدس.

 بخشی از کتاب پشت در بهشت

امروز از آن روزهایی بود که باید در تاریخ ثبت شود. یادم باشد سالی یک‌بار هم برایش سال‌روز بگیرم. هما و مادرش امروز به خانه‌مان آمده بودند. با حضورشان سونامی راه افتاده بود. حرف‌هایشان خیلی عجیب بود. می‌گفتند حسین خانه چند طبقه و شیک بالای شهرش را به اسم محمود زده. آن هم نه یک دنگ و دو دنگ... همه‌اش را به اسم محمود زده. بگذار دست بکشم روی سرم، شاید از تعجب شاخ درآورده باشم. بیچاره‌ها حق داشتند این همه داد و هوار راه بیندازند. شوکه شده بودم. برگه محضری خانه حسین را چند بار زیر و رو کردم. نه واقعا تمام خانه به اسم محمود بود. کاش لااقل چیزی از خانه هم به نام ما خورده بود تا این فحش‌ها حلال‌مان باشد. مادرم هم دهانش وا مانده بود چه بگوید؟ مدام درگوشی به من می‌گفت:

- حدیث! مادر ببین مهر و امضاش قلابی نباشه. محضریه؟ شاید قصه جدیدی سرهم کردن...

آن‌قدر بهشان فشار آمده بود که همه‌چیز را تقصیر ما می‌دانستند. مادر هما می‌گفت:

- همه این‌ها نقشه است. روی هم ریختین خونه رو زدین به اسم محمود تا بعد سر فرصت، هاپولی‌اش کنین. محمود خان دلش نسوخته بود که با حسین رفت آلمان و بعد جسدش رو آورد. نگو قرار بوده لقمه چرب و نرمی گیرش بیاد.

از وقت‌شناسی مادر خوشم آمد. گفت:

- اگه سرپرستی بچه‌های حسین رو بدون هیچ دردسری به من بدین؛ من هم با محمود صحبت می‌کنم تا خونه رو بهتون برگردونه.

این حرف مادر کمی از قیل و قال مادر زن حسین را کم کرد، اما هما بیشتر آتش گرفت. تا خواست حرف بزند، مادرش چیزی در گوشش بلغور کرد و ساکت شد. آخر سر هم در کوچه را به هم کوبیدند و رفتند. درحالی‌که مادر هما می‌گفت:

- زودتر این مساله رو حلش کنین، وگرنه خونه رو روی سر شما و اون محمود گور به گور شده خراب می‌کنم.



نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه