
کتاب واپسین عصر طلایی هالیوود
معرفی کتاب واپسین عصر طلایی هالیوود
کتاب واپسین عصر طلایی هالیوود نوشته گراتان کرشنر است که با ترجمه مهران افشاری منتشر شده است. این کتاب به جامعه، سیاست و سینمای دههی هفتاد آمریکا میپردازد و تاثیر آن بر هنر را بررسی میکند.
درباره کتاب واپسین عصر طلایی هالیوود
رویدادها و جریانهای بزرگ هنری عمدتاً از دل بحرانهای سیاسیـاجتماعی پدید آمدهاند. سینمای دهه هفتاد هالیوود نیز در عین این که از سینمای اروپا و بزرگان آن متأثر بود، اما در بطن خود واکنشی بود به بحرانهای عمده داخلی آمریکا. بحرانهای سهگانه جنبش حقوقمدنی، جنبش زنان و پیامدهای جنگ ویتنام از بزرگترین مشخصات دورانی بودند که نه با این نامها بلکه بیشتر با نام یک شخصیت خاص شناخته میشود: دوران نیکسون. نویسنده کتاب حاضر که بیشتر یک استاد اقتصاد سیاسی است تا یک سینما نویس، معتقد است که ریچارد نیکسون به طور مستقیم یا غیرمستقیم در غالب فیلمهای مطرح دهۀ هفتاد حضور دارد. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم آنچه که در این کتاب با عنوان سینمای دهۀ هفتاد به آن پرداخته میشود واکنش نسلی از هنرمندان جامعه آمریکا به دوران نیکسون و میراث اوست.
خواندن کتاب واپسین عصر طلایی هالیوود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به سینما پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب واپسین عصر طلایی هالیوود
این ادعا که در دههٔ پس از ۱۹۶۷ چیزی جدید و خاص در هالیوود ظهور کرد ادعای تازهای نیست. چنین ادعایی در بین جمعیت پژوهشگران و منتقدان سینمایی آمریکا به رسمیت شناخته میشود. در واقع بسیاری آن را گاه و بیگاه تأیید میکنند. مثلاً اورسن ولز میگفت که تهیهکنندگان هالیوود «بهشکلی جنونزده برای جوانان پااندازی میکردند» زیرا «نمیتوانستند تظاهر کنند که بهجز درک جوان بودنِ بازار فهم دیگری از وضعیت بازار دارند.» نتیجه این شد که «فیلمسازان بسیار جوان کنترل کامل کار خود را در اختیار داشتند.» و ولز که در طی دههها فعالیت درهای استودیوها بهکرّات به رویش بسته شده بود، حالا بهشکلی قابلفهم باتردید به اوضاع مینگریست. او موقعیتی را میدید که «کمی مسخره و درعینحال برای آیندهٔ سینمای آمریکا نویدبخش بود.»(۲)
مسلماً چیزی از خلأ پدید نمیآید. سینمای دههٔ هفتاد ویژگیهای خود، فرهنگ خود و دغدغههای خاص خود را دارد، اما همهٔ اینها بدون پایان یافتن رژیم سانسور حاکم که در صورت تداوم محتوای این آثار را محدود میکرد، بهوجود نمیآمد. نظام سانسور جامع سینمای آمریکا از نخستین روزهای پیدایش تا سال ۱۹۶۶ تعیینکنندهٔ همیشگی محتوای فیلمهای هالیوودی بود. هواداران فیلمهای کلاسیک میتوانند شهادت دهند که آدمهای دوران قدیم (دستکم آدمهای فیلمها) کفر نمیگفتند، رابطهٔ جنسی نداشتند، و چندان هم دچار جراحت و خونریزی نمیشدند؛ این سه ممنوعیت بزرگ و آشکار فهرست بلندبالای تابوهای آن دوران در پرداختن به مسئلهٔ نژاد، جنایت، مواد و گرایش جنسی را تحتالشعاع قرار میدادند. این واقعیت که فیلمها حالا میتوانند دنیویتر، خشنتر و در رابطه با روابط جنسی بیپردهتر باشند هزینههایی در پی داشته است. در دوران سانسور عدم توانایی در سخن گفتن صریحݨݨْ فیلمسازان را ترغیب میکرد که دست به دامان نشانهها و تمهیدات بصریای شوند که اساساً با ویژگیهای رسانه همخوان بود؛ آنها با این کار ظرافت و مهارت بهبار میآوردند و گاه حتی مهارت در برخی تکنیکهای داستانگویی بصری را نیز توسعه میدادند ــــ مهارتهایی که وقتی بهراحتی بتوان هر چیزی را گفت یا نشان داد دیگر ضرورتی نداشتند. و پس از دوران سانسور، آزاد شدن مسئلهٔ سکس و خشونت نوعی مسیر ناگزیر ایجاد کرد، چراکه قدرت فیلمها برای شوکه کردن و تحریک کردن بسته به میزان بدیع بودن و خشن بودنشان فشاری مداوم برای پیشی گرفتن از اسلافشان ایجاد میکرد.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه