کتاب در باب تاریخ فلسفهی جدید
معرفی کتاب در باب تاریخ فلسفهی جدید
کتاب در باب تاریخ فلسفهی جدید نوشته فریدریش ویلهلم یوزف فون شلینگ است که سید مسعود حسینی آن را به فارسی ترجمه کرده است. فریدریش ویلهلم یوزف فون شلینگ فیلسوف ایدهآلیست آلمانی است که در قرن ۱۸ و ۱۹ زندگی میکرده. پس از مرگ تاثیر بسیاری بر فیلسوفان بعدی خود گذاشت. او عضو آکادمی علوم مونیخ، استاد دانشگاههای برلین، ینا و ارلانگن بود. درسهای او مهم است چون فلسفه شلینگ تأثیر زیادی از آرای کانت پذیرفت. شلینگ معتقد بود که امر مطلق پیونددهنده میان سوژه و ابژه است و لذا سوژه یا انسان شناسا باید به درک این مطلقیت نائل شود. این کتاب به آرای این فیلسوف در آکادمی مونیخ میپردازد.
خواندن کتاب در باب تاریخ فلسفهی جدید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به تمام علاقهمندان به فلسفه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب در باب تاریخ فلسفهی جدید
اکنون به شرحِ نظام (ِ خویش)، بدانگونه که به استقلالِ کامل از فیشته مطرح شد، میپردازم. بدین قرار، در اینجا سرآغاز دیگر «منِ» متناهی یا بشری نبود، بلکه سوژهٔ نامتناهی بود، یعنی سوژه بهطورِ کلی، زیرا فقط آن است که بیواسطه یقینی است، اما سوژهٔ نامتناهی، یعنی سوژهای که هرگز امکان ندارد از سوژهبودن بازایستد، هرگز امکان ندارد در ابژه مستحیل شود، یعنی به ابژه تبدیل شود، چنانکه برای اسپینوزا از طریقِ یک فعل که خودِ آن از آن آگاه نیست رخ میدهد.
سوژه، از آن حیث که هنوز در جوهریتِ محضاش اعتبار میشود، هنوز از هرگونه هستی آزاد است، و اگرچه هیچ نیست، با این همه بهمنزلهٔ هیچ است. (گفتم) هیچ نیست، زیرا هنوز سوژه است، (گفتم) بهمنزلهٔ هیچ است، زیرا ابژه نیست، چون در هستیِ برابرایستایی موجود نیست. اما امکان ندارد در این انتزاع بماند؛ اصطلاحاً برایاش طبیعی است که خودش را بهمنزلهٔ چیزی و، بنابراین، بهمنزلهٔ ابژه اراده کند. اما تفاوتِ این ابژهشدن با آنچه آن نیز باید مقدم بر جوهرِ اسپینوزایی اندیشیده شود این است که این آخری (یعنی جوهرِ اسپینوزایی) با فقدانِ کاملِ خویشتنِ خویش و، بنابراین، کلاً و بیهیچ قید و شرطی در ابژه مستحیل میشود، و فقط بهمنزلهٔ چنین چیزی (بهمنزلهٔ ابژه) طرفِ مواجهه قرار میگیرد، اما آن سوژه کور نیست بلکه بیشتر خودفرانهیِ نامتناهی است، یعنی در ابژهشدن از سوژهبودن بازنمیایستد و بنابراین، نامتناهی است ــ نه به این معنای صرفاً منفی که فقط متناهی نیست یا (به این معنا که) به هیچ وجه امکان ندارد متناهی شود، بلکه به این معنای ثبوتی که میتواند خودش را متناهی (بهچیزی تبدیل) سازد، اما از دلِ هر تناهیای بارِ دیگر پیروزمندانه بهعنوانِ سوژه ظهور کند، (۱۰۰) یا: از طریقِ هر متناهیشدن (یا) ابژهشدنی خود را صرفاً بارِ دیگر به قوهٔ عالیتری از جوهریت برکشد.
حجم
۲۶۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۲۶۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه