کتاب یک شب برفی
معرفی کتاب یک شب برفی
کتاب یک شب برفی نوشته امید روشن ضمیر شامل چهار نمایشنامه است. نمایشنامههای این کتاب در دورانی میگذرد که خواننده امروز شاید تصویر چندانی از آن نداشته باشد. دورانی مانند دهه هشتاد میلادی، کمی بعد از حکومت رضاخان و سالها قبل از انقلاب. یکی از نمایشنامههای مجموعه یک شب برفی هم در یک کشور در آمریکای لاتی روایت میشود. انتخاب یک دنیای دور از ذهن خواننده به تخیل او کمک میکند و او را با خود با دنیایی میبرد که امکان تجربه کردنش را ندارد. دنیایی که در آن با شخصیتها همراه میشود و اجازه میدهد آنها زمان و مکان را به او نشان دهند. خواننده منطق دنیای کتاب را باور میکند و با آن به یک تجربه زیستی تازه میرسد.
خواندن کتاب یک شب برفی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب یک شب برفی
بهروز: [هذیانی] فکر کردم که... که این روستایی ساده قراره کشته بشه. ولی چیکار کرده؟ واقعاً؟ جز اینه که یه راه غلط رو در جنگل، در موقع بدی رفته و به ما برخورده؟ این اصلاً کی هست؟ آدمیه که علائق خودشو داره، فکرهای خودشو داره، برای خودش یه دنیاییه، یه نفرو دوست داره، با یکی هم بده. تشنهش میشه، شایدم الان گشنهس... همین موقع بود که ـ که مثل اینکه فکرهای منو خونده باشه، کنار درختی ایستاد و خم شد و از وسط بوتههای پای او درخت، چند تا قارچ کوچک را کند و بدون اینکه به من نگاهی بکنه دوباره راست شد و به راهش ادامه داد. اصلاً مثل اینکه مسیر رو اون تعیین میکرد. بعدش شروع کردن به خوردن قارچها. یک مرتبه، مثل یک صاعقه که یک منظره شبانه رو روشن میکنه، همهچی برای من روشن شد.
مریم: [با هیجان] که چی؟
بهروز: [مغشوش] که ما، به آخرش که برسیم، جداً فرقی با این ساواکیها نداریم. آره، خود ما! ما هم بهخاطر هدفمون راحت آدم میکشیم. همه نوع توجیه هم داریم. فقط ما به اسم «آرمان» مون این کارو میکنیم و ساواکیها به اسم حفظ امنیت. وجه مشترکمون بیارزش شمردن جون انسانه. همین روستایی که جلوی من راه میرفت و قرار بود من یه تیر توی کلهش خالی کنم... همین آدم دردهاش و شوقهاش به همون اندازه مهمه که هر چیز دیگهای توی این دنیا.
حجم
۵۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۵۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه