دانلود و خرید کتاب عمارت سوخته مرضیه کاظمی
تصویر جلد کتاب عمارت سوخته

کتاب عمارت سوخته

نویسنده:مرضیه کاظمی
ویراستار:آزاد تیموری
امتیاز:
۳.۶از ۷۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب عمارت سوخته

کتاب عمارت سوخته، رمانی جذاب و خواندنی در ژانر وحشت از مرضیه کاظمی است. آرش، شخصیت اصلی رمان عمارت سوخته است که برای مراقبت از مادربزرگش به روستای محل زندگی او می‌رود و درگیر ماجراهایی می‌شود.

درباره‌ی کتاب عمارت سوخته

کتاب عمارت سوخته، داستان جوانی است که به پیشنهاد خودش و برای مراقبت از مادربزرگ پیرش که به تازگی بیمار شده است، به روستای محل زندگی او می‌رود. او باید تمام تلاشش را بکند تا امسال حتما در کنکور قبول شود. در غیر این صورت باید به سربازی برود. اما تجربه‌ی دور و جدا زندگی کردن از خانواده را نداشته است. در حقیقت حالا مسئولیت بزرگی روی دوشش است. مراقبت و نگهداری از مادربزرگ پیرش، آن هم در روستایی که حتی امکانات اولیه زندگی را هم ندارد. اما سفر آرش او را درگیر ماجراهایی می‌کند. او جذب عمارت سوخته روستای مادربزرگش می‌شود و می‌خواهد برای عکاسی به آنجا برود اما دوستش او را از رفتن به آنجا منع می‌کند و...

کتاب عمارت سوخته را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر به مطالعه‌ی رمان‌هایی در ژانر وحشت از نویسندگان ایرانی، علاقه‌مند هستید، کتاب عمارت سوخته توجه شما را به خود جلب می‌کند.

جملاتی از کتاب عمارت سوخته

درست پشت خانه‌ی عزیز بـودیم کـه بـه سـاختمان نسـبتاً بـزرگ و مخروبه‌ای که کمی دورتر بود اشاره کردم و گفتم: «ایـنجـا خـوب تـوی ذهنم مونده. همیشه دلم می‌خواست برم داخلش را ببیـنم ولـی هربـار پدرم اجازه نمی‌داد و می‌گفت حق نداری بری اونجا»... مـی‌ترسـید آوار بریزه روی سرم.

از اینکه خاطرات کودکی برایم زنده شده بود احساس شوق می‌کردم. به سمت آن ساختمان که بی‌شباهت به یک عمارت شاهانه نبود پـیش رفتم که سلمان پشت سرم دوید و دستم را گرفت و گفت: «کجا؟!»

به طرفش برگشتم. وقتی نگاهش کردم حس کردم کمی نگران است، شاید هم ترسیده بود. با تعجب گفتم: «خـب مـی‌خـوام بـرم داخـل اون عمارت را ببینم چطوریه! چندتایی عکس بگیـرم. از بچگـی بـرام معمـا شده که داخلش چه شکلیه.»

سلمان دستم را کشید و گفت: «اونجا نرو!»

با تعجب گفتم: «چرا؟!»

کمی مکث کرد و گفت: «خب آخه اونجا خیلی مخروبه است؛ اگه بری داخل احتمالش زیاده که روی سرت خراب بشه.»

درحالیکه سعی می‌کردم دسـتم را از دسـتش بیـرون بیـاورم گفـتم: «حواسم هست، با احتیاط قدم برمی‌دارم.»

دوباره خواستم به طرف آنجا بروم کـه بـا دسـت دیگـرش دسـتم را محکم گرفت و هراسان گفت: «آرش بهت میگم اونجا نرو!»

با حیرت نگاهش کردم. کمی عصبی شده بودم ولی خـودم را کنتـرل کردم و گفتم: «آخه چرا؟!»

 «نمیدونم ولی نرو.»

-«تا نگی چرا، قبول نمی‌کنم... آخه گفتم که با احتیاط می‌رم... نترس!»

وقتی دید مصمم هستم گفـت: «راسـتش دلـیلش فقـط خرابـه بـودن اونجا نیست. الان سالهاست که کسی پـا تـوی اون عمارت نگذاشته. اهالی جرأت نزدیک شدن به اینجا را ندارند. بعـد از سالها کسی حاضر نشده توی اون زندگی کنه یا حتی خرابش کنه و از زمین به این بزرگی استفاده کنه و یک خونه‌ی دیگه بسازه.»


helia.m
۱۳۹۹/۰۴/۰۴

به نظر من کتاب خیلی قشنگی بود. من از خوندنش لذت بردم. اگر شما هم به ژانر وحشت و ماجراجویی علاقه دارین حتما این کتاب رو بخونین

امیرحسین
۱۴۰۰/۰۱/۲۹

داستان و ایده اصلی کتاب به شدت کلیشه ای هست ، یعنی قهرمان داستان به یه روستای دور افتاده میره و تو اون روستا یک خونه ( در اینجا عمارت) متروکه وجود داره ، و راز خونینی هم پشتشه. فضا

- بیشتر
ماهرخ
۱۴۰۰/۰۲/۱۲

خیلی ترسناک نبود، نمیدونم🤷🏻‍♀️شاید از نظر من نبود🤔 ولی خیلی جذاب بود و خواننده رو به خواندن ادامه داستان وادار میکرد.

nasim83
۱۳۹۸/۱۲/۲۹

به نظر من کتاب خیلی خوب و روونه و خیلی کشش داره اگه از هیجان و چیزای ترسناک خوشتون میاد حتما بخونید

mohaddeseh
۱۳۹۹/۰۳/۱۷

عالی👍

zahrajafarian
۱۳۹۹/۰۱/۰۳

خیلی عالی و پر کشش. پر از هیجان و ایده های جدید. من خیلی خوشم اومد و واقعا وقتی میخوندمش انگار تو دنیاشون بودم.‌ خوشحالم که همچین نویسنده های ترسناک خوبی داریم.

b.t
۱۳۹۹/۰۳/۲۳

عالیییییییی بود حرف نداشت

کاربر ۱۶۱۵۵۷۰
۱۴۰۰/۱۰/۰۹

عالی بود

amin70h
۱۴۰۰/۱۰/۰۸

بنظرم هیچ کتابی نیست که بگیم ارزش وقت گذاشتن نداره همه کتاب ها به ما دانشی میدن حتی کتاب های تخیلی

Homa Mohammadi
۱۴۰۰/۰۷/۱۲

بد نبود! خیلب بیشتر می‌شد روی موضوعش مانور بده. برای دوستانی که میخوان یه کتاب رو خیلی سریع تموم کنن گزینه خوبیه هیچ توصیف اضافه و یا شاخ و برگی نداره

حجم

۱۰۱۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۱۰۱۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

قیمت:
۳۱,۵۰۰
تومان