دانلود و خرید کتاب تنها پناه علی صفایی حائری
تصویر جلد کتاب تنها پناه

کتاب تنها پناه

معرفی کتاب تنها پناه

کتاب تنها پناه، اثر علی صفائی حائری، به بررسی سوره‌های ناس و فلق در قالبی نو و در مجموعه‌ی تطهیر در جاری قرآن می‌پردازد.

درباره‌ی کتاب تنها پناه

قرآن کتابی آسمانی است که از جانب خداوند برای روشن کردن راه و مسیر ما آمده است. قرآن آمده است تا با خواندن و درک و عمیق شدن در آیات و سوره‌های آن، راهی برای زندگی پیدا کنیم. راهی که ما را به سوی حقیقت اصلی و واحد ببرد. راهی که ما را به بهشت جاودانه‌ی الهی نزدیک کند. اما افسوس که خواندن قرآن را سرسری گرفته‌ایم. افسوس که به کشف چند حقیقت علمی و شبه علمی از میان سوره‌های قرآن بسنده کرده‌ایم. کتاب تنها پناه، تفسیر سوره‌های ناس و فلق است. تفسیری که به تطهیر ما در این دریای عظیم و بی‌کران معنا می‌پردازد. علی صفائی حائری در کتاب تنها پناه، علاوه بر تفسیر سوره‌ها از دیگر ابزارهای تفسیر هم کمک گرفته است. ابزاری همچون شناخت کافی از ادبیات عرب، صنایع ادبی و شرایط نزول آیه، و همچنین به واسطه تسلط بر دیگر آیات قرآن. در نهایت پرده‌ها کنار می‌روند و سوره فهم می‌شود.

کتاب تنها پناه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

تنها پناه برای کسانی که دوست دارند در قرآن و آیات الهی تعمق کنند، کتابی خواندنی است. اگر دوست دارید تفسیر سوره‌های ناس و فلق را بخوانید، کتاب تنها پناه برای شما است. 

درباره‌ی علی صفائی حائری

علی صفائی حائری معروف به عین صاد در سال ۱۳۳۰ متولد شد. او مجتهد، فقیه، عارف و اندیشمند شیعه بود که بیش از پنجاه جلد کتاب در زمینه‌های متفاوتی مانند تربیتی، نقد و روش نقد، ادبیات هنر، روش تدریس و آموزش، قرآن کریم و روش برداشت از آن، تفسیر و دیدارهای تازه با قرآن، دعا و حدیث، ولایت و امامت، معارف اسلامی و آموزه‌های اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی اسلام تالیف کرده است. علی صفائی حائری در سال ۱۳۷۸ به علت تصادف رانندگی، چشم از جهان فروبست. 

بخشی از کتاب تنها پناه

قرآن کتابی است پویا و جاری، نه ثابت و ایستا؛ و نه‌تنها در زمان، که در وجود انسان جریان دارد و در هر مرحله از جریان وجودی انسان و به تناسب آن جلوه می‌کند. از این‌رو تا در ساحت‌های فکر و عمل و بالاتر، در ساحت وجود خود، به حرکت درنیاییم، مخاطب هدایت قرآن نخواهیم بود.

چه خشک و بی‌روح سوره‌های قرآن را از سر باز می‌کنیم و به چند کشف علمی و شبهٔ علمی در آیات آن، دل‌خوش می‌کنیم! حال‌آنکه اگر در درون به جریان نیفتیم و مسئلهٔ سوره‌ها، برای‌مان مسئله نشود، راه‌حل‌های آنها را درک نمی‌کنیم و روابط آیات و مصادیق‌شان برای‌مان روشن نمی‌شود.

مجموعه تطهیر با جاری قرآن، پیش از آنکه تفسیر باشد، جریان وجودی ماست؛ چراکه در کنار جریان سوره، به هر اندازه که جاری شویم، به طهارت می‌رسیم؛ و این حقیقتِ تلاوت است که به تزکیه و تعلیم ختم می‌شود و ما را به هدایت‌های بالاتر می‌رساند. بنابراین این کتاب نمایشی از جریان انسان است؛ جریانی که در ضمن آن، مسائل و مشکلات بروز می‌کنند، تشنگی‌ها معلوم می‌شوند و آنگاه، تازه آب فهم می‌شود، لذیذ می‌شود و به رفع عطش می‌انجامد.


کاربر ۲۰۱۸۴۳۲
۱۳۹۹/۰۷/۲۴

کتاب بسیار بسیارعالی در زمینه تفسیر سوره های فلق وناس.خدا قوت جناب استاد صفائی.خدا خیرتون بده.واقعا آدمو با مفهوم سوره آشنا میکنه ویک تفسیر واقعی و درکی هستش نه تفسیری سطحی و دشوار

رودابه
۱۴۰۱/۰۱/۰۷

خدا رحمت کنه استاد بزرگوار رو.....واقعا حیف بود اینقدر زود .....!!!!و خدا رحمت کنه یکی از شاگردان ایشان ،و از مدرسان جذاب کتب استاد ، استاد علی شاملو .....خدا غرق رحمت و مغفرت کنه انشالله

sh
۱۴۰۳/۰۳/۱۹

عالی

رسول چگونه قرآن را مطرح می‌کرد؟ آیا همین‌گونه به تفسیر آن می‌پرداخت؟ مجموعی و واژه‌ای و موضوعی کار می‌کرد؟ این سیرهٔ رسول و تاریخ اوست. او درس تفسیر نمی‌گذاشت، این‌طور که ما کلاس تفسیر و نهج‌البلاغه و ایدئولوژی و شناخت مکاتب می‌گذاریم. آنچه بود تلاوت آیه‌ها بود: (یلُوا علیْهِمْ ءایاتِه)؛(یلُونهُ حقّ تِلاوهٓ)؛ و به‌دست‌دادن معیار انتخاب: (واصوْا بِالْحقِّ). اگر قرآن در جایگاه خودش مطرح شود و حق تلاوتش ادا شود، احتیاج به توضیح و تفسیر ندارد؛ و اگر در جای خودش ننشیند و مخاطب خودش را نیابد، آن وقت تحریف شده و منحرف گردیده است: (یُحرُِّون الْکلِم عنْ مواصِعِه). تحریف نه زیادکردن بر قرآن و نه کم‌کردن از قرآن است، که تحریف همین جایگاه‌ها را به‌هم‌زدن و موضع‌ها را نادیده‌گرفتن است. این تحریفی است که روایات صحیح هم از آن حکایت می‌کند.
Aliakbar Tabrizi
تو در جنگ و درگیری با آدم‌ها، احتیاج به این وسعت و تسلط داری؛ احتیاج به این امن و فراغت داری؛ احتیاج به این قدرت روانی و تکیه‌گاه روحی داری؛ و این نیاز توست. اکنون بر چه کسی تکیه خواهی داشت، جز آن که در سیاهی فراگیر، فلق بیاورد و در دل شب، پلک چشم صبح را بشکافد و در دل خاک پوست‌ها را بترکاند و جوانه‌ها را باز کند؟!
کاربر ۱۲۸۵۲۵۹
فاجعه این است که ما قرآن را به بازی گرفته‌ایم. ما در میان جو و همراه جریانی که به قرآن و نهج‌البلاغه روی آورده، به این بازی کشیده شده‌ایم تا خودی نشان بدهیم و وقت‌های بی‌کاری را با آن سرگرم باشیم. این گناهی است که ما را به سیاهی کشانده و به خستگی و نفرت راه داده است. این است گناه ما. بازی با کتابی که برای رهاکردن از بازی‌ها آمده؛ سرگرم‌شدن با نوری که به خاطر روشن کردن قدر ما و راه دراز ما فرستاده شده است. ما به جای اینکه با آن نور نگاه کنیم، به آن نگاه کرده‌ایم و به جای رفتن با آن، در خود آن مانده‌ایم.
بی دل
تا انسان جاری نشود، آیه‌ها روشن نمی‌شوند.
کاربر ۳۳۴۲۴۷۳
آنچه از متن کلمه و از دلالت کلمه برنخاسته باشد، فقط تداعی ذهن من است و باید از محدودهٔ آیه شستشو شود. این تحمیل بر قرآن است، نه تحلیل آن.
sss
نه جهان از خوب و بد تشکیل شده و نه انسان از خوب و بد و روح و لجن. خوبی و بدی، شرّ و خیر، صفت ارتباط‌های انسان با خودش، با جامعه و یا جهان است. هنگامی که من با اسید، بد رابطه برقرار کردم، صدمه می‌خورم و بدی می‌بینم. شرّ و خیر، خوب و بدی، نتیجهٔ جهت‌گیری و موضع‌گیری انسان در هستی و در جامعه و در خویش است.
فاطمه
تداعی معانی و هم‌خوانی ذهنی؛ یافتم که ربطی به قرآن ندارد. یک آیه در ذهن من هزار مسئلهٔ دیگر را تداعی می‌کند. این مربوط به دلالت آیه نیست؛ مثلاً هنگامی که صدای زنگ بلند می‌شود، این دلالت دارد که کسی منتظر است؛ همین و همین؛ ولی چه‌بسا در ذهن من، صدای زنگ برایم صدای خروس ده و داستان مادربزرگ و آش نذری و صحنهٔ عروسی عمه جانم را تداعی کند. این تداعی و هم‌خوانی کاری به دلالت آیه ندارد، که از تنوین یک کلمه و یا از حالت و شکل آهنگ یک کلمه برای من به دست آمده. آنچه از متن کلمه و از دلالت کلمه برنخاسته باشد، فقط تداعی ذهن من است و باید از محدودهٔ آیه شستشو شود. این تحمیل بر قرآن است، نه تحلیل آن.
عبدالله
تا زمانی که درکی از دشمنان خود نداشته باشیم و تا وقتی که تنهایی عمیق خود را درک نکرده باشیم، مخاطب مُعوّذتیْن نیستیم و نمی‌توانیم خدا را تنها پناه خود بدانیم.
بی دل
ماشینی که نظام دارد، نمی‌توان همین‌طور به آن دست زد و با آن رابطه بر قرار کرد. علم می‌خواهد. کتاب می‌خواهد. این نظام وسیع‌تر برای من این‌گونه طرح می‌شد: و ضرورت وحی این‌گونه احساس می‌شد. منی که دو بار از قرآن رمیده بودم، اکنون به قرآن روی می‌آوردم؛ و این بار سوم، رابطه‌ام با قرآن، از رابطه‌ام با قلبم، با نفسم نزدیک‌تر بود؛ و این نه یک حرف که یک احساس بود. آخر من می‌توانستم بدون قلبم چند ثانیه زنده باشم، ولی بدون قرآن (دقت شود) نمی‌دانستم چگونه زنده باشم و برای چه زنده باشم و همین ثانیه‌ها را چگونه بگذرانم. این احساس، انس عمیقی را در من سبز کرد. این ضرورت، مرا با قرآن پیوند زد. اکنون با صراحت می‌گویم: قدم اول، شرط اول، برای برخورد با قرآن همین احساس، همین درکِ ضرورت است.
بی دل
هیچ دیده‌ای که در خانواده‌های فقیر ماشین آبمیوه‌گیری و یا رختشویی، چگونه مطرح می‌شود. همین‌که بچه‌های فضول می‌خواهند به برق وصلش کنند، همه دستپاچه می‌شوند که صبر کن؛ بیا کنار؛ دست نزن تا داداش کتابچه را ببیند؛ دستورش را بخواند. ماشینی که نظام دارد، نمی‌توان همین‌طور به آن دست زد و با آن رابطه بر قرار کرد. علم می‌خواهد. کتاب می‌خواهد.
اللهم عجل لولیک الفرج

حجم

۶۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۶۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان