دانلود و خرید کتاب شاخه نبات حمزه سردادور
تصویر جلد کتاب شاخه نبات

کتاب شاخه نبات

انتشارات:انتشارات پر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۱۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شاخه نبات

کتاب شاخه‌نبات، داستانی از زندگی و عشق شاخه‌نبات، معشوقه افسانه‌ای حافظ شیرازی است که توسط حمزه سردادور نوشته شده و انتشارات پر منتشر کرده است. حمزه سردادور، با استناد به منابع مختلف ادبی و تاریخی، و آمیختن آن با خیال و زیبایی، داستان زیبای شاخه‌نبات را پدید آورده است. 

درباره کتاب شاخه‌نبات

خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی یا لسان الغیب، علاوه بر برخورداری از فیوضات الهی که در شب قدر بر او نازل شد و سینه‌اش را مخزن اسرار ساخت، بخش عمده‌ی مهارت و ممارست خود در غزل‌سرایی را مدیون عشق آسمانی و بی‌تکلف شاخه‌نبات است که سال‌ها صبورانه به‌پای وی نشست و بعد از آن‌که مجال ازدواج با حافظ را به‌دست آورد، در تمام بد و خوب‌های زندگی، شریکی وفادار برای وی بود و حافظ، چه عاشقانه آن زن را ستوده، که گفته:

این‌همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد

اجر صبری است کزآن «شاخه‌نبات»ام دادند

شهرت شاخه‌نبات در شعر فارسی و نزد کسانی که حافظ را می‌شناسند و به او ارادت دارند، درهیچ کجای دنیا، کم‌تر از شهرت خود حافظ نیست و این، در حالی است که تا پیش از زمان نگارش رمان شاخه‌نبات توسط حمزه سردادور، مجموع اطلاعاتی که درباره‌ی شاخه‌نبات و ارتباط وی با حافظ وجود داشت، از سطوری پراکنده در لابلای کتب و رسالات مختلف تجاوز نمی‌کرد. حمزه سردادور، اگر اولین نفری نباشد که چنین کاری کرده، لااقل یکی از اولین نویسندگانی است که با تحقیق و تتبع در منابع مختلف ادبی و تاریخی، اطلاعاتی در حد مقدور، از زندگی خصوصی حافظ و شاخه‌نبات به‌دست آورده و آن اطلاعات را در قالب رمان دلنشینی ریخته که هم‌اکنون در اختیار دارید.

کتاب شاخه‌نبات را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

کتاب شاخه‌نبات برای دوست‌داران ادبیات فارسی جذاب و خواندنی است. اگر دوست دارید رمان عاشقانه‌ی زیبایی که گوشه‌هایی از تاریخ را نیز در دل خود جای داده است بخوانید، کتاب شاخه‌نبات را انتخاب کنید.

درباره‌ی حمزه سردادور

حمزه سردادور نویسنده‌ی کتاب شاخه‌نبات از پاورقی‌نویسان قدیمی ایرانی است که در سال ۱۲۷۵ هجری شمسی در تبریز به دنیا آمد. رمان‌های تاریخی فراوانی از حمزه سردادور در چند دهه اخیر منتشر شده است و تجدید چاپ‌های متعدد این آثار نشانگر محبوبیت و عامه‌پسندی آن‌ها است. حمزه سردادور از دهه بیست تا اواخر دهه چهل در مجله «اطلاعات هفتگی» پاورقی نوشت و از عوامل جذابیت و فروش آن مجله، یکی نیز داستان‌های پرآب‌و‌تاب سردادور بود که پس از پایان چاپ آن‌ها در مجله، به شکل کتاب نیز در اختیار مخاطبین قرار می‌گرفت. برخی از این آثار عبارتند از: زندانی قلعه قهقه، شاخه نبات، از صید ماهی تا پادشاهی، در پس پرده، مه‌لقا، آزاد زنان، کیمیاگران، دختر قهرمان، افسانه‌ی قاجار، بانوی سربدار و..

جملاتی از کتاب شاخه‌نبات

جوان با همان لبخند غمناک کاغذ را مقابل چشم گرفت، بعد از سرفه خفیفی، ‌بسم الله گفت و شروع به‌خواندن کرد. همین که بیت اول را خواند، از هر طرف ‌صدای قهقهه خنده بلند شد. هر کس به زبانی بنای تعریف و تمجید گذاشت، اما ‌تعریف و تمجیدی که در باطن توأم به تمسخر و استهزاء بود. با خنده و شوخی ‌تشویقش می‌کردند و به‌همدیگر چشمک می‌زدند، جوان چند بیت دیگر خواند که ‌از طرف مردم به‌همان نحو استقبال شد. در این بین مردی از کارکنان دکان نانوایی ‌جوان را به اسم صدا زد:

بس است، بیا نان مشتری‌ها را ببر...

‌جوان از جرگه خارج شد و با قیافه افسرده و پژمرده به‌سوی دکان نانوایی رفت.

خان‌سلطان تا جایی که ممکن بود او را با چشم بدرقه کرد و از مردی که کنارش ‌ایستاده بود پرسید:

این جوان کیست؟

مرد که هنوز خنده از لب‌هایش محو نشده بود گفت:

جوانی است از مردم همین شیراز. اسمش شمس‌الدین محمد است. شب‌ها ‌در این نانوایی خمیرگیری می‌کند. روزها هم یکی دو ساعت در مکتب‌خانه متصل ‌به نانوایی درس می‌خواند. کوره سوادی پیدا کرده، دلش می‌خواهد شعر بگوید و ‌شاعر باشد، اما چیزی در چنته ندارد. چیزهایی به‌هم می‌بافد و برای مردم ‌می‌خواند. مردم هم، چنان که دیدی گوش می‌دهند و تفریح می‌کنند. می‌گویند با ‌این سواد کم می‌خواهد قرآن را حفظ کند روی هم رفته جوان خوبی است. از مزدی ‌که می‌گیرد مختصری خرج خود و مادرش می‌کند و باقی را به فقرا می‌بخشد.

فهرست

  • دختری درهیبت پسران
  • عشق آتشین
  • حافظ قرآن
  • جدال با رقیب
  • عشق و جدایی
  • فکر پلید
  • در آتش هجران
  • در انتظار ازدواج
  • در دام رقیب
  • آغازی دیگر
mohammad sadra
۱۳۹۵/۱۲/۲۹

کتاب خوبی نیست! هر چی بیشتر می خونم عصبی تر می شم علاوه بر متوهمانه بودن بسیاری از ماجراها ،عدم شناخت از شخصیت حافظ توسط نویسنده باعث شده در داستانش حافظ رو انسان بی منطق و کند ذهنی معرفی کنه که فقط

- بیشتر
nasrin65
۱۳۹۵/۰۳/۳۰

کتاب خوبی بود وقایع تاریخی که درحین داستان بازگو میشه جالبه...توصیه میکنم بخونید

Alaghe Band
۱۴۰۱/۰۱/۲۳

خیلی جذابیت نداشت اما خب منو با فضای وحشتناک و بی ثبات دوره ای که حافظ میزیست آشنا کرد و فهمیدم که درویشی عارف نبوده که دنیا رو ببوسه و کنار بزاره و در قسمت های عاشقانه هم سخن بسیار

- بیشتر
سمیرا
۱۴۰۳/۰۵/۲۹

این کتاب رو در دوره نوجوونی خوندم و گذشته از هرچیز لذت بردم از خوندنش.

کیآنا:)
۱۴۰۰/۱۰/۱۶

از نظر من کتاب بسیار جذابی بود شبیه تمام آثار استاد سردادور اما چند نفر از کاربران گفته بودند که داستان واقعی نیست اما اشتباه هست و اصل ماجرا واقعیت دارد اما بنا بر خاصیت رمان به آن شاخ و

- بیشتر
کاربر ۲۱۱۷۱۰۳
۱۳۹۹/۰۵/۱۵

کتاب های آقای سردادور غالبا کتابای قشنگ و دوست داشتنی این . ولی این خوب نبود واقعا . حیف ۳۵۰۰ تومنی که برا این پرداخت کردم حقیقتا -_-

رادین
۱۴۰۲/۱۰/۱۶

به نظر من کتاب زیبایی است و اطلاعات دلنشینی میدهد و تاریخ کشورمان را نیز در زمان حافظ به گونه ی بسیار زیبایی توصیف میکند و موجب میشود تا علاوه بر آگاه شدن از حال هوای این شاعر شیرین زبانمان

- بیشتر
کاربر ۶۹۲۷۹۰۷
۱۴۰۲/۰۵/۲۷

معلوم نیست چقدر موثق باشد .وقایع تاریخی بسیار جسته و گریخته عنوان شده . کتاب جالبی نبود توصیه نمی کنم

Hedy-lamarr
۱۳۹۸/۰۳/۲۸

فکر کنم افسانه باشه. شاعرایی مثل حافظ دنبال صوفی گری و عرفانن.بی معنیه عاشق کسی باشه اونم چنین آدم منزوی و گوشه نشینی .

نظام‌الدین که پیشوا و مقتدای مردم اصفهان بود، وقتی ‌یقین کرد جاسوس‌های شاه‌سلطان عاقبت به محل اختفای شیخ پی خواهند برد، ‌خود پیشدستی کرده نزد شاه‌سلطان رفت و اطلاع داد که شیخ در خانه او پنهان شده ‌است! شاه‌سلطان فورا جمعی را مأمور دستگیری «ولینعمت» خود ساخت
mehregan
امیرمبارزالدین را در غزلیاتش «محتسب» ‌می‌نامید و از جور و ستمش می‌نالید و در باره سختگیری‌های ریاکارانه مبارزالدین ‌در جلوگیری از باده‌خواری و ساز و آواز غزلیات شیوایی می‌سرود از قبیل: بود آیا که در میکده‌ها بگشایند گره از کار فرو بسته ما بگشایند اگر از بهر دل زاهد خودبین
mehregan
روز دوم ورودش به‌شیراز بود که حکم کرد تمام میخانه‌های شیراز را ویران ‌سازند و خم‌های شراب را شکسته رودی از شراب در کوچه‌ها به‌راه اندازند. در جلوگیری از شرابخواری به‌حدی افراط می‌کرد که در میان مردم معروف به ‌ «محتسب» شده بود.
mehregan
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آب ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن‌شب قدر که این تازه برات‌ام دادند این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد اجر صبری است کز آن «شاخه‌نبات» ام دادند
Alaghe Band

حجم

۲۹۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

حجم

۲۹۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان