دانلود و خرید کتاب مردی که پروانه شد مجید پورولی کلشتری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب مردی که پروانه شد اثر مجید پورولی کلشتری

کتاب مردی که پروانه شد

معرفی کتاب مردی که پروانه شد

مردی که پروانه شد، رمانی درباره یک آزاده جنگ تحمیلی به قلم مجید پورولی کلشتری است. آزاده‌ای به اسم عباد که عکاس بود و در جنگ اسیر عراقی‌ها شد.

درباره مردی که پروانه شد

نویسنده در این کتاب داستان زندگی خصوصی عباد و همسرش تارا و حضورش در جنگ و اسارتش به دست عراقی‌ها را تعریف می‌کند. محور کتاب هم دنیای فکری عباد است و درونیات و ایده‌‌‌‌آل‌های این آزاده را به تصویر می‌کشد. داستان از زبان فردی روایت می‌شود که با عباد آشنا شده و کم‌کم تحت تاثیر زندگی و شخصیت او قرار می‌گیرد. او می‌خواهد زندگی عباد را بنویسد ولی مردد است که از کجا شروع کند. داستان از پس از آزادی عباد آغاز می‌شود و در فلاش‌بک‌هایی به گذشته و دوران جوانی، عاشقی و اسارت او برمی‌گردد. در این اثر پورولی هم به ایدئولوژی عباد و انسان هایی مانند او می پردازد و هم در کنارش از رنج همکسران اسرا می گوید که سال‌ها چشم‌انتظار عشق خود ماندند و روحشان فرسوده شد.

خواندن کتاب مردی که پروانه شد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

علاقه‌مندان به ادبیات جنگ و دفاع مقدس را به خواندن این رمان دعوت می‌کنیم.

درباره مجید پورولی کلشتری

مجید پورولی کلشتری متولد سال ۱۳۵۴ از نویسندگان ارزشی و دفاع مقدس است که تاکنون کتاب‌هایی همچون آواز ابابیل، اقیانوس مشرق، پسران دوزخ، گریه‌‌های مسیح، فصل خواب خرگوش‌‌ها، نگار ماندگار، ما از دوکوهه آمدیم اینجا غریبیم را نوشته است.

جملاتی از کتاب مردی که پروانه شد

شاید بخواهید بدانید که عباد از کجا پیدایش شد. همه‌چیز از آن روزی آغاز شد که سوار ماشینش شدم. رفته بودم دماوند، ختم پدر یکی از دوستان. توی راه برگشت سوار تاکسی عباد شدم. آخر عباد راننده‌تاکسی بود. بعد از آزادشدنش یک تاکسی پیدا کرده بود و با آن مسافرکشی می‌کرد. من اولین بار وسط تابستان بود که دیدمش. سوار ماشینش شدم. منتظر نماند تا باقی مسافرها بیایند. گفت:

«باید برم تهران. دیرم شده.»

نگاهی به کتابی که توی دستم بود، انداخت و لبخندی زد و چیزی نگفت. کتاب را اتفاقی از دوستی قدیمی که توی مسجدـ در مجلس ختم‌ـ دیده بودمش، گرفته بودم. به‌اصرار کتاب را داده بود دستم و گفته بود:

ـ این کتاب را ببر بخون. نگاهت به خیلی چیزها عوض می‌شه.

بی‌حوصله چند سطری خوانده بودم و کتاب را بسته بودم؛ اما انگار کتاب نظر عباد را جلب کرده بود. کمی که گذشت، دلش طاقت نیارد و گفت:

«ببخشید که فضولی می‌کنم. این کتاب مال خودتونه؟»

ـ نه؛ از یکی از دوستان گرفتم برای مطالعه؛ اما فکر نکنم چندان به دردم بخوره. من حوصلهٔ این‌جور موضوعات رو ندارم.

نظرات کاربران

Hadith
۱۴۰۲/۰۴/۱۱

مثل بقیه کتابهای این نویسنده، متن عالیست اما چرا پایانش باز بود؟😔

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۶۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

حجم

۱۶۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
تومان