دانلود و خرید کتاب حلقه‌ای نو برایم بخر منصور یوسف‌زاده شوشتری
تصویر جلد کتاب حلقه‌ای نو برایم بخر

کتاب حلقه‌ای نو برایم بخر

معرفی کتاب حلقه‌ای نو برایم بخر

حلقه‌ای نو برایم بخر نوشته منصور یوسف‌زاده شوشتری یک رمان روان‌شناسانه بر مبنای روان‌شناسی کارل گوستاو یونگ درباره بحران در روابط زناشویی در نیمه دوم عمر انسان است.

اگر روانشناسی یونگ را می‌شناسید، مطمئناً می‌دانید، آنچه رابطه را به بحران می‌کشد، ربط چندانی به گفتگوهای ظاهری طرفین رابطه ندارد. عمق این موضوع و بحران، به دوران کودکی افراد باز می‌گردد. ما ناخواسته و نادانسته، کمبودها، احساسات سرکوب شده، انتظارات برآورده نشده و ... را که در کودکی تجربه کرد‌ه‌ایم به رابطه می‌آوریم و بحران آغاز می‌شود. ما نیاز داریم تا به جای وقت صرف کردن روی مفاهیم رو بنایی که افراد در برخوردهای زناشویی آن را طرح می‌کنند، به عمق و ریشه کلام آنها رویم.

رفتن به ضمیر گفتگوهای زناشویی ما، رابطه ما را، مخصوصاً اگر در نیمه دوم عمر خود باشیم، جذاب‌تر می‌کند.

این کتاب موضوع رابطه زناشویی را در قالب رمانی جذاب، به تصویر می کشد، از بحران می‌گوید و در نهایت از روبرو شدن عالمانه با این بحران.

خلاصه کتاب حلقه‌ای نو برایم بخر

زن و مردی به مشاور مراجعه می‌کنند. مرد بعد از سی سال زندگی مشترک درخواست طلاق داده و ادعا می کند که زنش او را دوست نداشته و تمام مدت در رابطه دنبال منافع خود بوده است.

خواندن کتاب حلقه ای نو برایم بخر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این داستان درواقع نوعی راهنما برای زوج‌هایی است که بعد از مدت زیادی زندگی مشترک دچار بحران در روابط خود شده‌اند و احساس می‌کنند عشق میانشان در حال نابودی و کمرنگ شدن است.

جملاتی از کتاب حلقه‌ای نو برایم بخر

مشاور گفت:

«شوهرت، حساب پس انداز مشترک با تو داره»؟

من گفتم:

«بله که دارم. من حسابم با اون مشترکه».

مشاور از زنم پرسید:

«از حساب مشترک با شوهرت، چه حسی داری»؟

زنم با خشم به من نگاه کرد و پاسخ داد:

«حالم بهم می‌خوره؛ حس می‌کنم اون منو تحقیر می‌کنه»!

من با مشت به پیشانی ام کوبیدم. گفتم:

«بشکنه این دست که نمک نداره»!

مشاور پرسید:

«اون تحقیرت می‌کنه، یا خودت تحقیر میشی»؟

زنم گفت:

«فرقی نداره! وقتی پول از درآمد خودم نیست، تحقیر میشم».

" واسه اینکه حس تحقیرت کنار بره، چه کار می‌کنی »؟

زنم سرش را پایین انداخت. مشاور سکوت کرد. کمی بعد زنم آهسته گفت:

«به شوهرم تأیید نمی‌دم! حالشو خراب می کنم، مثل حال خودم»!

من روی صندلی ام نیم خیز شدم. انگار کشیده ای به گوشم خورده بود! مشاور از او پرسید:

«خودت متوجهٔ عواقب این کار میشی»؟

زنم گفت:

«نه. ولی انگار همیشه منتظرم اون اسم منو از حسابش خط بزنه»!

moona
۱۳۹۸/۱۲/۱۸

فوق العاده کتاب خوبیه ..به همه افراد چ مجرد و متاهل توصیه میکنم بخونیدش

امیر هاشمی
۱۳۹۸/۰۹/۰۳

کتاب ، روایت اول شخص مفرد، با حضور یک دانای کل شکل گرفته، شبیه یک صحنهٔ نمایش تصویری مشاوره خانواده نوشته شده، نکتهٔ مهم که از قلم کاتب آن دور نمانده، بحث میل و علت میل است، که ارزش کتاب

- بیشتر
ماری
۱۳۹۸/۰۸/۳۰

کتاب خیلی خیلی جالبیه یک دور خوندنش کمه

هانا
۱۴۰۰/۰۱/۱۶

در کل ناامید کننده بود. همه زیر سایه والدین شون زندانی بودن. در شرح و کشف و نامگذاری مشکلات با دقت و مفصل، ولی در اصلاح و درمان و التیام، فقط حلقه رو باید حواله داد به آبشار سرنوشت😒

ati
۱۳۹۸/۰۸/۳۰

به تمام افرادی که به مسائل روانشناسی در حوزه روابط علاقه دارند و همین طور به دانشجویان روانشناسی این کتاب فوق العاده رو پیشنهاد میدم.

((: noor
۱۴۰۳/۰۶/۱۵

روند داستان خسته ام کرده بود فقط میخواستم ببینم آخرش چی میشه طلاق میگریند یانه که با پایین باز رو به رو شدم شخصیت زن داستان رو اصلا دوست نداشتم انگار یجوری فریبکار ایده پردازی شده بود تو دروان نامزی یه

- بیشتر
Akram Yazdanian
۱۴۰۲/۱۱/۲۸

کتاب برای من خیلی جذاب بود بصورت داستانی و رمان نوشته شده داستان زن و شوهری که در آستانه ی جدایی هستند و بطور اتفاقی با گروهی از زن و شوهرهایی مواجه میشن که همراه با یک روانکاو به یه

- بیشتر
tayebe
۱۴۰۲/۰۴/۲۰

خیلی زیبا و دل چسب بود واسم...رمان عمیقی بود که مدام منو به درون خودم رجوع میداد. رمانی روانشناسی با رویکرد یونگ

آناهيتا
۱۴۰۰/۰۵/۰۳

اگه روانشناسی خوندید یا کلا کتابای روانشناسی زیاد می خونید این کتاب اذیتتون می کنه ولی برای مبتدیای روانشناسی خوبه اگه رمانای سنگین خوندید بازم توصیه نمیشه پایان بندی نداشت اما زبان روان داشت و به هر حال توی ایران

- بیشتر
miss.sd
۱۳۹۸/۰۸/۳۰

کد تخفیف۳۰% SB984Z3Y6RTWP1

مربی رو به نازنین کرد و گفت؟: " دخترها وقتی زیبایی شون و زنانگی شون توسط پدر تایید نشه این خلا همیشه در وجودشون باقی می مونه تا وقتی که مرد درونی خودشون و برای حمایت فراخوان کنن؛ هیچ جفتی نمی تونه برای تمام لحظات از تنهایی و ناتوانی ما حمایت کنه ...ما تنها دارایی خودمون هستیم. تنها در اینصورته که میشه عشق رو تجربه کرد بدون توقع و نیاز "!
فرجی
تاب تحمل سکوت به من عطا فرما، تا صداهای کمک کننده از سوی تو را بشنوم "!
فرجی
«تا پدرت رو نبخشی، از همهٔ دنیا متنفری»! به گریه افتادم. اشک از چشمانم بی دریغ جاری شده بود. چرا من باید پدرم را بابت شکستن استخوان بندی ام ببخشم!؟ مشاور درون روانم نشسته بود. پاسخ داد: «به خاطر آرامش خودت»!
فرجی
«دیگه نمیتونم این نقاب رو با خودم حمل کنم. من از دست همهٔ کسانی که برایشان فداکاری کرده ام، خشمگینم. باید با شرایط بعد از این سنگ روبرو بشم»!
ماری
«نه؛ به جنگ اعتقاد مطلق ندارم! ولی به خود بودن در ارتباط، باور دارم»! خود بودن، عنصر مفقودهٔ من در ارتباط بود. من همیشه برای رعایت حال دیگری، خودم بودن را قربانی می کردم. مربی گفت: «ولی بعدها انتقام این خود نبودن را صدبرابر میزان واقع، از طرفت میگیری»!
ماری
او ادامه داد: «هیچ مادری به راحتی اجازه نمیده پسرش از دایرهٔ توجه مادرانه اش، بیرون بره و فراز و نشیب استقلال رأی رو تجربه کنه! معمولا این رو به قایم کردن کلید بلوغ، زیر بالش مادر تشبیه می کنن؛ دزدیدن این کلید و قدم گذاشتن در جادهٔ سختی های پادشاه شدن پسر، توسط پدر انجام میشه! با توجه به غایب بودن پدرت از صحنهٔ زندگیت، این کار رو چه کسی واست انجام داده»؟ به پدرم فکر کردم که وقت کافی برای گذراندن با من نداشت! ولی مادرم نیز جز غذا پختن و آسان کردن زندگی روزمره، کاری برای من انجام نمی داد که آن را از من دریغ کند!؟ مشاور گفت: «شاید عاشق دختری شده ای که برات این کلید رو از مادرت بدزده؛ و تو رو بالغ کنه»!؟
فرجی
وقتی فان های تو با او یکی نیست، چگونه لذتی مشترک را تدارک خواهی دید!
هانا
" زمانی ما آماده شنیدن حقیقت می شیم که به راه حل های مداوم و نداهای تکراری درونمان برای مدتی توقف دهیم؛ صداهایی که بی ارادهٔ ما دائما ما رو به انجام دادن یا ندادن ترغیب می کنن. برای لحظاتی دست از اطمینان برداریم! بگذاریم تا ترس ها و رنج ها حرفهایشان رو بزنن. بعد از اون و تنها بعد از اون، قلب شما می تونه به شما اعتماد کنه و با شما حرف خواهد زد "!
فرجی
صدای زنی از پشت سرم به گوش رسید که به همراهش گفت: «کسی که قادر به تحمل بحث کردن نباشه، دیر یا زود یارش رو به دوئل دعوت می‌کنه»!
فرجی
کارل گوستاو یونگ، روانکاو سویسی معتقد است، رابطه زناشویی به ندرت می تواند بدون بحران شکل گیرد. اگر روانشناسی یونگ را می شناسید، مطمئناً می دانید، آنچه رابطه را به بحران می کشد، ربط چندانی به گفتگوهای ظاهری طرفین رابطه ندارد. عمق این موضوع و بحران، به دوران کودکی افراد باز می گردد. ما ناخواسته و نادانسته، کمبودها، احساسات سرکوب شده، انتظارات برآورده نشده و ... را که در کودکی تجربه کرده ایم به رابطه می‌آوریم و بحران آغاز می‌شود .ما نیاز داریم تا به جای وقت صرف کردن روی مفاهیم رو بنایی که افراد در برخوردهای زناشویی آن را طرح می کنند، به عمق و ریشه کلام آ نها رویم. رفتن به ضمیر گفتگوهای زناشویی ما، رابطه ما را، مخصوصاً اگر در نیمه دوم عمر خود باشیم، جذا بترمی کند.
همسایه
«ما با قصه های متفاوت یه واقعه رو تعریف می کنیم»!
((: noor
«اعتماد به نفس، یا مهارت زندگی، از رفتار پدر تقویت میشه، یا ضربه می‌خوره، عزت نفس یا دوست داشتن خود از رفتار مادر ناشی میشه».
همسایه
مشاور گفت: «و اینکه خودتون چرا از سند خونه تون سلب مالکیت کردین»؟ قبل از آنکه جوابی در من شکل بگیرد که مشاور هم بفهمد، گفتم: «به خاطر عشق»! مشاور به زنگ نگاه کرد. گفت: «عشق به کی؟ مادرتون یا همسرتون»!؟ یهو عصبانی شدم. گفتم: «مادرم کجا بود این وسط»!؟ مشاور گفت: «اونجا! تو کودکیتون! بدون پشتیبانی پدرتون»! تمام صحنهٔ بگو مگوی پدرم با مادرم یادم آمد. آنجا که تصمیم گرفتم همیشه از مادرم حمایت کنم. آن موقع بود که قسم خوردم از همسر آینده ام نیز همیشه حمایت کنم. هیچ وقت او را از خودم نا امید نکنم؛ نه مثل پدرم که اصرار داشت، مادرم را از حمایت خود ناامید کند!
Aida
«اعتماد به نفس»!؟ مشاور گفت: «بله، اعتماد بنفس باعث می‌شده خودت قبل از انتخاب همسفر، اقدام به شناسایی دنیا کنی! به سفر بری؛ و در پایان سفر، عاشق دختری بشی که به دستاوردهای سفرت، علاقه مند بشه»!
فرجی
" گاهی واسه خوشبخت شدن، باید کسی رو که اشتباهی انتخاب کردی، ول کنی! این چیزیه که شهامت میخواد!
((: noor
رابطه فقط انعکاس بخش هایی از درون ماست ".
هانا
«اعتماد به نفس، یا مهارت زندگی، از رفتار پدر تقویت میشه، یا ضربه می‌خوره، عزت نفس یا دوست داشتن خود از رفتار مادر ناشی میشه»
هانا
«کم کم فکر کردم فقط من کارشناس روابط زناشویی هستم! شوهرمو عادت دادم، اونطوری که من میگم فکرکنه؛ حرف بزنه؛ حتی ابراز عشق کنه»! «خوب اگه صلاحیت تو بیشتر بوده، چه عیبی داشته»!؟ «عیبش اینه که اون مثل پدرم ساکت شد، ومن مثل مادرم سلطه گر»! با تعجب پرسیدم:
hamzeh haji
«عزیزم، ازدواج، ظرفیت حمل خیلی چیزها رو نداره! چرا مثل شتر بار دو تنی روش میذاری»!؟
hamzeh haji
«اعتماد به نفس، یا مهارت زندگی، از رفتار پدر تقویت میشه، یا ضربه می‌خوره، عزت نفس یا دوست داشتن خود از رفتار مادر ناشی میشه».
Maleknaz

حجم

۱۹۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۴ صفحه

حجم

۱۹۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۴ صفحه

قیمت:
۹۲,۰۰۰
۵۵,۲۰۰
۴۰%
تومان