بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب حلقه‌ای نو برایم بخر | طاقچه
تصویر جلد کتاب حلقه‌ای نو برایم بخر

بریده‌هایی از کتاب حلقه‌ای نو برایم بخر

۳٫۹
(۲۲)
مربی رو به نازنین کرد و گفت؟: " دخترها وقتی زیبایی شون و زنانگی شون توسط پدر تایید نشه این خلا همیشه در وجودشون باقی می مونه تا وقتی که مرد درونی خودشون و برای حمایت فراخوان کنن؛ هیچ جفتی نمی تونه برای تمام لحظات از تنهایی و ناتوانی ما حمایت کنه ...ما تنها دارایی خودمون هستیم. تنها در اینصورته که میشه عشق رو تجربه کرد بدون توقع و نیاز "!
فرجی
«تا پدرت رو نبخشی، از همهٔ دنیا متنفری»! به گریه افتادم. اشک از چشمانم بی دریغ جاری شده بود. چرا من باید پدرم را بابت شکستن استخوان بندی ام ببخشم!؟ مشاور درون روانم نشسته بود. پاسخ داد: «به خاطر آرامش خودت»!
فرجی
تاب تحمل سکوت به من عطا فرما، تا صداهای کمک کننده از سوی تو را بشنوم "!
فرجی
«نه؛ به جنگ اعتقاد مطلق ندارم! ولی به خود بودن در ارتباط، باور دارم»! خود بودن، عنصر مفقودهٔ من در ارتباط بود. من همیشه برای رعایت حال دیگری، خودم بودن را قربانی می کردم. مربی گفت: «ولی بعدها انتقام این خود نبودن را صدبرابر میزان واقع، از طرفت میگیری»!
ماری
«دیگه نمیتونم این نقاب رو با خودم حمل کنم. من از دست همهٔ کسانی که برایشان فداکاری کرده ام، خشمگینم. باید با شرایط بعد از این سنگ روبرو بشم»!
ماری
او ادامه داد: «هیچ مادری به راحتی اجازه نمیده پسرش از دایرهٔ توجه مادرانه اش، بیرون بره و فراز و نشیب استقلال رأی رو تجربه کنه! معمولا این رو به قایم کردن کلید بلوغ، زیر بالش مادر تشبیه می کنن؛ دزدیدن این کلید و قدم گذاشتن در جادهٔ سختی های پادشاه شدن پسر، توسط پدر انجام میشه! با توجه به غایب بودن پدرت از صحنهٔ زندگیت، این کار رو چه کسی واست انجام داده»؟ به پدرم فکر کردم که وقت کافی برای گذراندن با من نداشت! ولی مادرم نیز جز غذا پختن و آسان کردن زندگی روزمره، کاری برای من انجام نمی داد که آن را از من دریغ کند!؟ مشاور گفت: «شاید عاشق دختری شده ای که برات این کلید رو از مادرت بدزده؛ و تو رو بالغ کنه»!؟
فرجی
صدای زنی از پشت سرم به گوش رسید که به همراهش گفت: «کسی که قادر به تحمل بحث کردن نباشه، دیر یا زود یارش رو به دوئل دعوت می‌کنه»!
فرجی
" زمانی ما آماده شنیدن حقیقت می شیم که به راه حل های مداوم و نداهای تکراری درونمان برای مدتی توقف دهیم؛ صداهایی که بی ارادهٔ ما دائما ما رو به انجام دادن یا ندادن ترغیب می کنن. برای لحظاتی دست از اطمینان برداریم! بگذاریم تا ترس ها و رنج ها حرفهایشان رو بزنن. بعد از اون و تنها بعد از اون، قلب شما می تونه به شما اعتماد کنه و با شما حرف خواهد زد "!
فرجی
وقتی فان های تو با او یکی نیست، چگونه لذتی مشترک را تدارک خواهی دید!
هانا
کارل گوستاو یونگ، روانکاو سویسی معتقد است، رابطه زناشویی به ندرت می تواند بدون بحران شکل گیرد. اگر روانشناسی یونگ را می شناسید، مطمئناً می دانید، آنچه رابطه را به بحران می کشد، ربط چندانی به گفتگوهای ظاهری طرفین رابطه ندارد. عمق این موضوع و بحران، به دوران کودکی افراد باز می گردد. ما ناخواسته و نادانسته، کمبودها، احساسات سرکوب شده، انتظارات برآورده نشده و ... را که در کودکی تجربه کرده ایم به رابطه می‌آوریم و بحران آغاز می‌شود .ما نیاز داریم تا به جای وقت صرف کردن روی مفاهیم رو بنایی که افراد در برخوردهای زناشویی آن را طرح می کنند، به عمق و ریشه کلام آ نها رویم. رفتن به ضمیر گفتگوهای زناشویی ما، رابطه ما را، مخصوصاً اگر در نیمه دوم عمر خود باشیم، جذا بترمی کند.
همسایه
«اعتماد به نفس»!؟ مشاور گفت: «بله، اعتماد بنفس باعث می‌شده خودت قبل از انتخاب همسفر، اقدام به شناسایی دنیا کنی! به سفر بری؛ و در پایان سفر، عاشق دختری بشی که به دستاوردهای سفرت، علاقه مند بشه»!
فرجی
مشاور گفت: «و اینکه خودتون چرا از سند خونه تون سلب مالکیت کردین»؟ قبل از آنکه جوابی در من شکل بگیرد که مشاور هم بفهمد، گفتم: «به خاطر عشق»! مشاور به زنگ نگاه کرد. گفت: «عشق به کی؟ مادرتون یا همسرتون»!؟ یهو عصبانی شدم. گفتم: «مادرم کجا بود این وسط»!؟ مشاور گفت: «اونجا! تو کودکیتون! بدون پشتیبانی پدرتون»! تمام صحنهٔ بگو مگوی پدرم با مادرم یادم آمد. آنجا که تصمیم گرفتم همیشه از مادرم حمایت کنم. آن موقع بود که قسم خوردم از همسر آینده ام نیز همیشه حمایت کنم. هیچ وقت او را از خودم نا امید نکنم؛ نه مثل پدرم که اصرار داشت، مادرم را از حمایت خود ناامید کند!
Aida
«اعتماد به نفس، یا مهارت زندگی، از رفتار پدر تقویت میشه، یا ضربه می‌خوره، عزت نفس یا دوست داشتن خود از رفتار مادر ناشی میشه».
همسایه
«ما با قصه های متفاوت یه واقعه رو تعریف می کنیم»!
((: noor
" گاهی واسه خوشبخت شدن، باید کسی رو که اشتباهی انتخاب کردی، ول کنی! این چیزیه که شهامت میخواد!
((: noor
«عزیزم، ازدواج، ظرفیت حمل خیلی چیزها رو نداره! چرا مثل شتر بار دو تنی روش میذاری»!؟
hamzeh haji
«کم کم فکر کردم فقط من کارشناس روابط زناشویی هستم! شوهرمو عادت دادم، اونطوری که من میگم فکرکنه؛ حرف بزنه؛ حتی ابراز عشق کنه»! «خوب اگه صلاحیت تو بیشتر بوده، چه عیبی داشته»!؟ «عیبش اینه که اون مثل پدرم ساکت شد، ومن مثل مادرم سلطه گر»! با تعجب پرسیدم:
hamzeh haji
«اعتماد به نفس، یا مهارت زندگی، از رفتار پدر تقویت میشه، یا ضربه می‌خوره، عزت نفس یا دوست داشتن خود از رفتار مادر ناشی میشه»
هانا
رابطه فقط انعکاس بخش هایی از درون ماست ".
هانا
«درک عقده ها، همزمان با شفا نیست! خیلی طول میکشه»!
هانا
صورت سامان از هیجان سرخ شد. گفت: «چون دوست ندارم این همه هیجان رو مرد دیگه ای هم ببینه»! مربی پرسید: «یعنی حس می‌کنی، این بروز جذابیت، در انحصار شما نیست»؟ سامان گفت: «نه، نیست! اون با آرایش غلیظ منو دیوونه می‌کنه! خودشو نمایش میده! من از این کارهاش دیوونه میشم! حسودیم میشه»!
هانا
«اینکه ازدواج یه شانسه؛ اگه به نفعت نبود، نمیتونی طلاق بگیری؛ و اجازه نداری یار زاپاس بگیری»!
هانا
تابستان یک سال خواهرم را که به بیماری قلبی دچار شده بود، به مشهد بردیم. پدرم یک طناب صد متری خرید و خواهرم را به ضریح باب الحوایج متصل کرد.
هانا
«هیچ مادری به راحتی اجازه نمیده پسرش از دایرهٔ توجه مادرانه اش، بیرون بره و فراز و نشیب استقلال رأی رو تجربه کنه! معمولا این رو به قایم کردن کلید بلوغ، زیر بالش مادر تشبیه می کنن؛ دزدیدن این کلید و قدم گذاشتن در جادهٔ سختی های پادشاه شدن پسر، توسط پدر انجام میشه
همسایه
«درک عقده ها، همزمان با شفا نیست! خیلی طول میکشه»!
همسایه
من تا مدتی قبل فکر میکردم همهٔ ناملایمات زندگی را به کمک ازدواج، حل و فصل میکنم؛ و حالا خود ازدواج برایم بزرگترین ناملایم زندگی شده بود!؟
Mohsen7080
من گمان میکردم قرار است در رابطه زناشویی، «ما» شویم نه دو «من» تنها!
Mohsen7080
«تا احمد منو تأیید نکنه، نمی تونم خودمو دوست داشته باشم! ولو که قیمتش، خیانت باشه»!
Mohsen7080
«اعتماد به نفس، یا مهارت زندگی، از رفتار پدر تقویت میشه، یا ضربه می‌خوره، عزت نفس یا دوست داشتن خود از رفتار مادر ناشی میشه».
Maleknaz

حجم

۱۹۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۴ صفحه

حجم

۱۹۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۴ صفحه

قیمت:
۹۲,۰۰۰
تومان