کتاب استخدام و اخراج

تریسی در این کتاب کاربردی درباره یافتن داوطلبان مناسب استخدام، فرایند مصاحبه، قوانین مربوطبه این کار، بررسی سوابق کاری و معرفی نامه های افراد، مذاگره بر سر حقوق، اقتدار در برابر کارکنان، برخوردهای مناسب با کارکنان، راه و رسم اخراج کردن کارکنان وقتی که این کار اجتناب ناپذیر است و مصاحبه‌ اخراج سخن گفته است.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مدیران سازمان‌ها و شرکت‌ها مخاطبان صلی این کتاب‌اند.

درباره برایان تریسی

برایان تریسی نویسنده و سخنران انگیزشی در زمینه بهبود مهارت‌های حرفه‌ای و خودیاری، در ۵ ژانویه ۱۹۴۴ در شارلوت‌تاون کانادا و در یک خانواده فقیر به دنیا آمد. پدرش کار دائمی نداشت و نمی‌توانست هزینه‌های جاری زندگی را به آسانی تامین کند. به همین دلیل برایان و سه برادرش با کمک نهادهای خیریه تحصیل کردند و او همیشه تلخی فقر را در زندگی خود حس می‌کرد.

برایان تریسی خیلی زود مجبور به ترک مدرسه شد تا به کارهای سخت و فیزیکی کم‌درآمد بپردازد. تا اینکه در دهه ۲۰ سالگی خود، سفرهایش به سرتاسر جهان را آغاز کرد. او با خودرواش از کانادا به آمریکا و سپس با کشتی به انگلیس رفت. فرانسه و اسپانیا و پس از آن آفریقا مقصدهای بعدی او بودند. تریسی مدتی در آفریقای جنوبی کار کرد و در رشته کاراته، کمربند سیاه گرفت. تریسی ۲ سال را در ژوهانسبورگ سپری کرد و سفرهایش را به سوی خاورمیانه و شرق آسیا ادامه داد.

تریسی در این سال‌ها با شعار «مطالعه کن، گوش کن و پیوسته بیاموز و رشد کن» به موفقیت‌های زیادی دست یافت. تریسی می‌گوید: «هیچگاه اجازه ندهید خودروی شما حرکت کند بدون اینکه در طی آن چیزی بیاموزید. هر کتاب یا همایشی، به صورت صوتی در دسترس شماست!»

نخستین شغل پس از این سفرها، فروشندگی بود. تریسی درباره مهارت‌های فروش مطالعه و تحقیق کرد و در طول چندین سال کار جدی و مطالعه فرایندهای مرتبط با فروش، در چندین شرکت بزرگ، تجارب خود در زمینه‌های مدیریت و فروش را گردآوری و تدوین کرد. او آموخته‌هایش را ساماندهی و یک ساختار مشاوره‌ای را بر اساس آن پایه‌ریزی کرد.

تریسی یکی از افراد موفق در زمینه مشاوره مدیریتی و توسعه نیروی انسانی است و شرکتی بین‌المللی به نام خودش را راه‌اندازی کرده است. برایان تریسی در کشورهای گوناگون و شرکت‌های مطرح جهان، برنامه‌های مشاوره‌ای و آموزشی برگزار می‌کند. کتاب‌های برایان تریسی، توسط ناشران متعددی به زبان فارسی ترجمه شده است و او را تبدیل به نویسنده‌ای شناخته‌شده در ایران کرده است.

جملاتی از کتاب استخدام و اخراج

مذاکرات درباره حقوق، مانند سایر مذاکرات ایجاب می‌کند که قبل از شروع مذاکره همه اطلاعات لازم را جمع‌آوری کنید. چیزی مهمتر از آگاهی دقیق و صحیح درباره شغل و اینکه دیگران چقدر حقوق دریافت می‌کنند تا کار مشابهی را انجام دهند نیست.

هدف شما باید این باشد که بهترین و ماهرترین نیروی کار را به ارزان‌ترین قیمت ممکن در خدمت بگیرید.

با مراجعه به اینترنت می‌توانید میزان پولهایی را که دیگران برای کارهای مشابه به کارکنان می‌پردازند به دست آورید. و البته توجه داشته باشید هر منطقه برای خود سطح دستمزد متفاوت دارد. قدرت همیشه از آن کسانی است که بیشترین اطلاعات را دارد.

قیمتش را بپردازید

می‌توانید مطمئن باشید که وقتی یک داوطلب استخدام جهت تصدی یک شغل برای مصاحبه نزد شما می‌آید، می‌داند که دستمزدی که باید دریافت کند چقدر است. هدف شما باید این باشد که بدانید شغلی که برای آن استخدام می‌کنید چه درآمدی را نصیب شما می‌کند و آنگاه کسانی را که به کار می‌گیرید با کمترین دستمزد استخدام کنید.

درآمد و حقوق گذشته معمولا بهترین ملاک و معیار برای پرداخت حقوق به کارمندی است که استخدام می‌کنید.

آنچه متوجه شده‌ام این است که هر شخص به لحاظ مالی سطح راحتی به خصوصی دارد. و اگر شما کسانی را در سطحی کمتر از آن استخدام کنید، آنها از کارشان خوشحال نخواهند بود. آنها پیوسته در اندیشه پولی که دارند و هزینه‌هایی که باید پرداخت کنند خواهند بود.

به هنگام استخدام همیشه یک دوره نود روزه آزمایشی در استخدام کارمند جدید در نظر بگیرید. به کسی که استخدام می‌کنید بگویید که در ۹۰ روز آینده در هر لحظه می‌توانید تصمیم بگیرید که عذر کارمند جدید را بخواهید. به کارمندان جدید بگویید که در پایان این ۹۰ روز ممکن است در حقوق آنها تجدیدنظر کنید و یا به آنها بگویید که به درد کار شما نمی‌خورند و یا اگر خواستید که آنها بمانند، چه مبلغ بیشتری به آنها حقوق خواهید داد.

به کارکنان جدید با رعایت ارزش امروز آنها حقوق بدهید

چند سال قبل از حسابدار بیرونی خود خواستم کسی را به من معرفی کند تا حسابداری داخلی مرا انجام دهد. او سه داوطلب را نزد من فرستاد که با هر سه حسابدار مزبور شخصآ مصاحبه کرده بود. دو حسابدار اول جالب توجه نبودند اما حسابدار سوم زن سالخورده‌تری بود که عالی به نظر می‌رسید. از آنجایی که او قبلا در مصاحبه استخدامی شرکت کرده بود، من به او پیشنهاد کار دادم.

وقتی از او پرسیدم چه مبلغی به عنوان دستمزد می‌خواهد، او گفت که در شغل آخرش ماهی ۲.۴۰۰ دلار حقوق می‌گرفته است. به او گفتم برنامه من این بود که در شروع ۱۶۰۰ دلار حقوق بپردازم. اما حالا به او ۲۰۰۰ دلار در ماه حقوق می‌دهم اما بعد از ۹۰ روز با توجه به کیفیت عملکردش درباره حقوقش تجدیدنظر می‌کنم. او با کمی اکراه حرف مرا پذیرفت و قبول کرد که برای من کار کند.

این اتفاق روز جمعه افتاد. روز اول کاری هفته بعد او به سرکار آمد. در ظرف یک روز به همه کارها تسلط پیدا کرد. در روز دوم کارش من حقوق او را به ۲.۴۰۰ دلار افزایش دادم. تا پایان سال دو بار دیگر بر حقوق او افزودم. او به واقع استحقاق این افزایش حقوق را داشت.