دانلود و خرید کتاب نقش خیال تو فلورا نعمت‌اللهی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب نقش خیال تو اثر فلورا نعمت‌اللهی

کتاب نقش خیال تو

انتشارات:انتشارات پر
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب نقش خیال تو

کتاب نقش خیال تو، داستانی زندگی مرد جوانی است که درگیری‌های عجیب شغلی و زندگی عاشقانه‌اش را برای ما روایت می‌کند. فلورا نعمت‌اللهی نویسنده‌ی این کتاب و انتشارات پر، ناشر آن هستند. 

درباره‌ی کتاب نقش خیال تو

نقش خیال تو، داستان زندگی علیرضا فروزش است. مهندس جوان و ثروتمندی که با مادرش زندگی می‌کند و کار اداره‌ی شرکت پدرش را بر عهده گرفته است. حالا با پیدا شدن مشکلات مالی شرکت، خودش را باخته است. در همین حال و احوالات که مهندس فروزش مدام به خودش سرکوفت می‌زند که توانایی اداره‌ی این کار بزرگ را ندارد، عشقی در قلبش جوانه می‌زند. کم‌کم آتش عشقش سوزان‌تر می‌شود تا جایی که تصمیم می‌گیرد در مورد ازدواج جدی‌تر فکر کند. اما یک روز چیزهایی می‌بیند و اتفاقی رخ می‌دهد که عشق او را لکه‌دار می‌کند و به سمت نفرت می‌کشاند...

کتاب نقش خیال تو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

دوست‌داران رمان‌ و داستان‌های ایرانی، از خواندن کتاب نقش خیال تو لذت می‌برند. این کتاب همچنین می‌تواند توجه علاقه‌مندان به داستان‌هایی با سبک تراژدی را به خود جلب کند.

جملاتی از کتاب نقش خیال تو

 تا چند روز پیش باورش نمی‌شد و نمی‌خواست قبول کند این دختر اهمیتی به او نمی‌دهد. رفتار سرد او را به حیا و سد و سپرهایی که هر دختر برای خودش می‌ساخت ربط می‌داد شاید اگر او را جلو مغازهٔ کتابفروشی نمی‌یافت به همین زودیها به خواستگاریش می‌رفت دفعهٔ اول که او را منتظر یافت جرقهٔ شک و تردید در دلش زده شد و امروز بعدازظهر آتش یقین وجودش را سوزاند. پذیرفتن این شکست‌ها برایش قابل تحمل نبود یکی پس از دیگری تعلقاتت را به دیگری سپردن با اینکه حاضر نبود آن قلب را در طپش برای دیگری ببیند اما جور روزگار بود و او نمی‌توانست تغییرش دهد. آن دختر، نسترن، او را نپذیرفته بود و دیگری را به او ترجیح داده بود. اینجا بازار دل است و دل واماندهٔ او خریدار نداشت.

آن تجملات هم نتوانسته بود در رام کردن نسترن ذره‌ای اثربخش باشد. خودش را گناهکار می‌دانست این خودش بود که تیشه بر ریشهٔ خود زده بود. بار اول او را در محوطهٔ شرکت دیده بود با همان لبخندی که او شیفته واسیر صاحبش شده بود. وقتی از ابراهیم شنیده بود که دختریکی از همسایگانش برای استخدام آمده وابراهیم او را نشان داده بودهمهٔ هم خود را برآن گذاشته؛ راه رابرای استخدام آن دختر هموار کرده بود همهٔ راهها را صاف کرده تا نسترن بدون اینکه بفهمد چه کسی حامی استخدامش بوده از بین دهها متقاضی کار پذیرفته شوداین کارراکرده بود تا بتواند به این دخترنزدیک باشد اما حالا....... شاید اگر او را به آن شرکت نمی‌کشاند حالا یک رقیب نداشت.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۹۶ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۹۶ صفحه