کتاب مه در مه
معرفی کتاب مه در مه
مه در مه، حماسه شهید ایرج رستمی، از زندگی و شهادت مردی غیرتمند و عاشق کمک به همنوع، مدیر و مدبّر، ایرج ستمی میگوید. مجبوبه معراجی پور نویسندهی این کتاب و انتشارات صریر ناشر آن است.
دربارهی کتاب مه در مه
شهید ایرج رستمی به راستی که مانند مه در مه پنهان است. محبوبه معراجی پور برای نوشتن کتابش، با همسر شهید، همرزمان او و بنیاد حفظ و نشر آثار مصاحبه و گفتگو کرده است و بیشتر از همه، از خود شهید رستمی، طلب کمک کرده تا بتواند کتابش را به پایان برساند.
قصهی او در کتاب مه در مه از لحظهای که ایرج رستمی تصمیم گرفت تا به جبهه برود، آغاز میشود. گفتگوهای او و همسرش، بیتابیهای همسرش و سرانجام حضور در جبهه و در نهایت شرح رشادت و دلاوریهای او و شهادتش.
کتاب مه در مه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب مه در مه برای دوست داران مطالعهی زندگینامههای رزمندگان و شهدای دفاع مقدس، جذاب و خواندنی است.
جملاتی از کتاب مه در مه
نخستین و حاج صادق به منطقه عباسیه برگشتند. در حالی که سروان رستمی منتظر بالگردها بود تا بیایند و او را ببرند برای شناسایی. کمی بعد بالگردها رسیدند. سروان دید دست نخستین یک لیوان آب گِلآلود است. گفت: «این را برای چه میخواهی؟»
نخستین با نگاه به لیوان پاسخ داد:
ـ این را از همین آبهای لجن بیرون جمع کردم. میخواهم بدهم به این آقای خلبان بخورد. او باعث شد ما توی آن کانال یک بشکه از این آبهای پر از لجن بخوریم!
سروان خندید و گفت: «درست نیست. جنگ است دیگر... درست میشود.»
حاجصادق با یک کمپوت از راه رسید و اصرار کرد که رادیو را روشن کنند. وقتی علت را پرسیدند، گفت: «رادیو را باز کنید! میخواهم کمپوت بخورم. الان است که رادیو عراق بگوید حاج صادق عبداللهزاده یک کمپوت سیب را به تنهایی خورد. بس که اطلاعاتشان قوی است این بعثیها!...»
آقای قناد، وارد استانداری شد. میخواست برود مرخصی. دکتر چمران دوهزار تومان به او پول داد و گفت: «از این به بعد هرکس که برود مرخصی، باید دوهزار تومان پول برای کرایهاش بگیرد. شنیدهام دفعه قبل شما پول کرایه ماشین نداشتید!»
قناد لبخند زد و گفت: «نمیگیرم. جبهه به این پول بیشتر نیاز دارد. یک خیر پیدا شد و من را رساند. خدا بزرگ است. جبهه واجبتر است.»
حجم
۴۳۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۴۳۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه