دانلود و خرید کتاب گلبانگ سربلندی محبوبه معراجی پور

معرفی کتاب گلبانگ سربلندی

کتاب گلبانگ سربلندی نوشتۀ محبوبه معراجی‌پور در انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است. این کتاب دربارۀ زندگی امام خمینی(ره) و برخی از فعالیت‌های او در جریان انقلاب است و در مجموعۀ دانستنی‌های انقلاب اسلامی برای جوانان قرار دارد.

درباره کتاب گلبانگ سربلندی

گلبانگ سربلندی توصیفی از زندگی امام خمینی(ره) و فعالیت‌های ایشان در جریان انقلاب است که به زبانی ساده و روان برای نوجوانان و جوانان نوشته شده است. این مجموعه بر پایۀ مستندات تاریخی و نثر ادبی متناسب با خوانندۀ خود نوشته شده و دربارۀ شخصیت‌ها، رویدادها، مفاهیم سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار در تاریخ است. مؤلف در این کتاب به سبک و سیاق قصه، زندگی امام را برای مخاطبان خود توصیف می‌کند. 

کتاب گلبانگ سربلندی در ۴ فصل تدوین شده است. عنوان فصل‌ها عبارت‌اند از: طفل گریزپای؛ تو با حكم خدایی كینه‌ داری؛ در پی خیال محال؛ لطف آنچه تو اندیشی، حكم آنچه تو فرمایی. در فصل اول کتاب، نقش رهبری امام در جریان انقلاب سفید و لوایح ششگانه بررسی شده است. فصل دوم، دربارۀ واقعۀ مدرسۀ فیضیۀ قم، دستگیری آیت‌الله خمینی و قیام ۱۵ خرداد است. فصل سوم، موضوع عبدالقیس جوجویی و رسانه‌های غربی در ارتباط با قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را بررسی می‌کند. فصل چهارم دربارۀ آزادی آیت‌الله خمینی و سخنرانی ایشان در جمع هوادارانشان است.

خواندن کتاب گلبانگ سربلندی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به دوستداران کتاب‌های تاریخی و زندگی‌نامه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب گلبانگ سربلندی

«میز آخر می‌نشیند، کنار پنجره و گاه مرغ خیالش را پر می‌دهد تا از ورای شیشه‌های آن قاب آشنا به سرزمین‌های دور سر بکشد. بیشتر دانش‌آموزان برای همدیگر نامی مستعار انتخاب کرده‌اند، اما او را فقط محمد صدا می‌زنند؛ لاغر و کشیده اما باهوش و سرشار از زندگی و همین سر زندگی و شور و شوق گاه کار دستش می‌دهد. همین ده روز پیش بود که کلاهش با دستش قاطی شد. تا آن روز دعوایی بین آن دو رخ نداده بود؛ هر چند اقای غضنفر کلاته- که بچه‌ها به او لقب «غضنفر کینه» داده بودند- با خط‌کش چوبی بلندش توی حیاط و راهرو و کلاس‌های مدرسه چرخ می‌خورد و مثل عقاب به سوراخ سنبه‌های مدرسه هم سرک می‌کشید و دانش‌آموزان بی‌نظم را زیر کتک می‌گرفت، اما تا آن روز هیچ وقت بین آن دو کدورتی پیش نیامده بود، ولی گرسنگی کار دست محمد داد. دور از چشم معلم یکی دو لقمه از نان و پنیرش را جویده بود و قبل از آنکه طعم ترش پرتقالی را که تازه پوست کنده بود زیر زبانش حس کند، موقع پرتاب کردن پوست‌های نارنجی به آن سوی پنجره، توسط معلم غافلگیر شده بود: «برو بیرون. گفتم برو بیرون!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۸۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۷۸۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
۲۶,۰۰۰
تومان