کتاب عکاس باشی
معرفی کتاب عکاس باشی
عکاس باشی رمانی از امین رهبری درباره حال و روز یک عکاس و علاقهاش به حرفه عکاسی است.
خواندن عکاسباشی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به ادبیات داستانی از خواندن این رمان لذت خواهند برد
جملاتی از کتاب عکاسباشی
میرزا یحیی همیشه میگفت باید به مرگ اعتماد کرد چرا که تنها عدالت بین همه انسانهاست. جمله عجیبی نبود، آسان و صریح، همه این را میدانستیم اما وقتی همین جمله ساده به مرز عمل میرسید تقریباً هیچکس پایبند آن نمیماند. اگر قرار بود مرگ، عدالت را برقرار کند پس چرا آدمها از آن فراری بودند؛ از این حرف ها که خودم هم کمی بیشتر از کم به آنها اعتقاد داشتم زیاد پیش خودم میزنم گاهی در شلوغی کار آنها را گم میکنم اما همینکه به اندک خلوتی میرسم دوباره مثل همیشه به سراغم میآید.
ساعت ۹:۳۴ دقیقه است. هوا غبار آلود و پنجرههای راهرو پر از روزنامههای چسبیده و رنگ پریده؛ خواب فضا را پر کرده من با کت و شلواری مندرس روی نیمکت چوبی رنگ پریده در میانه راهروی کهربایی، پشت در بستهٔ آروزهایم نشستهام.سرم را از دیوار برمیدارم تا در میان روزنههای نورِ خواب آلود؛ چشمانم تنگتر نشود.
امروز احتمالاً روز بزرگی است البته شاید این روز بزرگِ من برای آدمهای دیگر مسخره باشد یا شاید بی معنی جلوه کند اما مهم نیست مهم خود من هستم کهامروز برایم از تاج گذاری ملکه انگلستان وفتوحات ناپلون بناپارت و حتی پایان ظهور رایش سوم مهم تر است؛ چرا کهامروز آرزوهای من دیده میشود چرا کهامروز با چشم، عدالت را خواهم دید. از امروز به بعد ایمان دارم آسمان آبیِ آبی است نفس هایم بوی زندگی میدهد، دوستانم چتر زیر باران هستند.
حجم
۱۵۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه
حجم
۱۵۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه