کتاب زمستان مومی

«تاریخ داستانی است که روی داده است و داستان تاریخی است که ممکن بود روی دهد.» کوکب، حدود سی‌ساله، مطلقه، اصلاً اهل گنبد از ساکنان محله حاشیه‌نشین همتیه به قتل رسیده است. سرهنگ پهلوان مسئول رسیدگی به پرونده این مقتول است. سرو وضع مقتول نشان از اعتیاد و خودفروشی او دارد. مقتول به صورت طاق‌باز و در مکانی پیدا شده است که در دید همگان باشد انگار قاتل می‌خواسته به کسی یا کسانی چیزی را بفهماند و عمدا مقتول را به این صورت آنجا رها کرده است، چیزی که در این میان غیر طبیعی و تعجب برانگیز است وجود آثار موم مذاب بر سینه و شکم مقتول است. آیا او قبل از مرگ به طرزی وحشیانه شکنجه شده است؟ داستان از ماجرای قتل کوکب شروع می‌شود و به میان دنیای تلخ، سیاه و پر از درد و رنج زنانی شبیه او می‌رود. زنانی که به هر دلیلی از خانه و خانواده گریخته و در سرگردانی مطلق گرفتار سیاه‌چاله‌های اجتماعی همچون اعتیاد، تن‌فروشی و فقر و بدبختی شده‌اند: «قربان! مقتوله، کوکب یاردشتی، سابقه‌داره؛ چهار بار به جرم ول‌گردی دستگیر شده، و به انواع مواد مخدر معتاد بوده. مطلقه‌ست و خویشاوندی این‌جا نداره، ولی دیروز خونواده‌ش رو خبر کردیم تا از گنبدکاووس برای تحویل‌گرفتن جنازه بیاین. - شوهر سابقش هم می‌آد؟ - بهونه آورد که نیاد، ولی حالی‌ش کردیم که حتماً باید برای بازجویی این‌جا باشه. سروان زایر ادامه داد: - مرگ بر اثر مسدودشدن مجاری تنفسی با فشردن ریسمانی به دور گردن روی داده. ظاهراً مقتوله در زمان مرگ هیچ مقاومتی از خودش نشون نداده. بنا بر این، بایستی غافل‌گیر شده باشه. مهم‌تر این‌که به نظر نمی‌رسه که پیش یا پس از مرگ، مورد تعرض جنسی قرار گرفته باشه. هیچ نشونه‌ای از سرقت هم دیده نمی‌شه. اثر انگشتی هم به دست نیامده؛ و... فکر کنم... فعلاً چیز مهم دیگه‌ای نباشه... مگه همون شیوهٔ خاص قاتل در موم‌اندودکردن پیکر مقتوله. در زیر لایهٔ موم هیچ بریدگی یا زخمی دیده نشده. موم از جنس شمع پارافینی معمولیه. - نظریه‌ت در مورد این قتل و شیوهٔ خاصش چیه؟ - خوب! آدم رو، بی‌اختیار، یاد قتل‌های زنجیره‌ای چند سال پیش توی همین شهر می‌اندازه. در اون مورد، قاتل زنان خیابانی رو خفه می‌کرد و با گره‌هایی شبیه‌به‌هم توی چادری می‌بست و در نقاط مختلف شهر رها می‌کرد. اون‌جا هم زنان مقتوله مورد تعرض قرار نگرفته بودن. گرچه، بالأخره، قاتل دستگیر و مجازات شد، شاید این بار...»