دانلود و خرید کتاب یک شهر یک خانه مریم حضرتی
تصویر جلد کتاب یک شهر یک خانه

کتاب یک شهر یک خانه

نویسنده:مریم حضرتی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب یک شهر یک خانه

در کتاب «یک شهر، یک خانه»، خاطرات دریادار دوم، تکاور داریوش ضرغامی را به روایت مریم حضرتی می‌خوانید. نویسنده حدود سی‌وچهار روز پای صحبت‌های دریادار ضرغامی نشسته است تا بتواند گوشه‌ای از خاطرات او را درباره سال های جبهه وجنگ و محاصره و فتح خرمشهر، ضبط و ثبت کند: «بیست و هشتم مهرماه روز سختی برای مدافعان شهر بود. تاکتیک و برنامهٔ تکاوران در این روز ضربه زدن بود. دشمن تصمیم گرفته بود از چندین محور، به‌ویژه محور مسجد امام‌صادق (ع) و فلکهٔ دروازه، که پشت ساختمان فرمانداری قرار داشت، پیش‌رَوی کند. تانک‌های عراقی در موقعیت‌های مسلط به شهر مستقر شده بودند. چه داخل و چه خارج شهر کاملاً بر همه‌جا احاطه داشتند و هر جا متوجه حضور نیروی ایرانی می‌شدند آنجا را با شلیک توپ تانک منفجر می‌کردند و امان نمی‌دادند. آن روز بازار خرمشهر را زده بودند و شهر زیر آتش خوابیده بود. نیروهای ما و تعدادی از نیروهای مردمی مقابل خیل عظیم دشمن باقی مانده بودند. در بعضی از خیابان‌های خرمشهر تکه‌های خمپاره و ترکش آن‌قدر زیاد بود که می‌شد مثل برگ درختان پاییزی با پا یک جا جمعشان کنی. دشمن از کمیِ تعداد نیروهای ایرانی استفاده کرد و آن روز بیشترین پیش‌رَوی را در همهٔ محورها انجام داد. روز قبلش، فقط حدود پنجاه متر توانسته بود پیش‌رَوی کند؛ اما، آن روز تقریباً دوبرابر پیش‌رَوی کرد.»
پرواز با آتش
زهره علی‌عسگری
آسمان مال من بود؛ خاطرات سرهنگ خلبان صمدعلی‌ بالازاده
ساسان ناطق
چزابه؛ خاطرات سردار فتح‌الله جعفری
فتح الله جعفری
کتیبه ای بر آسمان
میرعمادالدین فیاضی
جامانده
هادی عابدی
پرواز روی خاک: خاطرات سرهنگ خلبان منوچهر شیرآقایی
سیدقاسم یاحسینی
مهمان صخره‌ها: خاطرات سرهنگ خلبان محمد غلامحسینی
راحله صبوری
کلاه قرمزی‌ها
زهره علی‌عسگری
شب‌های بی‌مهتاب: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی سرهنگ شهاب‌الدین شهبازی
محسن کاظمی
من و جنگ
فتح‌الله نادعلی
تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر: خاطرات ناخدا یکم هوشنگ صمدی فرمانده گردان تکاوران در خرمشهر
سیدقاسم یاحسینی
تک آور گردان یکم
اکبر پیرپور
خلبان وارسته
احمد مهرنیا
جاده‌های سربی؛ خاطرات سردار سرلشگر شهید دکترحاج احمد سوداگر
محمدمهدی بهداروند
من از سی و سه نفر ( زندگی‌نامه خلبان یحیی پازوکی)
مصطفی محمدی
آن روز سه و نیم بعد از ظهر
سیدسعید غیاثیان
اردوگاه عنبر
غلامحسین کهن
سایه تاک؛ خاطرات سروان پیاده‌ی چترباز
راحله صبوری
at
۱۳۹۹/۰۵/۰۲

عااالی

کاربر ۳۴۴۱۷۷۰
۱۴۰۱/۰۲/۲۷

کتاب روان و خوبی است ولی نویسنده می‌توانست جذابیت بیشتری به خرج دهد با اون همه درگیری در خرمشهر

سید مهدی
۱۴۰۲/۰۳/۲۱

خاطرات جنگاوران دلاور ارتش تکمیل کننده دیگر خاطرات جنگ است. در کنار این کتاب خاطرات امیر ناخدا دوم هوشنگ صمدی هم خواندنی است.

دیگر، شهر برای ما به یک خانه تبدیل شده بود.
سید مهدی
زمانی که عراقی‌ها پرچم خود را بالای ساختمان فرمانداری به اهتزاز درآوردند خروش تکاوران دیدنی بود. یکی با اشک‌های سرازیر روی گونه‌ها گفت: «عزت ایرانی کجا رفته؟» هم‌رزم دیگری با نجواهای بلند گفت: «پرچم ایران عزیزتر از جان من است.» و ... در آن لحظات از اینکه زنده‌ایم و جلوی چشممان پرچم عزیز ایران پایین کشیده می‌شود عذاب‌وجدان داشتیم و دلتنگی گلویمان را چسبیده بود. عشق ایران در دل تکاوران ریشه دوانده بود و حاضر بودند جان خود را فدای پرچم ایران کنند تا همواره در جای‌جای میهن در اهتزاز باشد.
سید مهدی
هنوز حرفم تمام نشده بود که همهٔ تکاوران یک‌صدا گفتند: «ما تو و خرمشهر و ایران را تنها نخواهیم گذاشت!» در جواب تکاورانم گفتم: «ای فرزندان ایران، ای دلاوران، خدا با ماست. ممکن است زنده نمانیم؛ اما، ایران زنده خواهد ماند و به سربازان شجاعش افتخار خواهد کرد. سروقامتان تاریخ ایستاده می‌میرند!»
سید مهدی

حجم

۷۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۷۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۳۱,۰۰۰
۱۵,۵۰۰
۵۰%
تومان