دانلود و خرید کتاب سینمای ملی ایران رویکردی مردم‌شناختی - ارتباطی ابراهیم فیاض
تصویر جلد کتاب سینمای ملی ایران رویکردی مردم‌شناختی - ارتباطی

کتاب سینمای ملی ایران رویکردی مردم‌شناختی - ارتباطی

معرفی کتاب سینمای ملی ایران رویکردی مردم‌شناختی - ارتباطی

«سینمای ملی ایران رویکردی مردم شناختی - ارتباطی» اثری مشترک از دکتر ابراهیم فیاض و دکتر عبدالله بیچرانلو است. این کتاب درباره سینمای ملی، چارچوب آن و ویژگی‌ها و رویکرد مردم‌شناختی آن سخن می‌گوید. نویسندگان این اثر معتقدند که سینمای ملی نیازمند چارچوبی تئوریک است. اندیشه رایج دردنیای امروزی و چیزی که اغلب به آن استناد می‌شود آن است که هنرمند به چارچوب نیاز ندارد زیرا لازمه کار هنری تخیل است؛ پس آزاد است که هرگونه تمایل دارد اثر را خلق و پیام را به مخاطب منتقل کند. عقیده بسیاری از هنرمندان امروزی این گونه است اما نویسندگان این اثر می‌گویند که حقیقت به‌ویژه درباره هنر ملی که سینمای ملی هم جزئی ازآن است، چیز دیگری است و اگر سینمای ملی چارچوب نظری متقنی نداشته باشد، نمی‌تواند حیاتی پایدار، رو به جلو، و بانشاط داشته باشد. آنها می گویند که تاکنون ما در عرصه ایجاد سینمای ملی ناتوان بوده‌ایم و مهم‌ترین دلیل آن بی‌توجهی به روش استقرایی در عمل است. این کتاب گامی اولیه در جهت ایجاد مکتب ایرانی در سینما است. از معدود آثاری است که در زمینه سینمای ملی ایران به نگارش درآمده است و بی‌تردید سرآغازی در این مسیر به شمار می‌رود، در این اثر، سینما، به سه بخش تقسیم شده است: قبل از سینما، سینما، و بعد از سینما. قبل از سینما یعنی آموزش و پژوهش و نظریه‌پردازی، خودشناسی و مکتب‌شناسی، تعریف مبانی و مختصات. بعد از چنین پیش‌سینمایی است که سینما معنی پیدا می‌کند. سینما به معنی تولید و توزیع محصول هنری، یعنی فیلم، و بعد از سینما یعنی نقد، تشویق و تقبیح، مقایسه و ارزشیابی به تفکیک سره از ناسره، و تکمیل گفتمان و نظریه‌پردازی.
M.M. SAFI
۱۴۰۱/۰۸/۱۱

سینمایی که متکی به چهارچوب نظری متقنی نیست، حیات پایدار و رو به جلویی نمیتواند داشته باشد. کتاب سینمای ملی ایران در صدد طرح مسئله و ارائه راهکارهایی برای شناخت جایگاه فعلی و رسیدن به یک سینمای با هویت بوده

- بیشتر
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
۱۴۰۳/۰۱/۱۵

خیلی تخصصی بود، چیزی ازش نفهمیدم

اگر کتاب در سینما آزمایش می‌شود، خود سینما در رادیو و تلویزیون آزمایش می‌شود؛ یعنی رادیو و تلویزیون به‌منزلهٔ رسانه‌های بعد از سینما، محل سنجش و آزمایش نظام معنایی و نظام نشانه‌شناختی است که سینما ایجاد می‌کند.
M.M. SAFI
وظیفه تخیل این است که چگونه معنا را وارد زندگی روزمره کند
M.M. SAFI
سینما می‌تواند با هویت‌تراشی نوعی ماهیت‌تراشی کند و از طریق ماهیت‌تراشی در جامعه باعث انسجام تراکمی یک جامعه شود. با چنین کارکردی می‌توان ادعا کرد سینما رسانه و ابزاری به‌شدت سیاسی است و هیچ‌وقت نمی‌تواند از سیاست فارغ باشد. از این روست که هرگاه سینما ماهیت‌تراشی می‌کند، به‌طور حتم، عملاً، چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی، به فعالیت سیاسی هم اقدام می‌کند.
muhammad shirkhodaei
جامعه زبانی، قومیتی یا مربوط به شهر و روستا، اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی، و... باشد. چه چیزی به انسجام درونی چارچوب می‌بخشد؟ هنگامی که ماهیت بیرونی جامعه تنظیم می‌شود و شکل می‌گیرد، ابعاد و عناصر تفاوت جامعه با جوامع دیگر مشخص می‌شود. این موضوع در درون، با همهٔ تفاوت‌های درونی، نوعی انسجام ایجاد می‌کند که به آن «انسجام ارگانیک» می‌گوییم؛ یعنی انسجامی که براساس تغایرها پدید می‌آید. ماهیت در این فضا نقشی بنیادی دارد؛ چون ماهیت سبب می‌شود تفاوت‌های درونی جامعه باعث اختلاف، انحطاط، عدم انسجام و ایجاد تضاد، تعارض، و نزاع در جامعه نشود.
muhammad shirkhodaei
سینما از این نظر با امنیت ملی هم رابطه پیدا می‌کند، زیرا هویت ملی و امنیت ملی و امنیت عمومی جامعه به‌شدت باهم در ارتباط‌اند. منظور از امنیت، معنای عام آن است؛ یعنی آرامش، رشد اقتصادی، رشد فکری، و... . همهٔ این‌ها را می‌توان در سینما دنبال کرد؛ یعنی سینما کارکردی نرم‌افزاری در زمینهٔ امنیت و آرامش جامعه دارد، نه کارکردی سخت‌افزاری. یکی از موضوع‌های اساسی در بحث‌های امنیتی، جنگ نامتقارن است که ضمن آن، از طریق عملیات روانی، امنیت و آرامش یک جامعه مختل می‌شود. سینما می‌تواند در این زمینه کارکرد ایمن‌سازی و دفاعی داشته باشد. موضوع امنیت به‌شدت با سینما گره خورده است. ساخت فیلم‌هایی مانند سیصد در فضای سینمای امریکا، که هویت ایرانی را هدف حمله قرار دادند، درواقع ریشه در مسائل امنیتی امریکا دارد.
muhammad shirkhodaei
سینما آزمایشگاه فکری و معرفتی جامعه است. بدون سینما اگر فکر وارد جامعه بشود، جامعه را به‌شدت دچار انحطاط یا بحران می‌کند و به جامعه آسیب می‌رساند. ولی سینما بهترین راه ورود فکر به یک جامعه است. سینما سیستم ملی چارچوب‌های معرفتی یا آزمایشگاه ملی تفکرات کشور است. اگر به سینما به‌مثابهٔ ابزاری استراتژیک نگریسته شود، سینما به ارتقای امنیت ملی کمک می‌کند. سازوکار سینما به گونه‌ای است که متفکران می‌توانند افکار به تصویر درآمدهٔ خود را به تماشا بنشینند. پس به جای ایجاد بحران یا مشکل، متفکران نتیجهٔ تفکر خود را در سینما می‌بینند. در این سازوکار، تخیل سینماگر به‌شدت حائز اهمیت است و می‌تواند این کار را از طریق آن ساختاری که تبیین شد ـ یعنی معنا، مفهوم، بعد سینما، و بعد واقعیت یا جامعه ـ انجام دهد.
muhammad shirkhodaei
سینما زبانی برای بیان و آزمایشگاهی برای فکر است؛ به این معنا که یک فکر که در کشوری تولید می‌شود، در حالت اولیه به صورت محتواست و این محتوا باید نشانه‌مند شود. در اینجا، سینما می‌تواند با ایفای نقشی اساسی به رشد علمی یک کشور کمک کند. اندیشه‌هایی که در یک کشور، در یک جغرافیای فرهنگی و یک حوزهٔ جغرافیایی تولید می‌شود، پس از اینکه از ذهن یک اندیشمند به روی کاغذ منتقل می‌شود، بلافاصله به سینما می‌رسد. سینما اندیشه مکتوب‌شده را به تصویر می‌کشد.
muhammad shirkhodaei
تفکیک و تمایز، به این صورت که در سینمای ایرانی دیده می‌شود، در ایران معنا نداشته است. این مسئله در سینما اقتدار عمومی ما را از بین برده است؛ چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب. پیش از انقلاب، به یک شکل تأثیر داشته و پس از انقلاب به شکلی دیگر، زیرا تمایزسازیِ بیشتر ـ و نه همزیستی ـ را بازتولید کردند. ارتباط‌شناسی سینمای ملی در چنین چارچوبی که تشریح شد، شکل می‌گیرد.
muhammad shirkhodaei
تاکنون در سینمای کشورمان بسیار ضد ملی عمل شده است؛ سرمایه‌دار و کارگر در مقابلِ یکدیگر به تصویر کشیده شده‌اند، در حالی که در واقعیت این‌گونه نیست؛ یا زن در تقابل با مرد بازنمایی شده، یا نسل‌های مختلف در تقابل با یکدیگر تصویر شده‌اند. علت اینکه تأکید می‌شود هنوز سینمای ملی نداریم این است که براساس چنین ساختاری که تشریح شد، عمل نشده است. این انفکاک‌ها که در سینما بازنمایی می‌شود
muhammad shirkhodaei
همزیستی نسل‌های مختلف نیز حائز اهمیت است؛ ما اکنون با مسئله انفکاک نسلی مواجهیم، در حالی که در ایدئولوژی ایرانی، انفکاک نسلی نداریم. براساس این ایدئولوژی، پدربزرگ و مادربزرگ مورد احترام است که این موضوع در برگزاری آیین شب یلدا و نوروز به‌شدت بازتولید می‌شود. روابط بین افراد مسن‌تر و خردسال‌تر تعریف شده است؛ مثلاً، نخست کوچک‌ترها به منزل بزرگ‌ترها می‌روند. از این رو، انفکاک و انقطاع نسلی نداریم؛ چون ما همزیستی نسل‌ها و همزیستی جنسیتی و نیز همزیستی قشرهای بالا و پایین اجتماعی را داریم که این پدیده‌ها در مراسم و مناسک مذهبی خیلی پررنگ‌ترند؛ به این معنا که افراد متمول و کم‌بضاعت در هیئت‌های مذهبی در کنار هم‌اند.
muhammad shirkhodaei
همزیستی یکی از ایدئولوژی‌های بزرگ سینمای ملی ماست که در طول تاریخ همواره با ایرانیان بوده و بازتولید آن از یک نظام معنایی به نام تصوف ریشه می‌گیرد. پس ایدئولوژی ما برای سیاست‌گذاری همزیستی است و همزیستی سیاست‌گذاری کلان ما را شکل می‌دهد. هنگامی که همزیستی ایرانی به نقطهٔ اوج می‌رسد، اقتدار درونیِ ملی ایران اوج می‌گیرد.
muhammad shirkhodaei
سیاست‌گذاری این فضا در سینما تابع ارزش‌ها و ایدئولوژی کشور است، اما هنوز نتوانسته‌ایم مذهب را به ایدئولوژی و شاخص‌های فکرشناسی کشور تبدیل کنیم. همچنین نتوانسته‌ایم در سینمای ملی، ایدئولوژی را به‌نوعی سیاست‌گذاری تبدیل و این سیاست‌گذاری را به گونه‌ای تعریف کنیم که به برنامه‌ریزی و شاخص‌های بودجه‌بندی در تولید و سرمایه‌گذاری در سینما تبدیل شود.
muhammad shirkhodaei
ما نیز باید ارزش‌های حاکم مکانی و زمانی کشور را بیابیم و تعریف کنیم. در این زمینه، لازم است هم از یک‌سو ارزش‌های تاریخی و هم از سوی دیگر، ارزش‌های کنونی را حفظ و برای سینما ترسیم کنیم. هویت تاریخی بسیار مهم و گذشتهٔ پرافتخار ایران باید در سینمای ملی گونه به گونه بازتولید شود
muhammad shirkhodaei
مشکل این است که جغرافیای ایران را درک نکرده‌ایم و هنوز بازتولید جغرافیایی ایران در سینمای ایران بسیار نامطلوب است. برخی در کشورمان بیشتر نگاهشان به خارج از کشور است و جغرافیای خارج کشور را بیشتر می‌فهمند تا جغرافیای ایران؛ مثلاً، شاید لس‌آنجلس را بسیار بهتر از ایران بفهمند، چون فیلم‌هایش و سینمایش را بارها دیده‌اند، ولی مثلاً شوشتر را ندیده‌اند و اصلاً به دنبال استفاده از لوکیشن‌های بکر و استفاده‌نشدهٔ شوشتر یا شوش نیستند. از این رو، می‌توانیم بگوییم سینمای ملی نداریم، سینمای آپارتمان‌نشینی داریم. کارهایی مانند خیلی دور خیلی نزدیک، که فیلمساز از جغرافیای ایران بهرهٔ مطلوب را ببرد، بسیار کم داریم. از این رو، می‌توان گفت وقتی جغرافیای ایران در سینما دیده نشود، سینمای ملی نیست
muhammad shirkhodaei
دکتر فیاض معتقد است که صرف‌نظر از به دست دادن چارچوبی نظری برای ادراک سینمای ایران و سینمای ملی، استمداد از مردم‌شناسی برای تعریف این شاخص‌ها برای مدیریت نهاد سینما در جمهوری اسلامی یک ضرورت است. حاکمیت با اینکه باید هوشمندانه نهاد سینما را از نظر اعتبار حمایت و از نظر رویکرد هدایت کند، اما مدیریت‌هایی از این دست اگر بر اساس تعریفی مشخص و انضمامی از شاخص‌های سینمای ملی نباشد، نتیجه‌ای جز اختلال نخواهد داشت. نویسندهٔ کتاب معتقد است: «ما نتوانسته‌ایم در سینمای ملی، ایدئولوژی را به نوعی سیاستگذاری تبدیل و این سیاستگذاری را به گونه‌ای تعریف کنیم که به برنامه‌ریزی و شاخص‌های بودجه‌بندی تبدیل گردد.».
muhammad shirkhodaei
سیاه و سفید بودن سینما نیز چنین تأثیری دارد. معناسازی و تخیل‌انگیزی آن بیشتر است، چون افق‌های آن بالاتر از سینمای واقعیِ رنگی است.
M.M. SAFI
سینماگران و متصدیان اولیهٔ سینما در جهان تا مدت‌های مدیدی حاضر نشدند سینمای صامت را به سینمای گویا تبدیل کنند، زیرا تخیل در سینمای صامت قوی‌تر و بلندپروازانه‌تر از سینمای گویاست.
M.M. SAFI
سینمای شرقی سینمایی عرفانی است؛ مثل سینمای کوروساوای ژاپنی یا سینمای هندی. سینمای غرب نیز سینمایی فلسفی است ولی سینمای ایرانی سینمایی حکمتی است؛ یعنی جامع سینمای غرب و شرق است و براساس آن نشانه‌شناسی عرفانی و فلسفی را در خود جمع می‌کند و به ظهور می‌رساند.
M.M. SAFI
سینما زیباشناسیِ خیال‌انگیز بشری را شکل می‌دهد و زمانی که این سینما به خصوصی‌ترین حوزهٔ انسانی، یعنی خیال، وارد می‌شود و آن را با خود درگیر می‌کند، می‌تواند در فرایند زیباشناسی انسان ورود کند و کنش‌های درونی افراد را تشکیل دهد.
M.M. SAFI
سینمای ایران، مثل سینمای ایتالیایی، بعد عرفانی و معنایی دارد. پس سینمای ملی ایران می‌تواند هم بنیاد اقتصادی داشته باشد و هم بنیاد معنایی؛ هم معناگرا باشد و هم فردگرا؛ هم دیگرگرا و هم خودگرا.
M.M. SAFI

حجم

۹۳۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

حجم

۹۳۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۲۴,۵۰۰
۵۰%
تومان