کتاب زنی به سرخی شقایق
۳٫۸
(۴)
خواندن نظراتمعرفی کتاب زنی به سرخی شقایق
«زنی به سرخی شقایق» داستانی لطیف و عاشقانه از نویسنده پاریسی، نوئل شاتله درباره زندگی پیرزنی به نام مارت است که مدتها بعد از مرگ همسرش، پس از یک زندگی کسالتبار روزمره، عاشق مردی هم سن و سال خود میشود. مردی که هر روز سر ساعت ۳ بعداز ظهر به همان کافهای میآید که مارت برای نوشیدن چای میرود.
این عشق در زندگی یکنواخت مارت تغییری خوشاید ایجاد میکند و او را وا میدارد تا هر روز وقت و بی وقت به امید دیدن مرد به کافه برورد تا این که روزی مرد اتفاقی با مارت همصحبت میشود و به او پیشنهاد ملاقات میدهد:
«مدتها بود کلمهٔ قرارملاقات برایش تنها بهمعنی تقویمی بود که روبان وسط آن بهترتیب بین اسم «دکتر بینه» و صندوق بازنشستگان جابهجا میشد. وظیفهٔ صندوق بازنشستگان این بود که ببیند مارت هنوز زنده است یا نه. اما این قرار ملاقات را یادداشت نکرد، زیرا آن را در اعماق قلبش ثبت کرده بود.
مارت حس بیقراری را از یاد برده بود. باید دوباره معنای انتظار را درک میکرد. کلمات و احساساتی که جزء لاینفک هر قرارملاقاتی بودند. بهنظر میرسید پاندول از حرکت باز ایستاده و انگار اصلاً عدد هفتی روی ساعت وجود ندارد. دوباره باید یاد میگرفت وقتکشی بههیچوجه کار راحتی نیست: تمنای تمام شدن هر ثانیه و هر دقیقهای که انگار خیال گذشتن نداشتند.»
عشقی که مارت تجربه میکند، مانند هدیهای الهی برای او است. او در کنار فیلیکس کارهایی را انجام میدهد که تا به حال انجام ندادهاست. مثل رفتن به اپرا و ... او با تجربه این عشق به دوران جوانی بازمیگردد و همچون دختری تازهبالغ شکوفایی را احساس میکند.
شاتله که استاد توصیف پنهانترین احساسات انسانی است، در این اثر از عشقی سخن میگوید که در هر زمان از زندگی میتواند انسان را دوباره امیدوار و سرزنده کند، حتی اگر دیگر پیر و کم توان شده باشد. توصیف لحظهها در این اثر بسیار لطیف و جذاب است و نویسنده با چیره دستی توانسته حس شور و تازگی حاصل از عاشقی را به زیبایی به خواننده منتقل کند.
حجم
۷۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۷۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
ترجمه بسیار عالی و روان داستان کتاب برای من بینهایت لطیف و دلچسب بود. عشقی که شاید به لحاظ سنی دیر پدیدار شد اما اگر تجربه زیسته هر دو طرف و دلتنگیها و کمبودها نبود، شاید درکی از زیباییش نمیتونستن داشته
موقع خوندنش حس خوبی بهت دست میده و در عین حال کمی حس حسادت به اینکه که بالاخره تونستن عشق رو تو زندگی تجربه کنن، هرچند دیر