دانلود و خرید کتاب نَقل و نُقل (داستان‌های نغز از آثار استاد مطهری) سید محمدسعید مدنی
تصویر جلد کتاب نَقل و نُقل (داستان‌های نغز از آثار استاد مطهری)

کتاب نَقل و نُقل (داستان‌های نغز از آثار استاد مطهری)

انتشارات:انتشارات صدرا
امتیاز:
۵.۰از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نَقل و نُقل (داستان‌های نغز از آثار استاد مطهری)

«نَقل و نُقل» مجموعه داستان‌های نغز از آثار استاد مطهری به کوشش سیدمحمدسعید مدنی است. مدنی با سیر در بسیاری از آثار استاد شهید آیت‌الله مطهری، داستان‌های نغزی را که البته آن متفکر شهید به تناسب موضوعات مختلف علمی، فلسفی، اجتماعی، تربیتی، روان‌شناسی و غیره برای نتیجه‌گیری در آن موضوع ذکر کرده‌اند استخراج کرده و پس از بررسی «شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهید مطهری» و مطابقت این داستان‌ها با متن آثار استاد، به شکل حاضر منتشر کرده است. بدیهی است که هدف آن اسلام‌شناس شهید داستان‌گویی نبوده بلکه تفهیم بهتر و نتیجه‌گیری برای مطلب خود بوده است که معمولا آن نتیجه نیز ذکر شده است. مطالعه این کتاب می‌تواند مقدمه و انگیزه‌ای برای رجوع به اصل آثار آن بزرگمرد باشد،
حدیث نور؛ خاطراتی آموزنده از زندگانی امام خمینی(ره)
ابراهیم رستمی
بررسی تطبیقی اندیشه های مدیریتی امام علی (ع) در نهج البلاغه با نظریه مدیریت سیستمی
علی رضا زاهدی
استفاده مجدد سازگار
لیلیان ونگ
راز یک فریب
یوسف غلامی
کتاب فلسفی: روایت زندگی حجت‌الاسلام شیخ محمدتقی فلسفی
علیرضا مازاریان
من می توانم تنهایی لباس بپوشم
نادیا برکن
رویارویی فرهنگ اسلامی و فرهنگ جهانی سازی
رضا قلی‌زاده شمس
مرتضی مطهری
میثم محسنی
واژگان واژگون
محمدرضا طهماسبی
هفت اورنگ جامی: قصه‌های شیرین ایرانی
جعفر ابراهیمی
غریب و بخشنده
علی باباجانی
شوق استاد
یعقوب توکلی
راهبردهای مدیریت نگرانی
هادی گودرزی
حضرت سلیمان (ع) و مورچه باهوش؛ برگرفته از داستان‌های قرآن کریم
اکبر احمدی
این مرد پایان ندارد
سیدعلی بنی‌لوحی
لزوم پیشگیری از فساد مالی و اداری در نظام بانکی کشور
آریا عزیزی
طراحی ابزار سنجش برای یادگیری؛ راهنمای معلم فارسی
فریبا رئیسی
ص‍د و پ‍ن‍ج‍اه‌ ض‍رب ال‍م‍ث‍ل‌ ب‍ه‌ س‍ه‌ زب‍ان‌ ف‍ارس‍ی‌، ع‍رب‍ی‌ و ان‍گ‍ل‍ی‍س‍ی‌
غلامحسین فولادی
m.salehi77
۱۴۰۰/۰۴/۳۰

کتاب خوبی بود و پر از داستان‌های آموزنده و مفید.

وقتی ملائکه عده‌ای را قبض روح می‌کنند، می‌بینند پرونده آنها بسیار تاریک و سیاه و پلید است. می‌پرسند: چرا این‌طور است؟! جواب می‌دهند: ما عده‌ای مردم بیچاره بودیم، در محیطی زندگی می‌کردیم که دستمان به جایی نمی‌رسید، جبر محیط اجازه نمی‌داد، و از این مهملات می‌بافند. ملائکه می‌گویند: اینها برای انسان عذر نیست. اینها عذر یک درخت است. درخت است که نمی‌تواند از جای خود حرکت کند.
بلاتریکس لسترنج
. بدبختِ فامیل منم. گفت: علتش چیست؟ گفت: من سرگذشتی دارم. پدر من آدم مسلمان و بسیار متدینی بود. من بچه بودم، مرا به دبستان فرستاد. پیشنماز محلّه از این مطلب خبردار شد، آمد پیش پدرم گفت: تو بچه‌ات را به مدرسه فرستاده‌ای؟! گفت: بله. گفت: ای وای! مگر نمی‌دانی که اگر بچه‌ات به مدرسه برود لامذهب می‌شود؟ پدر من هم از بس آدم عوامی بود، این حرف را باور کرد. من هم که بچه بودم. پدرم دیگر نگذاشت دنبال درس بروم. مرا دنبال کارهای دیگر فرستاد. یک روز بعد از اینکه زن و بچه پیدا کردم فهمیدم که اصلا من سواد ندارم. معمّا برای من حل شد که این آدم، بیچاره خودش مسلمان است ولی خودش را بدبختِ صنفِ من می‌داند، می‌گوید: این عمامه به سرها هستند که ما را بدبخت کردند. این یک جور نهی از منکر است، یعنی رماندن، بدبخت کردن مردم و دشمن ساختن مردم با دین و روحانیت. بعد من پیش خود گفتم: خدا پدرش را بیامرزد که فقط با آخوندها دشمن است، با اسلام دشمن نشد؛ باز نمازش را می‌خواند، روزه‌اش را می‌گیرد، به زیارت امام رضا می‌رود.
بلاتریکس لسترنج
همیشه بی‌سوادها و نادانها و جاهلها وقتی که در مقابل دانشمندها، باقدرتها، باهنرها قرار می‌گیرند و می‌بینند جامعه برای اینها احترام قائل است، نمی‌دانند چه کنند، ابزار دیگری که ندارند، اگر بگویند بی‌سواد است آثار علمی‌اش را می‌بینند، اگر بگویند بی‌هنر است هنرش را می‌بینند، اگر بگویند بی‌عقل است عقلش را می‌بینند، چه بگویند؟ آخرش می‌گویند: این دین ندارد، این کافر است، این مسلمان نیست.
عاطفه
بعد شما می‌بینید که یک شالکی هم به سر خودش بست و آمد روی پله اول منبر نشست. مدتی به این ترتیب سخن می‌گوید. بعد، از کتاب جودی، جوهری، جامع‌التفصیل حکایتی، قصه‌ای نقل می‌کند و یا به اصطلاح از صدرالواعظین نقل می‌کند، که وقتی از او می‌پرسی از کجا نقل می‌کنی، می‌گوید از صدرالواعظین یا لسان‌الواعظین. هر کس خیال می‌کند کتابی است به نام «صدرالواعظین»، وقتی که دقت می‌کنیم می‌فهمیم که می‌خواهد بگوید از سینه دیگران، از زبان دیگران شنیده‌ام. چند تا از این یاد بگیر، چند تا از دیگری، دروغ، راست، اصلا خبر ندارد قضیه چه هست. کم‌کم چهار تا پامنبری جور می‌کند و از پله پایین می‌آید پله بالاتر، کم‌کم می‌آید بالاتر و عوام مردم را جمع می‌کند. و اکثر بانیان مجلس فقط روی یک مسئله تکیه می‌کنند و آن جمعیت کشیدن است که چه کسی بهتر می‌تواند جمعیت جمع کند. آخر این جمعیت کشیدن برای حرف حسابی گفتن است. بعد که جمعیت جمع شد، چه حرفی می‌گوید؟ این خیانت است به اسلام؛ خیانت است نسبت به اسلام که مطلب از یک آواز گرم شروع بشود
بلاتریکس لسترنج
مثَل معروفی است، می‌گویند در ابتدای مشروطه که مردم دو دسته بودند، بعضی مشروطه‌چی بودند و بعضی مستبد، از یک نفر پرسیدند: آقا تو مشروطه‌ای هستی یا مستبد، طرفدار مشروطه‌ای یا طرفدار استبداد؟ گفت: من عیالوارم. حالا بعضی‌ها در زندگی فقط عیالوارند؛ اصلا مسئله دیگری برایشان مطرح نیست.
عاطفه
خلاف طریقت بود کاولیا تمنا کنند از خدا جز خدا
s.latifi
مثَل معروفی است، می‌گویند در ابتدای مشروطه که مردم دو دسته بودند، بعضی مشروطه‌چی بودند و بعضی مستبد، از یک نفر پرسیدند: آقا تو مشروطه‌ای هستی یا مستبد، طرفدار مشروطه‌ای یا طرفدار استبداد؟ گفت: من عیالوارم. حالا بعضی‌ها در زندگی فقط عیالوارند؛ اصلا مسئله دیگری برایشان مطرح نیست.
s.latifi
مجازات مردان خدا یک مرد بسیار بسیار بزرگ از نظر معنویت مرحوم حاج میرزا علی آقای شیرازی اصفهانی (رضوان‌الله علیه) است که یکی از بزرگترین اهل معنایی است که من در عمر خودم دیده‌ام. یک شب ایشان در قم مهمان ما بودند و ما هم به تبع به منزل یکی از فضلای قم دعوت شدیم. بعضی از اهل ذوق و ادب و شعر نیز در آنجا بودند. در آن شب فهمیدم که این مرد چقدر اهل شعر و ادب است و چقدر بهترین شعرها را در عربی و فارسی می‌شناسد! اما در شب شعر خواندن مکروه است. خدا می‌داند وقتی آمدیم بیرون، این آدم به شدت داشت می‌لرزید. گفت: من اینقدر تصمیم می‌گیرم که شب شعر نخوانم آخرش جلوی خودم را نمی‌توانم بگیرم. مرتب «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّی وَ اَتوبُ اِلَیه» می‌گفت، مثل کسی که معصیت بسیار بزرگی مرتکب شده است. این‌جور اشخاص چون محبوب خدا هستند، از ناحیه خدا یک نوع مجازاتهایی دارند که ما و شما ارزش و لیاقت آن‌جور مجازاتها را نداریم. آن شب این مرد وقتی بیدار شد که اذان صبح بود. خدا مجازاتش کرد. تا بیدار شد ما را بیدار کرد، گفت: فلانی! اثر شعرهای دیشب بود!
بلاتریکس لسترنج
اما در شب شعر خواندن مکروه است.
بلاتریکس لسترنج
دختران بسیار زیبای مسیحی به بهترین وجه آرایش کنند و در خیابانها گردش و رفت‌وآمد نمایند و در روابط با مردان آزاد باشند. نتیجه این شد که پس از چندی دلبستگیها به وجود آمد و ازدواجها صورت گرفت و کم‌کم در سطوح بالا نیز این ازدواجها صورت گرفت و دیگر کار خاتمه پیدا کرد
بلاتریکس لسترنج
خاصیت انسان این است که چیزی را که ندارد می‌خواهد و چیزی را که دارد نمی‌خواهد؛ پس انسان همیشه یک چیز بیشتر نمی‌خواهد و یک آرزو بیشتر ندارد؛ چه؟ آنچه که ندارد.
javad
نباید کلمه «مقتضیات زمان» ما را فریب بدهد.
s.latifi
من عیالوارم! مثَل معروفی است، می‌گویند در ابتدای مشروطه که مردم دو دسته بودند، بعضی مشروطه‌چی بودند و بعضی مستبد، از یک نفر پرسیدند: آقا تو مشروطه‌ای هستی یا مستبد، طرفدار مشروطه‌ای یا طرفدار استبداد؟ گفت: من عیالوارم. حالا بعضی‌ها در زندگی فقط عیالوارند؛ اصلا مسئله دیگری برایشان مطرح نیست. پانزده گفتار، ص
سلمی

حجم

۲۷۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۹ صفحه

حجم

۲۷۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۹ صفحه

قیمت:
۲۹,۰۰۰
۱۱,۶۰۰
۶۰%
تومان