کتاب با کاروان نیزه
معرفی کتاب با کاروان نیزه
«با کاروان نیزه» یک ترکیببندعاشورایی سرودهٔ علیرضا قزوه شاعر توانای ایرانی با مقدمهٔ استاد علیمعلمدامغانی، شاعر آیینی پیشکسوت کشورمان است.
درباره کتاب با کاروان نیزه
این اثر مجموعهشعری است در قالب ترکیببند و با موضوع عاشورا. «وحدت روایی» و «تنوع منظرها» در ترکیببند، این امکان را به شاعر میدهد تا یک مجلس روضهخوانی کامل برای اباعبداللّه (ع) برپا کند. تجدید قوای شاعر در هر بند و خارجنشدن از حس عمومی و ایجاد مناظر جدید، قالب ترکیببند را به مناسبترین ساختمان و شکل شعر برای بیان این واقعۀ حزنآمیز و بزرگ تبدیل کرده است.
کتاب باکاروان نیزه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به اشعار آیینی پیشنهاد میشود.
درباره علیرضا قزوه
علیرضا قزوه ۱ بهمن ۱۳۴۲ در گرمسار به دنیا آمد. او از ۱۸ سالگی شعر میسرود. تحصیلاتش را در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی ادامه داد و توانست مدرک کارشناسیارشد خود را در این رشته اخذ کند. قزوه از سال ۷۷ رایزن فرهنگی ایران در تاجیکستان شد و در سالهای بعد دانشنامۀ دکترای خود را در رشتۀ لغتشناسی از دانشگاه همین کشور گرفت. از سال ۸۶ مدیر مرکز تحقیقات فارسی در دهلی نو است. وی علاوه بر شعر، در عرصه پژوهش و سفرنامه نویسی نیز فعالیت داشته و برخی اشعارش به ده زبان زنده دنیا ترجمه شده است. قزوه با نهادهای مختلفی مانند صدا و سیما، حوزه هنری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس همکاری داشتهاست. از آثار او میتوان به «از نخلستان تا خیابان»، «عشق علیهالسلام»، «با کاروان نیزه» و «صبح بنارس» اشاره کرد.
بخشی از کتاب با کاروان نیزه
«بند ششم
ای زلف خونفشان تواَم لیلهالبرات
وقت نماز شب شده حی علی الصلات
از منظر بلند ببین صف کشیدهاند
پشت سرت تمامی ذرات کائنات
خود جاری وضوست ولی در نماز عشق
از مشکهای تشنه وضو میکند فرات
توفان خون وزیده سر کیست در تنور؟
خاک تو نو ح حادثه را میدهد نجات
بین دو نهر خضر شهادت به جستوجوست
تا آب نوشد از لبت، ای چشمۀ حیات
ما را حیات لمیزلی جز رخ تو نیست
ما بی تو چشم بسته و ماتیم و در ممات
عشقت نشاند باز به دریای خون مرا
وقت است تیغت آورد از خود برون مرا»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
نظرات کاربران
می توانم بگویم زیباترین ترکیب بند عاشورایی کل تاریخ شعر آیینی ست. خیلی خیلی دوستش دارم. همیشه محرم ها بارها و بارها میخوانمش دست آقای قزوه رو می بوسم.
جالب بود.