کتاب دیوانههای فوتبال
معرفی کتاب دیوانههای فوتبال
کتاب دیوانه های فوتبال نوشتهٔ دومینیک آتون و دنی دایر و ترجمهٔ وحید نمازی است و نشر چشمه آن را منتشر کرده است. این کتاب دربارهٔ دیوانههای فوتبال در ۹ کشور دنیاست.
درباره کتاب دیوانههای فوتبال
آنچه در دیوانههای فوتبال میخوانید، داستانهایی دربارهٔ بیرحمترین، وحشتناکترین و پُرشورترین تشکیلات هواداران فوتبال جهان است.
دومینیک آتون و دنی دایر در این کتاب کاری کردهاند که تمام باورهای شما درباره هواداران فوتبال را تغییر میدهد. این نویسندگان به همراه گروه کوچکشان به بیش از ۷ کشور سفر کردهاند، ساعاتی را در میان وحشتناکترین هوادارن فوتبال گذراندهاند، با بعضیهایشان درگیر شدهاند، از بعضیها کتک خوردهاند و بعضی جاها از ترس جانشان فرار کردهاند:
«ما در کنار کثیفترین تشکیلات هواداری فوتبال و در جایگاههایشان در استادیومهای مختلف ایستادیم و شنیدیم چگونه از جوانانی که دستورات رهبران آن تشکیلات را بیچونوچرا اجرا میکنند، بهرهکشی میشود. ما دقیقاً به درون سازمانهای مخوف آنها راه پیدا کردیم و با سرکردههایشان به گفتوگو نشستیم»
این کتاب ماجراهایی واقعی از آنچه در این مدت هوادارن فوتبال بر سر این گروه تحقیقاتی آوردهاند، شرح میدهد. آنها قرار بود سریالی درباره هوادارن فوتبال بسازند اما همهجا اجازه فیلمبرداری نداشتند و یا تصاویر گرفتهشده مناسب نبودند. «دیوانههای فوتبال» درواقع نسخهٔ تدویننشدهٔ ماجراهای آنهاست.
خواندن کتاب دیوانههای فوتبال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران و طرفداران دوآتیشهٔ فوتبال پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دیوانههای فوتبال
اولین شب اقامت ما در کراکف در حالی سپری شد که در حال ترس از پیشامدهای آتی، سعی میکردیم چیزی بنوشیم. شاید در بین آنهایی که کراکف را میشناسند، آنجا به شهر چاقوها؛ به عنوان یک زادگاه خشونتهای فوتبالی مشهور باشد ولی همچنین نامی هم به عنوان شهر مهمانیهای مردانه برای خودش دستوپا کرده است. از میدان قرونوسطایی زیبای کارتپستالیاش که پایین بیایی و به راست بپیچی، در دنیایی از کافهها، دیسکوها و کلوبهای شبانه قرار میگیری و زبان انگلیسی را هم بیشتر از مناطق مرکزی لندن در این روزها میشنوی. ما پس از خوردن یک شام سنتی لهستانی همراه با سس و سیبزمینی سرخکرده، راحت دور یک میز نشستیم و شروع به نوشیدن و انباشتن لیوانها روی میزمان کردیم. پیتر هم برنامهٔ کار را مرور کرد و گفت «فردا میریم آنتیویسلا رو ملاقات کنیم. اینا سرکردههای کراکوویا هستن و از اون خرای تمامعیارن! اصلاً دلشون نمیخواست این بازی رو شروع کنن و کلّی مذاکره انجام شده تا راضی به حرف زدن بشن. پس لطفاً زیادی آزارشون ندین.»
دنی هم با چنین سخنانی حال پیتر را جا آورد که «عزیزم! پس به دیدن کلهگُندهها میریم، هان، برنامه چیه؟ توی یه کافه میریم ببینیمشون یا توی استادیوم؟»
حال پیتر کمی گرفته شد و گفت «اِممم. نه دقیقاً. اونا یهخُرده بیشتر از اونی که فکرش رو بکنی نسبت به این مسئله پنهونکاری کردن... فردا صبح میفهمیم که کجا باید به دیدنشون بریم!»
بقیهٔ آن شبمان به پُروخالی شدن لیوانها و طفره رفتن از درخواستهای آدمهای مشتاقی صرف شد که دلشان میخواست با پیرمردهای لندنی عکس بیندازند! بعضیهایمان تصویر واضحی از آنچه که در آن نیمهشب و پس از آن بر ما گذشت به یاد نداریم؛ و بعضیهایمان هم هنوز نمیتوانیم باور کنیم رفتاری که آن شب از ما سر زد کار خودمان بود یا نه ولی یکی از ما که تنش حسابی کبود شد، بیدارِ بیدار بود.
خیلی شانس آوردیم که فقط کبودی و کوفتگی بود. انتظار میرفت که آنجا جایی برای وقتگذرانی چند مرد انگلیسی باشد ولی بیشک نه در نزدیکی روز دربی و در حال پرسه زدن در یک مکان نامناسب و با همراه داشتن و پوشیدن نمادها و لباسهای تیم دشمن. این کار میتوانست آخرین اشتباهی باشد که در عمرمان مرتکب میشدیم!
حاشیههای شهر کراکف، جایی دورتر از چراغهای نئون و معماری باستانی بخش قدیمی شهر، بیابانی است متشکل از املاک و زمینهای وسیع و پراکنده که در خلال سالهای کمونیست به حال خود رها شده و حالا به خانهٔ جمعیت زیادی از مردان جوان، خشمگین و بیکار تبدیل شده است.
حجم
۴۵۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه
حجم
۴۵۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه
نظرات کاربران
باختیم، ولی با غیرت و مردونگی و مبارزه ... دمشون گرم، واقعا زحمت کشیدن و قهرمانانه مبارزه کردن. 😊💪💪💪 واقعا باید گفت: "خسته نباشی دلاور, خداقوت پهلواان" :)))
در کل من کتابای فوتبالی رو دوست دارم و اینم یکی از همونا بود، ولی اگه بخوام ریز بشم روی کتاب (البته از نظر من و نه یه نظر کارشناسی 😅) داستان این بچه ها که رفتن کشورای مختلف و
کتاب جالبی بود بعضی از گروه های طرفداری که باهاشون صحبت شده بود واقعا غیرقابل پیش بینی و بیش از حد مجاز (حتی برای خودشون) بودن به طرفدار های سرسخت فوتبال پیشنهاد میکنم بخونن
مهم نیست نتیجه چی شده مهم اینه که بچه ها باهمه وجودبازی کردن و همه تلاششونوگذاشتن و ماهمه اینومیدونیم وباچشمای خودمون از قاب تلویزیون شاهد این تلاش و مبارزه نفس گیربودیم؛دوستان عزیزم تلاش کردن یعنی خوده موفقیت حتی اگه نتیجه