دانلود و خرید کتاب فیض بوک ناصر فیض
تصویر جلد کتاب فیض بوک

کتاب فیض بوک

نویسنده:ناصر فیض
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۳۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب فیض بوک

این اثر دربردارنده ۷۰ قطعه طنز است که بیشتر در قالب کلاسیک سروده شده و در آن زبان معیار و محاوره به کار رفته است. محتوای سروده‌ها بیشتر اجتماعی و سیاسی است که در آن موضوعات مختلف مرتبط با این دو حوزه مطرح می‌شود.
سیّد جواد
۱۳۹۹/۰۵/۰۶

کتاب ۳۱۰ از کتابخانه همگانی، اشعار در مجموع ، خوب و دلنشین بودند.

ویرا
۱۳۹۶/۰۹/۰۸

این اثر و شعراش عالیه بهترین هاشو براتون بریدم و قرار دادم ببینید و حتما بخونیدش واقعا شعرایی که میگه درد دله همه حرفایی که میخوایم بگیم از مشکلاتمون واضح بیان میکنه و میچسبه بهتون حتما حتما تهیش کنید... امکان هدیه

- بیشتر
....
۱۳۹۵/۰۴/۱۲

از نظر انتخاب عنوان کتاب، خلاق...

سينا
۱۳۹۸/۰۹/۱۹

عالی عالی فوق عالی

peyman
۱۳۹۵/۰۷/۲۴

از نظر محتوا عالی از نظر قدرت شعری خوب، اما میتونست بهتر هم بشه گذشت دوره ی هشتم دهی نشد آباد خدا کند نشود دور هرچه بادا باد نه اینکه هرچه خرابی خرابتر شد و رفت و همچنین نه که هر خیر شد شـــــر

- بیشتر
هومن ج
۱۳۹۳/۰۹/۰۸

چنگی به دل نزد همچین. ضعیف بود.

کاربر 815980
۱۳۹۸/۰۸/۳۰

دارم دیونه میشم از این حجم دایناسوری نمککککک

plato
۱۳۹۷/۰۵/۱۷

فیضبوک،جالب بود مثه همیشه ساده و جذاب

sepideh
۱۳۹۶/۱۱/۱۹

جالب بود

علی
۱۳۹۶/۰۶/۲۱

خیلی کتاب ضعیفیه بنظر میرسه که در بعضی از شعرها هم خطای وزنی وجود داره

کُتم اگرچه گشاد است، کفش من تنگ است تمام زندگی‌ام این‌چنین هماهنگ است
امیرحسین
تازه قیمتا پایینه! بره بالا چی می‌شه!؟ شب می‌خوابی، نمی‌دونی صبح فردا چی می‌شه دهِ برج‌مون تفاوت نداره با تهِ برج! سرش این‌جوری باشه، تهِ معمّا چی می‌شه دخل و خرج ما یه جور حکایت این مَثَله یه قاشق ماستو بریزی توی دریا چی می‌شه؟
محمد
«الا یا ایها السّاقی! ادرکأساً و ناولها» از آن می‌ها که قطعاً می‌برد رنگ غم از دل‌ها از آن می‌ها که شرعاً هم ندارد هیچ اشکالی! به ضرس قاطع و فتوای توضیح المسائل‌ها
ویرا
مبادا دست بندازید هم رو! دماغ و گردن و قطر شکم رو! یکی چاقه، یکی لاغر، مبادا مرتّب تیکه بندازین به اونا! یکی زلفش بلنده، خیلی خاصّه! یکی - تابلو شد از قافیه - طاسه یکی قدّش بلنده، خب! به ما چه!؟ یا نه! کوتاهه قدّش، به شما چه!؟ یکی روی لبش تبخال داره بهش می‌خندی، خب اشکال داره یکی بینی‌ش بزرگه، عین دلمه که خندیدن به این هم خیلی ظلمه مهم نیست این‌که باشی از چه تیمی مبادا بگذری از هر حریمی!
ویرا
حتی شده دل به گرگ صحرا بدهم گر دست دهد، به کرگدن پا بدهم آن‌قدر جنون نبرده هوش از سر من ته مانده عقل را به لیلا بدهم
ویرا
از شهیدان نماند جز عکسی سکّه شد کار و بار قاب فروش «دا» به چاپ دویستم که رسید مملکت پر شد از کتاب فروش
امیرحسین
اگه دوس داری روحت تازه باشه لباست، تو تنت اندازه باشه گوشات باید تو این دور و زمونه یکیش در، اون یکیش دروازه باشه
ویرا
مشکل کار وطن حل شد، خدا را شاکریم گرچه گاهی چند تن بیکار پیدا می‌شود
ویرا
خدایی که واسه‌ش تُرک و لُر و کرد همه‌ش عین هَمَن، می‌شه قسم خورد
ویرا
فقر وقتی آمد از این در، از آن در باور و ایمان با هجوم مشکلات اقتصادی می‌زند بیرون
ویرا
حرف بزن، فحش بده، هرچه دلت خواست بگو! مشت و لگد عزیز من! کار سخن نمی‌کند
miiimkaaaf
دار، نایاب است اگر، مجرم در این کشور کم است مجرمی باشد، یقیناً دار پیدا می‌شود
ویرا
در ایران انقلابی اقتصادی رخ نخواهد داد مگر از چین بیاید لاستیک پنچر چینی
ویرا
فقر از در نرسیده، سر شب تا دم صبح آن‌چنان می‌رود از پنجره ایمان که مپرس
ویرا
قیمت آب، گران بود، گران‌تر هم شد چه بگویم به تو از گندم و از نان که مپرس!
ویرا
داخل خودکار باید با تفکر زندگی می‌کرد جوهر خودکار هم از بی‌سوادی می‌زند بیرون!
ویرا
اگه آبادی رو دوست دارین، حواستون باشه کسی از جایی اومد، رفیق کدخدا نشه!
ویرا
الا یا ایهاالسّاقی! ادرکأساً از آن می‌ها از آن می‌ها که می‌دانیم و می‌دانند عاقل‌ها!
ویرا
در جامعۀ ما چه کسی گفت ریا هست!؟ در بارۀ ما باشد اگر، عدل همین است ما را چه که انصاف کجا نیست، کجا هست؟ شعری نسرودیم پس از حافظ و سعدی حاجت به بدل نیست، زمانی که طلا هست!؟
ویرا
منم آموزگاری صاف و ساده خداییش این‌که من می‌خوام، زیاده؟ فقط لطفی بکن، یارب! شب و روز نباشم شرمسار خانواده
ویرا

حجم

۹۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۹۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۵۰%
تومان