دانلود و خرید کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر سیدفرنام قدیمی
تصویر جلد کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر

کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر

انتشارات:انتشارات پر
امتیاز:
۲.۹از ۶۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر

همه ما تا کنون بیماری‌های روحی-روانی مانند افسردگی یا چیزهایی شبیه به آن را در دوره‌ای از زندگی تجربه کرده‌ایم و شاید بسیاری از ما اکنون هم در حال گذراندن دوره‌های درمانی و مبارزه با آن هستیم. «افسردگی، اختلال دوقطبی وچند بیماری دیگر» کتابی با داستان‌هایی رازآلود درباره بیماران روان‌شناختی به قلم سیدفرنام قدیمی است. بدون اینکه علاقه‌ای به زندگیم داشته باشم دو دستی بهش چسبیده بودم. هیچ مدل کاری رو دوست نداشتم و هیچ چیزی دلخوشم نمی‌کرد ولی باز با کمال پُررویی نفس می‌کشیدم و توی دلم دردهای جسمانی و روانی‌ام را مسخره می‌کردم. وقتی مرگ و درد، بدون رودربایستی برایم به مانند یک شوخی بود و وقار و ابهتش را کاملاً از دست داده بود، پس این بیماری مسخره که دکترها بعد از کلی آزمایش و ام‌آرآی و پاس‌کاری کردن من بین خودشون اسمش رو «ام‌اس» گذاشته بودند کلافه‌ام نمی‌کرد! کلافگی من از دردهای درون عضلاتم و تاری چشمهایم و گزگز کف پاهایم نبود، این دردها فقط بهانه بوده و هیچ فایده‌ای هم نداشت، چون مخاطب همیشگی‌اش را از دست داده بود و حالا از سر لجبازی فقط مزاحمت آزاردهنده‌ای بود شاید از سمت شیطان با من که خصلت‌های کودکانه‌ام حوصله‌اش را سر برده بود. مواجهه با شّری که برای دیگران شر محسوب می‌شود برای من خنده‌دار و مضحک جلوه می‌کرد. دنیا هنوز هم برای من جای کوچیک و حال‌به‌هم‌زنی بود.
dr_ghasemi
۱۳۹۸/۱۰/۳۰

این کتاب فاجعه در پلات بود و من خودم یک بیمار حاد دوقطبی هستم و هیچ ربطی به دوقطبی نداشت فقط تصورات بدون مطالعه اش را از بیماری ها نوشته بود

IZARIST
۱۳۹۹/۰۳/۲۳

در کل با شخصیت های داستان و نفرتش به پدیده های اطرافش میشه ارتباط برقرار کرد و به عنوان یه فرد درونگرا این کتاب بیشتر برای این نوع افراد به درد میخوره.

rezaat98
۱۳۹۸/۱۰/۱۹

کتاب در مورد خاطرات یا بهتره بگم توهمات یک بیمار روان هست که حالا یا چیز هایی میبینه یا میشنوه اصلا کتاب جالبی نیست نه درمورد بیماری حرفی زده که بهتون درمورد این بیماری اطلاعات بده نه حرفهای بیمار جوریه

- بیشتر
ellena_1988
۱۳۹۹/۰۸/۰۶

حیف از زمان گذاشتن !

yazdaan
۱۳۹۹/۰۶/۱۱

بینظیر,جذاب,پر محتوا ,دوست دارم از این نویسنده بیشتر بخونم ولی متاسفانه مثل اینکه فقط همین کتابو نوشتن اونهایی که میگن چرت و مزخرف بود لطفا برن سراغ کتاب های انگیزشی و رمان های عاشقانه سطحی ...

.
۱۳۹۸/۰۷/۰۱

اونقدری که اولش بنظر خوب میومد خوب نبود، قوی نبود راستش ، اول فکر کردم شاید داستان های مریض های یک روانپزشکه اما مثل اینکه داستان پردازی یک آدم افسردست....

هدیهٔ دریا
۱۴۰۱/۰۶/۲۷

هدف نویسنده این بود که بعضی از بیماری های روانی همچون دو قطبی،افسردگی،پرش افکار و... رو در قالب چند داستان معرفی کرده و از دید خود بیمار بیان کند تا بهتر این افراد را درک کنیم اما در معرفی بیماری

- بیشتر
سعید سید هاشمی
۱۳۹۹/۰۴/۲۰

کسایی که احساس میکنن افسردگی دارن شاید براشون جالب باشه. ولی خوب طبق قانون افسرده ها . بعد از اینکه خوندی میگی که چی بشه.

شیدا
۱۳۹۸/۰۴/۰۳

خیلی قشنگ حرفاشو درک میکنم، حالا فکری شدم نکنه منم اختلال دارم! 😞

یلدا روشن
۱۴۰۲/۰۱/۰۱

۳۶_من فکر میکردم راجب این بیماری ها توضیح میده اما داستان بودن و خوب من شباهتی به اختلال دو قطبی توی این کتاب ندیدم:)

سالینجر در «ناتور دشت» گفته بود «مردم همیشه برای چیزها و آدم‌های عوضی دست می‌زنند.» چقدر درست گفته بود و چه عمیق احساسش می‌کردم.
zeinab
یه جور بدی دلم گرفت. دوست داشتم برم مشهد و تو حرم آقا بشینم گریه کنم، ولی پول نداشتم.
min
میدونی دکتر کم‌حرف که باشی، تودار باشی، فکر می‌کنن خری، ردت می‌کنن بری. آدم باید رودار باشه، من نیستم.
"Mhsi"
پزشک چه می‌فهمید درد من چیست؟ آنها چندتا کتاب خوانده بودند اما من با این مرض زندگی می‌کردم... مگر نگفته بودند که تجربه از علم بالاتر است؟!
Behrouz Nobakhsh
«آدم‌هایی که از تنهایی می‌ترسند عزت‌نفس ندارند.»
min
«زمان توهمی دنباله دار است!»
mahil
آن‌ها به سبب قهرمانی شیفتهٔ من بودند. اگر این همزاد نبود و من همان مصدومِ آواره بودم، هیچ‌کدام سمتم نمی‌آمدند
علیرضا
به دنبال زندگی کردن در جهانی بودم که متعلق به افرادی بود که من از آنها بیزار بودم و هیچ ربطی به آنها نداشتم. هیچ‌گونه استعدادی برای زندگی میان آنها نداشتم و همه چیزش برایم کِسِل‌کننده بود. حتی حوصلهٔ پدر و مادرم را هم نداشتم و از بستگان آنها هم بیزار بودم. این‌که برادر مادرم که اصطلاحاً دایی من است، یا عمو و زن و بچه‌هایش به من چه ربطی داشتند را نمی‌فهمیدم.
zeinab
از نظر آنها من یک احمق افسردهٔ منزوی بودم! چه فرقی می‌کرد که چه غلطی بکنیم وقتی نهایتاً باید همگی بمیریم و فراموش بشویم؟
zeinab
«آدم‌هایی که از تنهایی می‌ترسند عزت‌نفس ندارند.» این را در کتابی خوانده بودم؛ فکر می‌کنم از گوستاو فلوبر بود.
"Mhsi"

حجم

۵۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

حجم

۵۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان