دانلود و خرید کتاب مرگ تصادفی یک آنارشیست داریو فو ترجمه جمشید کاویانی
تصویر جلد کتاب مرگ تصادفی یک آنارشیست

کتاب مرگ تصادفی یک آنارشیست

نویسنده:داریو فو
امتیاز:
۳.۹از ۱۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مرگ تصادفی یک آنارشیست

«مرگ تصادفی یک آنارشیست» نمایش‌نامه‌ای از داریو فو، بازیگر، کارگردان و نویسنده‌ی فعال سیاسی ایتالیایی و برنده نوبل ادبی ۱۹۹۷ است که بارها بازنویسی و به‌روز شد. متن حاضر آخرین بازنویسی است که توسط خود او در سال ۲۰۰۲ صورت گرفته است. این اثر شکلی از تئاتر سیاسی است که داریو فو در واکنش به مرگ گوسپی (پینو) پینلی نوشت، آنارشیستی که در بازداشت پلیس و طی بازجویی‌هایی درباره یک بمب‌گذاری که در آن هیچ نقشی نداشت، جانش را از دست داد. اطلاعات اشتباهی توسط رسانه‌ها در مورد این مرگ تصادفی پخش شده بود، برخی از مخاطبان فو که پای ثابت نمایش‌هایش بودند از او خواستند تا نمایش‌نامه‌ای بنویسد و اطلاعاتی واقعی را در قالب یک نمایش‌نامه به مردم نشان دهد. او در مورد این مساله دست به بررسی‌ها و تحقیقاتی دقیق زد، از دو پایگاه اطلاعاتی رسمی گرفت و همچنین اطلاعاتی هم از خبرنگاران و وکیل‌های مرتبط جمع آوری کرد. هدف او ارائه و نمایش این اطلاعات تکمیلی بود به صورتی که بتواند در دسترس همگان قرار بگیرد. بخشی از اثر: یک اتاق معمولی در دفتر پلیس مرکزی. یک میز تحریر، یک کمد، چند صندلی، یک ماشین تحریر، یک تلفن، یک پنجره، دو در، یک جالباسی که روی آن یک کلاه شاپو و بارانی مشکی آویزان است، یک کیف. در کنار شخصیت «دیوانه» یک کیف گنده وجود دارد. در صحنه مأمور ۱ و کمیسر برتوزو هستند که از دیوانه بازجویی می‌کنند. کمیسر برتوزو: ضمن ورق‌زدن مدارک روی میز، با دیوانه که خونسرد روی صندلی نشسته،‌ صحبت می‌کند. اوه... بار اولت هم که نیست به لباسِ این‌واون دراومدی. اینجا نوشته دو بار جراح شدی، یک بار سرباز، سه بار اسقف، یک بار مهندس دریانوردی شدی. در کل بذار ببینم چندبار دستگیر شدی، دو سه پنج... یک، سه... دو... در کل یازده بار و این هم دوازدهمین بار. دیوانه: آره، درسته، دوازده بار دستگیری. اما بذارید این رو هم بگم آقای کمیسر که من هیچ‌وقت محکومیت نداشتم. پرونده‌ام پاکه پاکه. کمیسر برتوزو: اِ... نمی‌دونم تا به‌حال چه کلک‌هایی سوار کردی. اما این‌دفعه مثل همیشه نیست. مطمئن باش این‌بار خودم پروندتو کثیف می‌کنم.
sourina
۱۳۹۸/۰۱/۲۱

چقدر قلم نویسنده، اثرگذار هست که کتابی رو اونقدر با ذوق و شوق بخوایی که بخونی تا آخرش رو نخوندی، چِشم ازش بر نداری، مرسی از نشر کیان افراز.

Dana far
۱۳۹۷/۱۲/۲۵

عالیه! عالی!

امیرحسین ابراهیمی
۱۴۰۱/۰۷/۲۵

یک طنز سیاسی تلخ جاندار و کوبنده. هجو واکنش پلیس درمورد اقداماتش که خاص ایتالیای زمانه داریو فو هم نیست و نمونه هاش رو فراوان در اینجا هم دیده ایم. نمایشنامه ای جذاب، خوش ریتم،خنده دار که ادمی را به

- بیشتر
کتی
۱۴۰۳/۰۵/۲۱

من رو جذب نکرد بعد از خوندن ۳۸ صفحه!

Hepatitis G
۱۴۰۲/۰۳/۰۳

این کتاب برای من اثر بسیار پر کشش و میخکوب کننده‌ای بود. یک دیوانه‌ای که همه را دست می‌اندازد، بهانه‌ای بود برای اعتراف افرادی که بازویی برای سرکوب از سوی حکومت هستند. فساد، همکاری پلیس با فاشیست‌ها برای مقصر جلوه دادن

- بیشتر
علی نجاریان
۱۴۰۰/۰۱/۱۲

قیمت چاپیش اینقدره

Hana
۱۳۹۹/۰۵/۱۴

با اینکه وسواس این رو دارم که کتابی رو نصفه رها نکنم فقط تونستم تا ۷۰ درصدش رو بخونم....

شما دیوونه‌اید؟ دیوانه: بله، کی به شما اونو گفته؟
رها
اون‌ها خواهان انقلابند و ما بهشون اصلاحات تحویل می‌دیم. اون‌قدر هم تحویلشون می‌دیم که انقلاب رو فراموش کنن. در اصلاحات غرقشون می‌کنیم. یا بهتر بگم که غرقشون می‌کنیم در وعده‌های اصلاحات. چون حتی اون چیزی رو هم که می‌گیم هیچ‌وقت بهشون نمی‌دیم.
Hosein
اهداف تغییر می‌کنند. این سیاسته که تصمیم می‌گیره.
Hepatitis G
طبقاتی وجود نداره، یا اینکه اگر هم هست خیلی هم چشمگیر نیست. اون‌ها خواهان انقلابند و ما بهشون اصلاحات تحویل می‌دیم. اون‌قدر هم تحویلشون می‌دیم که انقلاب رو فراموش کنن. در اصلاحات غرقشون می‌کنیم. یا بهتر بگم که غرقشون می‌کنیم در وعده‌های اصلاحات. چون حتی اون چیزی رو هم که می‌گیم هیچ‌وقت بهشون نمی‌دیم.
Anjidani
دیوانه: یه گفته‌ی قدیمی هست از انگلیسی‌ها که می‌گن: «ارباب میاد سگ‌هاشو علیه روستاییان تحریک می‌کنه. وقتی روستاییان نزد شاه می‌رن و از او شکایت می‌کنن، ارباب به‌خاطر اینکه کارشو تبرئه کنه، سگ‌هاشو می‌کشه.»
Hepatitis G
«در لحظات تاریک، آوازهای ما هم درباره‌ی تاریکی‌ها خواهد بود. اما زمان روشنایی هم خواهد رسید.» ولی دچار توهم نشویم، زیرا گستاخی و وحشیگری قدرت را باز هم خواهیم دید؛ قدرتی که به لباس جدید و نقابی دیگر درخواهد آمد.
Mary gholami
باندیو می‌گه جنون آنی شکلی از اضطراب و دلشوره است و به‌سراغ افرادی که از لحاظ روانی سالم هستند هم خواهد آمد. چنانچه این اضطراب و دلشوره، با خشونت تحریک بشه تبدیل به اضطراب مأیوسانه می‌شه که کار به جنون آنی می‌کشه.
علیرضا
دیوانه: یعنی چی «صبر کنم»؟ منتظر چی هستید؟ می‌خواید روی این کره‌ی زمین مزخرف چه کار کنید؟ به این می‌گن زندگی؟ دنیای لعنتی، حکومت لعنتی... همه‌چی لعنتی! بیندازیم خودمونو پایین
Hana
مردم گفتند: «بله، فساد هست ولی افشا می‌شه.» ولی ما در اینجا، در میان فساد شنا می‌کنیم و هرازگاهی از آبی که توش شناوریم، می‌خوریم و هیچ‌کس هم نمیاد واسه ما تعریف کنه که این آب چه مزه‌ای داره! مسئله‌ی ما اینه که کسی توجه نمی‌کنه!
AmirHossein
این‌طور به‌نظر میاد که اگه در جامعه فساد نباشد، باید یه‌جورهایی به‌وجود آوردش و ساختش، چون این یه‌وسیله‌ی بسیار فوق‌العاده‌ایه که می‌تونه قدرت رو نگه‌داره و در ضمن یه نوع تخلیه‌ی روحیه برای مخالفین.
AmirHossein
کارگرها دوست دارن که دیگه بر اثر فشار کار سکته نکنن اما ما به‌جاش میام چند تا ابزار حفاظتی و تسهیلات بیشتر برای زنان بیوه، بهشون می‌دیم. اون‌ها خواهان حذف طبقات هستند، اما ما به‌جاش کاری نمی‌کنیم به‌جز اینکه بگیم که دیگه هیچ اختلاف طبقاتی وجود نداره، یا اینکه اگر هم هست خیلی هم چشمگیر نیست. اون‌ها خواهان انقلابند و ما بهشون اصلاحات تحویل می‌دیم. اون‌قدر هم تحویلشون می‌دیم که انقلاب رو فراموش کنن. در اصلاحات غرقشون می‌کنیم. یا بهتر بگم که غرقشون می‌کنیم در وعده‌های اصلاحات. چون حتی اون چیزی رو هم که می‌گیم هیچ‌وقت بهشون نمی‌دیم.
AmirHossein
کارگران فریاد می‌زنند علیه استثمار بی‌شرمانه حیوانی، ولی ما فقط سعی می‌کنیم که یه‌کم کمتر حیوونی بشیم و نگران هیچ‌گونه شرمندگی نیستیم. ولی این وسط چیزی که تکون نمی‌خوره و باقی می‌مونه، استثماره.
AmirHossein
مردم به‌دنبال یه عدالت واقعی‌ان. ولی ما به‌جاش کاری نمی‌کنیم به‌جز اینکه اون‌ها رو با حداقل عدالت راضی‌شون نگه داریم.
AmirHossein
«در لحظات تاریک، آوازهای ما هم درباره‌ی تاریکی‌ها خواهد بود. اما زمان روشنایی هم خواهد رسید.»
AmirHossein
دیوانه: خب معلومه. اگه ازش بیست‌هزارتا تقاضا نمی‌کردم، اون‌وقت شما فکر می‌کنید که اون بیمار بیچاره و به‌خصوص خونواده‌اش، از کار من رضایت پیدا می‌کردند؟ اگه ازش پنج‌هزارتا درخواست می‌کردم، ردخور نداشت که پیش خودشون فکر کنن که: «این بابائه چیزی سرش نمی‌شه، احتمالاً توی کارش وارد نیست باید یکی از همین لیسانسیه‌های تازه‌کار باشه.» اما برعکس، این‌طور نبود و برخلاف شما فکر کردند: «این آدم کیه؟ چقدر توی کارش وارده.» با رضایت کامل از پیش من رفتند و حتی دستمو هم بوسیدند. «خیلی ممنون استاد. تو بی‌نظیری.» کمیسر برتوزو: عجب بابا! چقدر خوب بلدی توجیه کنی کارهاتو.
Hana

حجم

۲۲۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۲۲۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۳,۴۹۰
۱,۷۴۵
۵۰%
تومان