دانلود و خرید کتاب فصل‌های زندگی (کتاب سوم) جیم ران ترجمه علی معتمدی
تصویر جلد کتاب فصل‌های زندگی (کتاب سوم)

کتاب فصل‌های زندگی (کتاب سوم)

نویسنده:جیم ران
انتشارات:کلیدر
امتیاز:
۳.۱از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب فصل‌های زندگی (کتاب سوم)

جیم ران، سالهاست که به عنوان تأثیرگذارترین متفکر زمان ما، مورد احترام است. وی پرورش‌دهنده و انگیزه‌دهندۀ یک نسل کامل از مربیان رشد شخصی، و نیز صدها مدیر از شرکت‌های برتر آمریکا است.

فصل های زندگی نگاهی است اجمالی به عمق شخصیت جیم ران. توانایی وی در بیداری دوبارۀ روح خفتۀ درون ما، در این زمانۀ تغییر و پرفراز و نشیب، نعمت بزرگی برای ما محسوب می‌شود. اثر حاضر نخستین، کتاب آقای جیم‌ران است، ولی مطمئناً آخرین نخواهد بود. نظرات او دربارۀ اهداف، رشد شخصی، مهارتهای رهبری، و ارزش ارتباطات مؤثر در تمام بخشهای آموزشی، دولتی و تجاری مورد نیاز است. جیم‌ران می‌تواند در بهبود کیفیت زندگی خانوادگی بی‌اندازه یاری‌دهنده باشد.

این کتاب در آینده شاهکاری در خلاقیت ادبی خواهد شد.

معرفی نویسنده
عکس جیم ران
جیم ران
آمریکایی | تولد ۱۹۳۰ - درگذشت ۲۰۰۹

امانوئل جیمز ران که با نام کوتاه و مستعار جیم ران شناخته می‌شود، در ۱۷ سپتامبر ۱۹۳۰ در واشنگتن آمریکا به دنیا آمد. خانواده‌ی او کشاورز بودند و تنها دارایی‌شان یک زمین کشاورزی بود. او در زمانه‌ای زندگی می‌کرد که هر فرزندی در بهترین حالت آینده‌ای شبیه به پدرش می‌داشت و تنها گزینه‌ای که برای او وجود داشت این بود که پا جای پای پدر خودش بگذارد. بنابراین تنها پیش‌بینی که درمورد جیم وجود نداشت این بود که در سی سالگی یک میلیونر و یک آموزگار مشهور شود!

Roya🌱
۱۳۹۸/۰۷/۰۳

مطالب خیلی روتین و سطحی که کششی در خواننده ایجاد نمی کند.

محمد
۱۳۹۸/۰۱/۲۷

ارزش داره هر دو سه ماه یک بار خونده بشه.

. بین کسی که جانش را از دست داده با کسی که امیدش را از دست داده، تفاوت ناچیزی است.
باران
نخستین درس بزرگ زندگی برای آموختن این است که زمستان هرلحظه خواهد آمد؛ نه تنها به صورت زمستان سرما، و باد، و یخ، و برف، بلکه در چهرۀ زمستان انسانی یأس، بی‌کسی، و ناامیدی، و مصیبت. هنگامی‌که نیایش‌ها بی‌پاسخ می‌مانند، یا زمانی‌که از کردار فرزندان‌مان یکه خورده و مبهوت می‌مانیم، زمستان فرارسیده است. هنگامی‌که اوضاع اقتصاد به زیان ما پیش می‌رود، یا هنگامی‌که طلب‌کاران به سراغ‌مان می‌آیند، زمستان فرارسیده است. هنگامی‌که رقیبان تهدید می‌کنند، یا هنگامی‌که دوستی سودجویی می‌کنند، زمستان فرارسیده است. زمستان به شکل‌های زیادی، و در هر لحظه، ظاهر می‌شود، چه برای برزگر و چه برای مرد تجارت، یا حتی چه برای زندگی شخصی خودمان. زمستان که می‌آید ما را در دو حالت می‌یابد: فردی با آمادگی قبلی یا بدون آمادگی.
محمد
در برابر تلاش‌های صادقانه‌ای که در بهار صرف می‌شود، ساعتي استراحت صادقانه در پاییز.
محمد
آنان که می‌خواهند وارد حریم فکر و اندیشه‌ی شما شوند، باید اعتبار و صلاحیت‌شان به دقت بررسی شود. خیلی از اوقات کلمات، عقیده‌ها، و نظرات دیگران پیوسته برای‌مان تلفات به بار می‌آورد.
باران
در پاییز، یا لذت می‌بریم، یا بهانه می‌آوریم. برای عده‌ای که موفق نشدند بهرۀ کامل از بهار ببرند، به‌علاوه به دقت محصولات خود را در برابر گرمای تابستاندر امان نگه دارند، دلیل موجهی نمی‌ماند جز بهانه، که بهانه نیز صرفاً کوششی است حاکی از شرمندگی که سعی دارد تقصیر را به گردن اوضاع بیندازد تا خود.
محمد
آیا گل‌های مینای چمنی به خاطر همین سرما و باد، شکایتی کردند! نه، شکایت نکردند، و روییدند تا برای ما یادآوری، هشدار، و وعده‌ای خوش باشند. آیا گل‌های سوسن، چون از بازگشت نامنتظرۀ زمستان می‌ترسیدند، خود را در زیر پوسته‌ی زمین پنهان کردند یا به این دلیل که از ساس‌ها و علف‌های هرز تابستان می‌ترسیدند، جلوی رشد خود را گرفتند!
محمد
اگر بی‌پول، بی‌عشق، یا بی‌کار هستید، یعنی اینکه زمستان است، و حضور زمستان بدان معنی است که شما در جایی فرصتی بهاری را از دست داده‌اید. غفلت همیشه هزینه‌بر است، و زمستان صرفاً یک وضعیت است، معلولی که مولود علتی از قبل است. ماندن در میان مشقت‌‌های زمستان شخصی تحمل زمستان را صرفاً سخت‌تر می‌کند. برای کشف علت واقعی درصدد جستجوی محدودیت‌های درونی ذهن و روح خود برآیید. ناملایمات زندگی به ندرت به فرد دیگری، یا چیز دیگری بیرون از خودمان مربوط می‌شود. مقصر دانستن تاثیرات بیرونی به‌خاطر وضعیت زمستانی راهی بی‌دردسر برای فرار از مسئولیت است. گرایش معمول انسان به این است که تقصیر زمستان زندگی را به گردن شخص دیگر بیندازد. و به همین دلیل است که بیشتر انسان‌ها نتایج پیش پا افتاده‌ای را درو می‌کنند که حاصل همین رفتار است.
محمد
برای آنهایی که آمادگی داشتند، زمستان بهار است اما به شکلی دیگر. و برای آنهایی که آمادگی ضعیفی داشتند، زمستان پر از وحشت
محمد
چگونگی عملکردمان نسبت به زمان، خود، دوستان، و نگرش‌هامان در طول فصل زمستان تعیین می‌کند که در بهار آینده چه خواهیم کرد. تقدیر آن است که پیوسته وضعیت، نتایج، و خودمان را رشد دهیم. یا رشد می‌کنیم، یا پس می‌رویم، چراکه هرگز در وضعیت ثابت نمی‌مانیم. اگر رشد نمی‌کنیم، به این دلیل است که از هوش خود، تعقل خود، و همۀ استعدادهای خود استفاده نمی‌کنیم. و نهایتاً اینکه، چیزی را که به کار نگیریم، از کف می‌دهیم. در نتیجه با عدم استفاده، یا سوءاستفاده از آنها این خصیصه‌های ارزشمند انسانی از کف رود، ناگزیر عقب می‌مانیم. به علاوه باید بدانیم که این قانون، جزو قوانین اساسی زندگی است که موجب پیشرفت آدمی یا پسرفت آدمی می‌شود.
محمد
چهل ساعت در هفته صرف مزرعۀ فرصت‌ها کردن شاید کافی نباشد، به‌ویژه اگر به اشتباه در مزرعۀ دیگری صرف شود. بعضی وقت‌ها، برای بهبود نتایج، باید اقرار ـ دردناک ـ را بکنیم که مزرعۀ کنونی ما سنگلاخ، یا پرزحمت است، یا اینکه خاک حاصل‌خیز بسیار کم‌مایه است. و درحالی‌که مشقت زیادی در تغییر یک مزرعه به مزرعۀ حاصل‌خیزتر وجود دارد، این سختی در مقایسه با مشقت همیشگی که حاصل تغییر نکردن است، ناچیز است.
محمد
پیشرفت و شادکامی یا موفقیت به هر شکلی مستلزم تلاش مداوم است، چراکه موانع همیشه هستند و ضعیفان و نالایقان را دل‌سرد می‌کنند. بر یکی که غلبه کنید، مانع دیگری ظاهر می‌شود تا جای خالی را پر کند. طراحی زندگی به گونه‌ای است که موفقیت با وجود ناملایمات به دست می‌آید، نه در غیاب آن. به‌خاطر وضعیت نابسامان خود مشکلات و چالش‌های زندگی را مقصر ندانید. آیا بذر از این شاکی است که باید از زیر قلوه‌سنگ‌ها راهی برای درآمدن خود بیابد؟ آیا اگر تمام زندگی یعنی تسلیم شدن در مواجه با نخستین مانع، زندگی‌ای روی زمین پیدا می‌شد که سزاوار زیستن باشد؟
محمد
نگرش تعیین‌کنندۀ انتخاب است، و انتخاب تعیین‌کنندۀ نتایج. همۀ آنچه که هستیم، و همۀ آنچه که می‌توانیم بشویم، همگی به خودمان واگذارده شده است.
محمد
تنها غذا خوردن بهتر از قاطی‌شدن با کسانی است که منفی‌باف هستند. لغوِ قرار ملاقات، بهتر از ملاقات با کسانی است که بودن با آنها صرفاً وقت تلف‌کردن است. عوض‌کردنِ موضوع صحبت، بهتر از ادامه دادن آن است که هدفش خوارکردنِ دیگریِ باشد. گفتن کامل حقیقت تلخ، بهتر از حرفِ نیم‌راستی است که برای خوب جلوه‌دادنِ خود، تحریفش کرده باشیم. «نه» گفتن بهتر از «بله» گفتن به کاری است که نمی‌خواهید انجامش دهید؛ یا به شخصی که نمی‌خواهید با او باشید. جدی بودن، بهتر از مهربان بودن نسبت به کسانی است که در شخصیت‌شان کمتر نشانی از احترام است. بهبود وضعیت شخصی به این معناست که ما باید یاد بگیریم کاری را انجام دهیم که بازنده‌ها میلی به انجام آن ندارند.
z.gh
دوستی‌ها واقعاً ارزشمندند، ولی زندگی خود فرد نیز باارزش است. احمقانه است که در پرورش استعدادهامان کوتاهی کنیم چرا که می‌ترسیم فلان رفیق خوب‌مان از ما بیزار شود.
z.gh
قدردان ناملایمات خود باشید. ناملایمات در جهت ساختن آینده‌ای بهتر عمل می‌کنند و نه بر ضد شما. اگر بیچارگی و بدبختی را بخواهید، دنیا با کمال میل خاموش می‌ماند و می‌گذارد برای خود احساس تأسف بکنید تا سرانجام شکست‌خورده و بی‌کس از دنیا بروید. اگر با قاطعیت تصمیم بگیرید که موقعیت کنونی‌تان فقط موقتی بوده و شما دوباره بلند خواهید شد و پیش خواهید رفت تا نشانی از خود برجای بگذارید، در این مورد هم دنیا به کناری ایستاده و خاموش می‌ماند. دنیا واقعاً اهمیت نمی‌دهد و وقت هم ندارد که ببیند شما کدام را برمی‌گزینید. پس دست‌کم به‌خاطر خودتان، ماجراجویی را آغاز کنید و به جای صرف زنده ماندن و تأسف خوردن، چشمان خود را قاطعانه به موفقیت بدوزید.
محمد
زمستان که فصل بدون تحرک جسمانی است، زمانی است برای افزودن به ذخیرۀ دانش خود ازطریق تحصیل مداوم، نه به این معنی که چیزهایی را بیاموزیم که نمی‌دانیم، بلکه رفتاری متفاوت از رفتار اکنون‌مان بیاموزیم. وقتی هیجانِ اعتقاد و امید بالا به توانایی‌های‌مان در ما دمیده می‌شود، واقعیت‌ها و مسائل زندگی را خود‌به‌خود یاد می‌گیریم.
محمد
آموزه‌ای که با استفادۀ دقیق از زمستان به دست می‌آید، همچنین به ما می‌آموزد که تکامل تحولی است با گام‌هایی آهسته‌تر. و بدانیم که تغییرِ تدریجیِ پیوسته دستورکار کائنات است. تنها آن دسته از خصلت‌های سزاوار انسانی چون صداقت، وفاداری، عشق، و اعتماد به خداوند و به اطرافیان است که پایدار می‌ماند. زمستان زمانی است برای قدردان دستاوردها، یا تحمل عدم دستاوردها بودن.
محمد
زمستان زمانی است برای بازنگری، نیک‌نگری، و خویشتن‌نگری. زمانی است برای بازبررسیدن مقصود و کشف نقاط ضعف مقصود آن. زمانی است برای یافتن شیوه‌هایی جدید برای حل تنگناهای قدیم، و ریختن برنامه‌های بی‌بدیل برای کمک به دیگر افرادی که از ما کم‌سعادت‌ترند. زمانی است برای فهم علت و مهار خشمی که بارها بر ما غلبه می‌کند و باعث می‌شود بدون بررسی عادلانه حکم صادر کنیم. زمستان زمانی است برای تحلیل و سنجش انصاف خود و غلبه بر وسوسه شدن برای بیرون ریختن اظهارات رسواگرایانه بدون اینکه تحقیق کاملی کرده باشیم. زمستان زمانی است برای صادق بودن با خود، دربارۀ خود، آن هنگام که وسوسه شده‌ایم برای گول زدن خودمان. زمستان زمانی است برای رشد مهارت‌ها تا بتوانیم با افراد کنار بیاییم، اگرچه هر نادانی می‌تواند با افراد ... تا کند. همچنین زمستان زمانی است برای عاقل شدن، به آن اندازه که بدانیم چه چیز را بگوییم، و چه چیز را نگوییم نیز بدانیم چه چیز را نادیده بگیریم.
محمد
برای تغییر شرایط و معلول‌ها باید نگرش، عقیده، و عادت‌های انسانی تغییر داد. صحبت بر سر اینکه اوضاع چگونه باید تغییر کنند و چرا این وضعیت انصاف نیست... همه‌اش فقط صحبت است! صحبت‌های بی‌نتیجه کاری است که تنبل‌ها و بی‌هدف‌ها در زمستان‌های زندگی بدان می‌پردازند، چراکه چنین صحبت‌های توخالی نوعی دل‌خوش‌کنک‌هایی است که حس تلخ ناشی از واقعیت گزنده را تسکین می‌دهد. همین نوع سرخوشی در تلویزیون و استفاده‌کنندگان آن دیده می‌شود که از آن برای گریز از زندگی توخالی خود استفاده می‌کنند. همین‌طور در مصرف الکل و دیگر مواد مخدر نیز دیده می‌شود که فرد با مصرف آنها در پی راه‌حل در ابزار بیرونی است. در غیبت کردن نیز همین سرخوشی را می‌بینیم که باعث می‌شود بدگویان با حمله‌ور شدن به ضعف‌های دیگران ضعف‌های خود را نادیده بگیرند.
محمد
ذرتی که در بهار کاشته شود، در پاییز ذرت می‌دهد، گندم و خربزه نیز هم‌نوع خود را تولید می‌کنند. شما نمی‌توانید یک نوع محصول بکارید و بعد انتظار برداشت نوع دیگری را داشته باشید، به صرف این که تصمیم خود را در وسط تابستان تغییر داده‌اید. آدمی دوست می‌دارد کسانی را که مثل گذشته از موفقیت لذت می‌برند، خوش‌شانس یا متقلب بنامد.
محمد

حجم

۴۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۴۷ صفحه

حجم

۴۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۴۷ صفحه

قیمت:
۱۲,۵۰۰
تومان