کتاب ماجراهای وِروِرهخان
معرفی کتاب ماجراهای وِروِرهخان
«ماجراهای وِروِرهخان» مجموعه داستانهایی برای کودکان به قلم زهرا جمالی (-۱۳۴۵) است.
در داستان «دردسرهای ورورهخان» میخوانید:
دیگر همهی دنیا، ورورهخان فرزند صفدرقلیخان را میشناختند، او دلش میخواست که مثل بچههای لوس رفتار کند و هر کاری که دلش میخواست را انجام دهد.
یک روز ورورهخان با بیحوصلهگی از خواب بیدار شد، پردهی اتاقش را کنار زد و دید که پدرش مشغول صحبت کردن با تلفن همراه است.
پدر همانطور که به گلهای باغچه آب میداد، با تلفن همراه هم صحبت میکرد. ورورهخان فکر کرد که اگر گوشی تلفن همراه پدر را برمیداشت، میتوانست کلی بازیهای جورواجور کند. او میدانست که پدرش عصرها یکی دوساعتی میخوابد. این بود که بعد از صرف ناهار، صفدرقلیخان تصمیم گرفت چرتی بزند.
وروره که میدانست خواب پدرش سنگین است، پاورچینپاورچین بیرون رفت. او خیلی خوشحال بود، اما اصلاً بلد نبود که چطور باید از تلفن همراه استفاده کند. او هر دکمهای را که به دستش میرسید، فشار میداد و اصلاً نمیدانست که ندانسته و اشتباهی به چند نفر زنگ زدهاست. ورورهخان تمام شمارههایی را که در تلفن همراه ذخیره بود را شمارهگیری کرده بود و این بازی برایش خیلی جالب بود.
ورورهخان به هر شمارهای که پیدا میکرد، زنگ میزد و به هر کسی که پاسخش را میداد، دستوری داده و میگفت: من ورورهخان هستم. کسانی که دستورهای او را میشنیدند، نمیدانستند که چه باید بکنند و چارهای جز اطاعت نداشتند.
حجم
۲۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۶ صفحه
حجم
۲۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۶ صفحه