
کتاب یک قصه معمولی و قدیمی در باب جنایت
معرفی کتاب یک قصه معمولی و قدیمی در باب جنایت
کتاب یک قصه معمولی و قدیمی در باب جنایت نوشتهی نادر ابراهیمی، نمایشنامهای در دو پرده است که نشر امیرکبیر آن را منتشر کرده است. این اثر با رویکردی متفاوت به موضوع جنایت و عدالت، خانوادهای را در مرکز یک بحران عمیق قرار میدهد و از خلال گفتوگوهای تند و پرکشمکش اعضای خانواده، مفاهیمی چون مسئولیت، حقیقت، قدرت، و نقش فرد در جامعه را به چالش میکشد. ابراهیمی در این نمایشنامه، با بهرهگیری از زبان گفتوگومحور و شخصیتهایی چندوجهی، فضایی خلق کرده است که در آن مرز میان گناهکار و بیگناه، قاتل و قربانی، بهشدت مبهم و سیال میشود. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب یک قصه معمولی و قدیمی در باب جنایت
کتاب یک قصه معمولی و قدیمی در باب جنایت اثری از نادر ابراهیمی است که در قالب نمایشنامهای دوپردهای، داستان خانوادهای را روایت میکند که با مرگ ناگهانی یکی از اعضا، درگیر بحرانی اخلاقی و اجتماعی میشوند. ابراهیمی در این نمایشنامه، با کنار هم قرار دادن شخصیتهایی از نسلها و دیدگاههای مختلف، فضایی پرتنش و پر از تضاد میآفریند. ساختار کتاب بر پایهی گفتوگوهای پیدرپی و گاه فلسفی میان اعضای خانواده و نویسندهای که خود در صحنه حضور دارد، شکل گرفته است. این حضور نویسنده در متن، مرز میان واقعیت و نمایش را کمرنگ میکند و مخاطب را به مشارکت در داوری و قضاوت دعوت میکند. کتاب، با طرح پرسشهایی دربارهی عدالت، مسئولیت فردی و اجتماعی، و نقش تماشاگر یا عابر بیطرف در رخدادهای اجتماعی، از یک روایت صرف جنایی فراتر میرود و به اثری چندلایه بدل میشود که همزمان نقدی بر ساختارهای اجتماعی و اخلاقی نیز ارائه میدهد.
خلاصه کتاب یک قصه معمولی و قدیمی در باب جنایت
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! نمایشنامه با صحنهای آغاز میشود که خانوادهای در سوگ مرگ مقصود، یکی از فرزندان، گرد آمدهاند. منش، خواهر مقصود، بر جسد برادرش میگرید و پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده، هر یک به شیوهی خود با این فقدان مواجه میشوند. نویسندهای که در صحنه حضور دارد، با مداخله در گفتوگوها، اعضای خانواده را به واکاوی احساسات و انگیزههای خود وامیدارد. به تدریج، بحث از سوگواری به جستوجوی قاتل تغییر جهت میدهد و هر یک از اعضا، دیگری را متهم میکند. در این میان، مفاهیمی چون عدالت، قدرت، ایمان، و مسئولیت اجتماعی به چالش کشیده میشود. پردهی دوم، با اعترافهای متوالی و گاه متناقض اعضای خانواده ادامه مییابد؛ هر کس به نوعی خود را قاتل معرفی میکند یا مسئولیت را به گردن دیگری میاندازد. در نهایت، حضور یک عابر بیطرف، مفهوم جنایت را از سطح فردی به سطح اجتماعی و جمعی گسترش میدهد و پرسشهایی دربارهی نقش بیتفاوتی و عدم مشارکت در وقوع فجایع مطرح میشود. پایان نمایشنامه، با بلاتکلیفی و بیپاسخ ماندن سؤال اصلی، مخاطب را با تأملی عمیق دربارهی ماهیت جنایت و مسئولیت انسانی رها میکند.
چرا باید کتاب یک قصه معمولی و قدیمی در باب جنایت را بخوانیم؟
این کتاب با ساختاری متفاوت و زبانی پرکشش، مفاهیم پیچیدهای مانند عدالت، مسئولیت، و نقش فرد در جامعه را به شیوهای ملموس و دراماتیک به تصویر کشیده است. حضور نویسنده در متن و شکستن دیوار چهارم، فضای نمایش را از یک روایت خطی خارج کرده و مخاطب را به مشارکت فعال در قضاوت و داوری دعوت میکند. همچنین، کتاب با طرح پرسشهایی دربارهی بیتفاوتی اجتماعی و نقش تماشاگران در رخدادهای تلخ، زاویهی دید تازهای به موضوع جنایت و قربانی ارائه داده است. برای کسانی که به نمایشنامههای اندیشهمحور و آثار چندلایه علاقه دارند، این اثر میتواند تجربهای متفاوت و تأملبرانگیز باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان نمایشنامههای اجتماعی، دوستداران آثار فلسفی و کسانی که دغدغهی عدالت، مسئولیت فردی و نقش انسان در جامعه را دارند، پیشنهاد میشود. همچنین به دانشجویان و پژوهشگران حوزهی ادبیات نمایشی و مطالعات اجتماعی توصیه میشود.
بخشی از کتاب یک قصه معمولی و قدیمی در باب جنایت
«من آرام گریستن را دوست نمیدارم، خانم! گریستن باید نشانی از اعتراض در خود داشته باشد، اما شما به آن ملاحتی موزون بخشیدهیید. بلدتر گریه کنید! بگذارید دنیا صدای شما را بشنود. مگر جنایتی اتفاق نیفتاده است؟ ... مادر برای تحمل کردن، خلق شده، کدام مصیبتی روی زمین اتفاق میافتد که سهمی از آن، مال مادرها نباشد؟ کدام مصیبت؟ ... آیا میتوانی در این لحظههای سخت و سنگین، به این مسأله فکر کنی که چه کسی برادر کوچکت را کشته؟ نه.. هنوز نه ... ما باید مدتها گریه کنیم، قبل از هر چیز، گریه، گریه، در نهایت خلوص، گریه، دور از هر نوع محاسبه. فکر کردن به قاتل، یک جور حسابگریست. ... در هر سؤالی میتواند یک اتهام وجود داشته باشد. چرا پرسیدی؟ چرا پرسیدی؟»
حجم
۶۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
حجم
۶۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه