
کتاب حمرا و جنگل خاطرات
معرفی کتاب حمرا و جنگل خاطرات
کتاب حمرا و جنگل خاطرات نوشته هانا الکف، ترجمه عذرا گلفام و اثری داستانی است که در سال ۱۴۰۳ توسط نشر کتاب چار (انتشارات میلکان) منتشر شده است. این رمان که برای نوجوانان نوشته شده، داستان دختری به نام حمرا را روایت میکند که در جزیرهی لنکاوی در مالزی و میان خانوادهای بزرگ در سایهی بیماری و بحران، با چالشهای بلوغ و مسئولیتهای ناخواسته روبهرو میشود. رمان حاضر با نگاه به زندگی روزمره، روابط خانوادگی و افسانههای بومی، فضایی آمیخته از واقعیت و خیال را خلق کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب حمرا و جنگل خاطرات اثر هانا الکف
کتاب حمرا و جنگل خاطرات رمانی است که در بستر زندگی یک خانوادهی مالزیایی در دوران همهگیری کرونا روایت میشود. هانا الکف، نویسندهی این رمان با نگاهی دقیق به جزئیات زندگی روزمره، دغدغههای نوجوانان و تأثیر بیماری بر خانواده، داستانی چندلایه را برای گروه سنی نوجوان نوشته است. محوریت داستان حول حمرا، دختری ۱۳ساله میچرخد که در کنار پدربزرگ و مادربزرگ سالخوردهاش زندگی میکند. او با چالش مراقبت از عزیزان، تغییرات روحی و مسئولیتهای جدید دستوپنجه نرم میکند. فضای داستان با عناصر فرهنگ مالزی، افسانههای محلی و قوانین نانوشتهی جنگل آمیخته شده است.
رمان حمرا و جنگل خاطرات همزمان که به مسائل جدی مانند زوال عقل، دوری والدین و فشارهای اجتماعی میپردازد، با طنز و لحظاتی از امید و دوستی نیز همراه است. ساختار کتاب با فصلبندی منظم، پیشزمینهی خانوادگی و ورود تدریجی به ماجراهای جادویی جنگل، خواننده را به سفری میان واقعیت و خیال میبرد. اثر حاضر با ترکیب واقعیتهای تلخ زندگی و عناصر جادویی، تصویری از رشد و پشیمانی و امید را به نمایش میگذارد. عنوان انگلیسی این کتاب عبارت است از Hamra and the Jungle of Memories.
خلاصه داستان حمرا و جنگل خاطرات
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
رمان با معرفی حمرا، دختری نوجوان که در خانهای نزدیک جنگل لنکاوی با خانوادهی خود زندگی میکند، آغاز میشود. او در روز تولد ۱۳سالگیاش درگیر احساسات متناقضی از خشم، اندوه و مسئولیت است. خانوادهی حمرا تحتتأثیر یک بیماری همهگیر و زوال عقل مادربزرگش، روزهای دشواری را میگذرانند. حمرا که باید مراقب اوپا (مادربزرگ) باشد، با فشارهای بسیاری روبهرو است. حمرا احساس میکند کسی به او توجه کافی ندارد. در این میان، مجموعهای از قوانین نانوشته برای ورود به جنگل وجود دارد که حمرا یکی پس از دیگری آنها را زیر پا میگذارد. او بههمراه دوستش (الیاس) وارد جنگل و با موجودی جادویی روبهرو میشود؛ ببری سخنگو که حضورش با افسانههای محلی گره خورده است. حمرا با شکستن قوانین جنگل، ناخواسته وارد دنیایی پررمزوراز میشود. او باید با پیامدهای انتخابهایش روبهرو شود. در کنار این ماجراها، رابطهی او با خانواده بهویژه مادربزرگ و پدربزرگ و تلاش برای حفظ پیوندهای خانوادگی و هویت شخصی، بخش مهمی از رمان را شکل میدهد.
چرا باید کتاب حمرا و جنگل خاطرات را بخوانیم؟
رمان حمرا و جنگل خاطرات با تلفیق فضای خانوادگی، دغدغههای نوجوانی و افسانههای بومی، تجربهای دیگر از رمانهای ویژهی نوجوانان ارائه داده است. این کتاب نهتنها به موضوعات مهمی مانند مسئولیتپذیری، بیماری و روابط میاننسلی میپردازد، بلکه با خلق فضایی جادویی و پرتعلیق، خواننده را به دنیایی تازه میبرد. روایت صمیمانه، شخصیتپردازی و توجه به جزئیات فرهنگی باعث میشود مخاطب با دغدغهها و احساسات حمرا [شخصیت اصلی رمان] همذاتپنداری کند. همچنین حضور عناصر جادویی و قوانین جنگل، لایهای از رمزوراز به رمان حاضر افزوده که آن را از آثار مشابه متمایز میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به نوجوانان، علاقهمندان به رمانهای قرن ۲۱ و کسانی که با موضوعاتی مانند بیماری، مسئولیتپذیری و رشد شخصی درگیرند، پیشنهاد میشود. همچنین این رمان میتواند برای کسانی که به فرهنگ و افسانههای جنوب شرق آسیا علاقه دارند، جذاب و خواندنی باشد.
درباره هانا الکف
هانا الکف (Hanna Alkaf) نویسندهای مالزیایی، پرفروش در سطح بینالمللی و تحسینشده از سوی منتقدان بوده که کتابهای گوناگونی برای کودکان و نوجوانان نوشته و جوایز گوناگونی دریافت کرده است. او همویرایشگر مجموعهی The Grimoire of Grave Fates و ویراستار مجموعهی فانتزی The Beasts Beneath the Winds هم بوده است. این نویسنده با مدرک روزنامهنگاری از دانشگاه نورثوسترن فارغالتحصیل شده و پیش از ورود به دنیای نویسندگی، بیش از ده سال در حوزهی روزنامهنگاری و ارتباطات فعالیت داشته است. نوشتههای او در نشریههای گوناگون مالزی منتشر شده است. هانا الکف بیشتر عمر خود را در مالزی گذرانده و وقتش را صرف نوشتن کتابها و خیالپردازی کرده است. از آثار او میتوان اشاره کرد به رمانهای دختر و شبح (The girl and the ghost) و حمرا و جنگل خاطرات (Hamra and the Jungle of Memories) که برای گروه سنی کودک و نوجوان نوشتهاند.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
هانا الکف برندهی جایزهی فریمن و فینالیست جایزهی کِرکِس بود. کتاب دختر و شبح (The girl and the ghost) به قلم او بهعنوان یک رمان فانتزی معاصر برای گروه سنی نوجوان، جوایز و افتخارات متعددی به دست آورده؛ ازجمله اینکه این کتاب بهعنوان اثر استاندارد طلایی در انجمن کتابخانههای جوانان (Junior Library Guild) انتخاب شده، در فهرست بهترین کتابهای سال توسط School Library Journal قرار گرفته و بهعنوان اثر برگزیدهی CCBC در سال ۲۰۲۴ و جزو فهرست بهترین کتابهای کودکان بانک استریت ۲۰۲۴ قرار گرفته است؛ همچنین این رمان نامزد دریافت جوایزی مانند Golden Dome Book Award، Nutmeg Book Award و Golden State Children’s Book Award شده است.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
- کایل لوکوف، نویسندهی کتاب Too Bright to See: هانا الکف در کتاب حمرا و جنگل خاطرات، داستانی آشنا را گرفته و با اضطراری دیگرجهانی در آن تنیده است؛ بهگونهای که ارتباط فوری با خواننده را با حکمت عمیق تلفیق میکند. این رمان ترکیبی کامل از جادوی کلاسیک و روایت معاصر است.
- آن اورسو، نویسندهی کتاب The Troubled Girls of Dragomir Academy: استاد داستانسرایی معاصر، هانا الکف در کتاب حاضر ما را به ماجرایی شگفتانگیز در دل جنگلی پر از شگفتیها و ترسها میبرد که در نهایت به کشفی بهموقع میانجامد. با وجود دنیایی پر از ناامنی و خطر، چیزی که ما را جلو میراند دوستی و عشق است. این اثر شگفتانگیز است.
- کارن استرانگ، نویسندهی کتاب Eden’s Everdark: هانا الکف ما را به سفری احساسی همراه با دختری شجاع میبرد که باید مأموریتی جادویی را کامل کند. درهمآمیختن فولکلور مالزیایی با ماجراجوییهای جسورانه، این رمان را برجسته کرده است.
بخشی از کتاب حمرا و جنگل خاطرات
«حمرا بهسختی نفس میکشید و کم مانده بود سکته کند. بونیانیها دستشان را روی دهان الیاس و ملور گذاشته بودند و آن دو بیهوده تقلا میکردند از چنگ آهنین سربازها خلاص شوند، کاتاک در ظرفی شیشهای زندانی بود و عاجزانه میپرید. وسط فضای باز فرمانده پسِ گردن پاک بلانگ را گرفته بود و شمشیر کریس را سمت گلویش نشانه رفته بود. حمرا هیچوقت ببرینه را تا این حد درمانده ندیده بود.
فرمانده بونیانیها بلند گفت: «واقعاً اعصابم به هم ریخت وقتی این کیسهساس اینقدر راحت به دامم افتاد. شکار ببر بیدندان چه لطفی دارد؟ اگر از من میشنوید، هیچ.»
فریادی از درد حرف او را قطع کرد. نگهبان ملور بود. گفت: «این دختر گازم گرفت.» نگاه ملامتباری به ملور انداخت و دست زخمیاش را در هوا تکان داد انگار میخواست با این کار دردش را بیرون بریزد.
ملور بیاعتنا به او داد زد: «ببخشید، حمرا، ببخشید. آنقدر حواسمان به دندانها بود که جادوی نامرئیکننده پاک یادم رفت. تقصیر من بود...» نتوانست حرفش را تمام کند، و صورت نگهبان تیره شد از بس زور زد تا دستمال را هرچه محکمتر دور دهان ملور گره بزند.»
حجم
۲۶۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۶۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
