دانلود و خرید کتاب سنگ‌ریزه‌هایی که شمارش نشدند (خاطرات سرتیپ قیس صبیح الزیدی) فاطیما فاطری
تصویر جلد کتاب سنگ‌ریزه‌هایی که شمارش نشدند (خاطرات سرتیپ قیس صبیح الزیدی)

کتاب سنگ‌ریزه‌هایی که شمارش نشدند (خاطرات سرتیپ قیس صبیح الزیدی)

انتشارات:نشر آرما
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سنگ‌ریزه‌هایی که شمارش نشدند (خاطرات سرتیپ قیس صبیح الزیدی)

«سنگ‌ریزه‌هایی که شمارش نشدند (خاطرات سرتیپ قیس صبیح الزیدی)» نوشته فاطیما فاطری (-۱۳۵۱) است.

وقتی اولین گلولۀ جنگ به‌دست پلیدترینِ مردم، صدام، با حمایت کشورهایی چون انگلیس و آمریکا شلیک شد، شاید کمتر کسی این جنایت را به‌پای ملّت عراق نوشت؛ ملّتی که هم‌کیش ایرانیان بود و روزگاری کشور و مردمش جزئی از امپراطوری آن. وجه مشترک اعتقادهای مذهبی و نگرش دینیِ دو کشور، تا اندازه‌ای بود که خط مرزی آنها را از هم جدا نکند. جنگ تحمیلی که شروعش در شهریور ۱۳۵۹ بود، تمام آن‌چه این دو کشور را به‌هم پیوند می‌داد از هم گسست. مرزها بسته شد. دو کشور روبه‌روی هم ایستادند تا مقدمه‌ای شود برای ریشه‌کن‌کردن نهال انقلاب اسلامی که بی‌شک دست اجنبی‌ها پشت آن بود. دو کشور شیعی به جان هم افتادند و قربانی سیاست‌هایی شدند که بسیاری از مردم عراق به آن راضی نبودند و برای فرار از این برادرکشی به‌گونه‌ای دیگر قربانی می‌شدند.

«قیس صبیح الزیدی» یکی از همین قربانی‌ها است. حکایت زندگی‌اش ازآن‌جهت خواندنی‌ است که نخواست رودرروی مردمی بایستد که پدرش به آن‌ها ایمان داشت، دوستشان داشت و حالا که رهبری به نام خمینی داشتند، به آن افتخار هم می‌کرد. وقتی ارتش عراق می‌خواست دو برادر قیس (انور و ناصر) را که آن زمان دانشجو و دانش‌آموز بودند به‌اجبار به میدان جنگ بفرستد، پدر سفارش کرد به ایران فرار کنند:

از بغداد تا بصره پل‌های مسیر پادگان را بمباران کرده بودند؛ به‌همین‌خاطر ارتش به‌جایشان پل‌های مهندسی‌نظامی تعبیه کرده بود. بین راه، ماشین و مدارک سربازها را بازرسی می‌کردند؛ ولی افسرها را نه. شب به پایگاهی رسیدم که درست کنار رودخانه بود. لشکر سوم در پنجاه کیلومتری جنوب بصره در این پادگان مستقر بود. من مسئول امور مالی و اداری‌اش بودم.

در طول مسیر حتی یک چراغ هم روشن نبود. همه‌جا تاریک بود. همین که به در ورودی پایگاه رسیدم، نگهبانی نور چراغ‌قوه را توی صورتم انداخت. خودم را معرفی کردم. اجازه ورود داد. برق پایگاه قطع بود و توی اتاق‌ها فانوس روشن بود. سردارِ پزشکی که الان نامش یادم نیست همین که مرا دید گفت: «خاک بر سرت، تا حالا کجا بودی؟....

پرواز روی خاک: خاطرات سرهنگ خلبان منوچهر شیرآقایی
سیدقاسم یاحسینی
سید آسایشگاه ۱۵: خاطرات اسیر آزادشدۀ ایرانی سید جمال ستاره‌دان
ساسان ناطق
آسمان مال من بود؛ خاطرات سرهنگ خلبان صمدعلی‌ بالازاده
ساسان ناطق
بچه‌های کوهستان (خاطرات سیدرضا موسوی)
احمد دهقان
خلبان وارسته
احمد مهرنیا
توفان سرخ؛ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی
عبدالعظیم الشکرچی
عبور از آخرین خاکریز (خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن)
احمد عبدالرحمن
زندانی فاو؛ خاطرات گروهبان دوم عراقی عماد جبار زعلان الکنعانی
عماد جبار زعلان کنعانی
جهنم تکریت؛ خاطرات سرگرد آزاده مجتبی جعفری
مجتبی جعفری
تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر: خاطرات ناخدا یکم هوشنگ صمدی فرمانده گردان تکاوران در خرمشهر
سیدقاسم یاحسینی
۱۳۳ نفر آخر: خاطرات اسیر آزاد‌شده ایرانی شریف صابری
محسن سنچولی پردل
پرواز با آتش
زهره علی‌عسگری
روطه؛ جبهه‌ای به عرض ۱۰ متر
احمد رضا طاووسی
فرار از موصل: خاطرات شفاهی محمدرضا عبدی
حسین نیری
شب‌های بی‌مهتاب: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی سرهنگ شهاب‌الدین شهبازی
محسن کاظمی
کتیبه ای بر آسمان
میرعمادالدین فیاضی
تاکسی سرویسی برای فاو؛ خاطرات خودنوشت محمد بلوری
محمد بلوری
مهمان صخره‌ها: خاطرات سرهنگ خلبان محمد غلامحسینی
راحله صبوری
یکی از این روزها به بلوغ رسیدم
محمود نجیمی
خاکریزهای دوره‌گرد: خاطرات علی لطفی
ساسان ناطق
ستاره
۱۳۹۷/۰۹/۱۰

کتاب روون و جذابیه. حین خوندن دوست نداشتم رهاش کنم اگه براتون مهمه یا جالبه که یک «دید واقعی» نسبت به عراق و شرایطش داشته باشین ، حتما این کتاب رو بخونین. خیلی از تصوراتم درباره روابط ما با عراق و

- بیشتر
دوستدار حضرت آقا
۱۴۰۰/۰۴/۳۰

سلام کتاب جالبیه. خیلی خوب نشون می ده .چطور آدمای فرصت طلب وغرب گدا جلوی پیشرفت یک کشور رو می گیرن. حرف از ایران نیست .همه جا همینطوره.عراق با اون همه امکانات ونفت وآب وپتانسیل اسیر مردم خودشه. از من بپرسن معتقدم عراق

- بیشتر
Erfan1998
۱۳۹۸/۱۱/۲۳

درجه یک

ghased ruzan abri
۱۴۰۰/۰۷/۰۷

تعریف واقعیت از زاویه دیده‌نشده

پروانه
۱۳۹۹/۰۹/۰۹

خیلی عالی و البته تلخ

۱۶۳۵۰۳۰ محمد فتحی نژاد
۱۴۰۳/۰۱/۰۵

بسیار کتاب خوبی است در زمینه وضعیت شیعیان و فعالان سیاسی در عراق، ظلم‌هایی که دولت بعثی صدام به مردم عراق کرده. اطلاعات بسیار خوبی از وضعیت جامعه عراق به خصوص شیعیان در زمان حکومت جلاد زمان صدام حسین و

- بیشتر
ایلیا
۱۴۰۱/۰۹/۱۳

کتاب جالبی بود تا حالا ب عراق و جنگ عراق و مردمش از این زاویه نگاه نکرده بودم ب این نتیجه رسیدم ک اختلافات داخلی میتونه یک کشورو نابود کنه نه دشمن خارجی

ب. قاسمی
۱۴۰۳/۰۶/۱۷

کتاب خوبی بود حقایق تلخی رو از کشور های خودمان و کشور عراق برایم آشکار کرد

محسن غلامعلیان دهاقانی
۱۳۹۹/۰۷/۰۹

فقط نمی دانم چرا نسخه دیجیتال را به قیمت نسخه کاغذی می فروشید؟

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۵۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

حجم

۲۵۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان