کتاب گفت و گوی بعدی

کتاب گفت و گوی بعدی (The next conversation : argue less, talk more) نوشته جفرسون فیشر و ترجمه شادی تفضلی، اثری در حوزه‌ی مهارت‌های ارتباطی و گفت‌وگو است که نشر میلکان آن را در سال ۱۴۰۴ منتشر کرده است. این کتاب با رویکردی مبتنی‌بر تجربه‌های شخصی نویسنده که خودش وکیل دادگستری و فعال شبکه‌های اجتماعی بوده، به بررسی چالش‌های ارتباطی روزمره و راهکارهای عملی برای عبور از بحث‌های بی‌نتیجه و رسیدن به گفت‌وگوهای سازنده پرداخته است. نویسنده با روایت‌هایی از زندگی خانوادگی، حرفه‌ای و تعاملات اجتماعی خود تلاش کرده است تا مهارت‌های ارتباطی را به‌شکلی کاربردی به مخاطب ارائه کند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب گفت و گوی بعدی اثر جفرسون فیشر

کتاب گفت‌وگوی بعدی (کمتر بحث کنید، بیشتر حرف بزنید) اثری در حوزه‌ی توسعه‌ی فردی و مهارت‌های ارتباطی است که جفرسون فیشر، وکیل و مدرس ارتباطاتْ آن را بر پایه‌ی تجربیات شخصی و حرفه‌ای خود نوشته است. کتاب با زبانی صمیمانه به‌جای تکیه بر نظریه‌های پیچیده یا دستورالعمل‌های انتزاعی، از دل موقعیت‌های واقعی زندگی نویسنده و اطرافیان او شکل گرفته است. این کتاب به دو بخش اصلی تقسیم شده است. بخش نخست بر شناخت خود و ایجاد نظم ذهنی در مواجهه با تعارض‌ها تمرکز دارد و بخش دوم به ارائه‌ی تکنیک‌های عملی برای برقراری ارتباط مؤثر با دیگران می‌پردازد.

نویسنده با مثال‌هایی از جلسات دادگاه، روابط خانوادگی و حتی پیام‌های شبکه‌های اجتماعی نشان داده است که مهارت گفت‌وگو نه‌تنها در موقعیت‌های رسمی، بلکه در ساده‌ترین تعاملات روزمره نیز اهمیت دارد. دغدغه‌ی اصلی کتاب، عبور از فضای رقابتی و برنده - بازنده در بحث‌ها و حرکت به‌سوی ارتباطی مبتنی‌بر فهم، همدلی و شفافیت است. جفرسون فیشر در کتاب گفت‌وگوی بعدی تأکید کرده است که هدف از گفت‌وگو پیروزی نیست؛ بلکه ایجاد پیوند و درک متقابل است. او این رویکرد را با روایت‌های شخصی و توصیه‌هایی قابل‌اجرا به مخاطب منتقل کرده است.

خلاصه کتاب گفت و گوی بعدی

جفرسون فیشر باتکیه‌بر تجربه‌های زیسته‌ی خود به بررسی ریشه‌های تعارضات کلامی و راه‌های عبور از آن‌ها می‌پردازد. کتاب با خاطراتی از کودکی نویسنده در جمع خانواده‌ای وکیل آغاز می‌شود و نشان می‌دهد که مهارت‌های ارتباطی نه‌تنها آموختنی بلکه قابل‌تمرین و تقویت هستند. نویسنده روایت می‌کند که چگونه در جلسات دادگاه و زندگی شخصی بارها با موقعیت‌هایی روبه‌رو شده که طرف مقابل به‌جای گفت‌وگو به‌دنبال پیروزی در بحث بوده است. او با مثال‌هایی از پرونده‌های حقوقی و مکالمات خانوادگی نشان می‌دهد که پشت هر واکنش تند یا رفتار تدافعی، لایه‌هایی از احساسات و دغدغه‌های پنهان وجود دارد که اگر به آن‌ها توجه شود، مسیر گفت‌وگو تغییر می‌کند. کتاب تأکید دارد که هدف از گفت‌وگو برنده‌شدن نیست؛ بلکه باید به‌دنبال فهم متقابل و حل گره‌های ارتباطی بود. فیشر سه اصل کلیدی را معرفی می‌کند؛ صحبت‌کردن با آرامش و تسلط، بیان شفاف و قاطعانه‌ی خواسته‌ها و استفاده از گفت‌وگو برای ایجاد ارتباط و نه اثبات برتری. او با روایت‌هایی از شکست‌ها و موفقیت‌های خود نشان می‌دهد که حتی در روابط نزدیک یا محیط کار، سوءتفاهم‌ها و اختلاف‌ها اجتناب‌ناپذیرند، اما با تنظیم انتظارات واقع‌بینانه و تمرکز بر ارزش‌های شخصی می‌توان از هر گفت‌وگوی دشوار فرصتی برای رشد و پیوند ساخت. کتاب به نقش فناوری و پیام‌رسان‌ها در ایجاد سوءتفاهم‌های ارتباطی می‌پردازد و تفاوت میان انتقال پیام و برقراری ارتباط واقعی را شرح می‌دهد. فیشر بر اهمیت خودآگاهی، فهم متقابل و اعتمادبه‌نفس در گفت‌وگوها تأکید کرده و راهکارهایی برای عبور از سه شکاف اصلی ارتباطی (فقدان آگاهی، فقدان فهم و فقدان اتکابه‌نفس) ارائه داده است. در بخش دوم با معرفی دستورالعملی سه‌گانه، مخاطب به تمرین عملی مهارت‌های ارتباطی دعوت شده تا بتواند در گفت‌وگوهای بعدی نه‌تنها شنیده شود، بلکه واقعاً ارتباط برقرار کند.

چرا باید کتاب گفت و گوی بعدی را بخوانیم؟

این کتاب با رویکردی مبتنی‌بر تجربه‌های واقعی و روایت‌های ملموس، مهارت‌های ارتباطی را از سطح توصیه‌های کلیشه‌ای فراتر برده و آن‌ها را به ابزارهایی قابل‌تمرین و اجراشدنی تبدیل کرده است. کتاب گفت‌وگوی بعدی به‌جای تمرکز بر پیروزی در بحث یا ارائه‌ی راه‌حل‌های فوری، بر اهمیت فهم متقابل، شفافیت و همدلی در روابط انسانی تأکید می‌کند. خواننده با مطالعه‌ی این اثر می‌تواند به شناخت بهتری از ریشه‌های تعارضات کلامی برسد و یاد بگیرد چگونه با تنظیم انتظارات و ارزش‌های شخصی، گفت‌وگوهای دشوار را به فرصت‌هایی برای رشد و پیوند تبدیل کند. همچنین کتاب با مثال‌های متنوع از زندگی روزمره، محیط کار و روابط خانوادگی نشان داده است که مهارت گفت‌وگو برای همه‌ی موقعیت‌ها کاربرد دارد و محدود به فضای حرفه‌ای یا تخصصی نیست.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد می‌شود که در روابط شخصی یا حرفه‌ای خود با تعارض، سوءتفاهم یا دشواری در بیان خواسته‌ها روبه‌رو هستند. همچنین این اثر برای افرادی که به‌دنبال تقویت مهارت‌های ارتباطی، مدیریت بحث‌های چالش‌برانگیز یا بهبود کیفیت گفت‌وگوهای روزمره هستند، مناسب است. دانشجویان، مدیران، والدین و هر کسی که دغدغه‌ی ارتباط مؤثر دارد، می‌تواند از آموزه‌های این کتاب بهره ببرد.

درباره جفرسون فیشر

جفرسون فیشر (Jefferson Fisher) یک وکیل آمریکایی، پادکست‌ساز و نویسنده است که با انتشار ویدئوهای آموزشی کوتاه درباره‌ی مهارت‌های ارتباطی در شبکه‌های اجتماعی به شهرت رسید. او که در خانواده‌ای با پیشینه‌ی طولانی حقوقی بزرگ شده، پس از تحصیل در مدرسه‌ی کسب‌وکار مک‌کامز و دریافت مدرک حقوق از دانشگاه تکنولوژی تگزاس، فعالیت حرفه‌ای خود را در یک شرکت حقوقی آغاز کرد و سپس در سال ۲۰۲۱ دفتر شخصی خود را بنیان گذاشت. فیشر از سال ۲۰۲۲ با ضبط ویدئوهایی درمورد بحث‌کردن همچون یک وکیل، به‌سرعت در تیک‌تاک و اینستاگرام محبوب شد و تا سال ۲۰۲۵ بیش از ۵.۸ میلیون دنبال‌کننده و ۵۰۰ میلیون بازدید به دست آورد؛ موفقیتی که به گسترش دفتر حقوقی او تا ۱۲ وکیل، ازجمله همسر و پدرش کمک کرد. او در سال ۲۰۲۴ پادکست جفرسون فیشر را راه‌اندازی کرد و در آن نکات کوتاه و انگیزشی درباره‌ی بهبود مهارت‌های گفت‌وگو ارائه داد. نخستین کتاب او با عنوان گفت‌وگوی بعدی: کمتر بحث کنید، بیشتر حرف بزنید (The next conversation : argue less, talk more) در مارس ۲۰۲۵ منتشر شد و پنج هفته در فهرست پرفروش‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفت.

این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟

کتاب گفت‌وگوی بعدی پنج هفته در فهرست پرفروش‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفت. این اثر به ۴۰ زبان برگردانده شده است.

نظر افراد یا مجله‌های مشهور درباره این کتاب چیست؟

- اندرو هابرمَن، دکترای علوم اعصاب و استادِ بخش نوروبیولوژی در دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه استنفورد و خالق پادکست هابِرمَن لَب: جفرسون فیشر با تلفیق تخصص منحصربه‌فردش و توانایی خارق‌العاده‌اش در تقطیر رویکردهای مبتنی‌بر شواهد به ابزارهایی ساده و به‌یادماندنی، راه را برای گفت‌وگویی مؤثرتر هموار می‌کند. کار او و این کتاب می‌تواند شیوه‌ی ارتباط شما با دیگران را به‌شکلی مثبت دگرگون کنند. پذیرش دانشی که در کتاب گفت‌وگوی بعدی آمده است، زندگی شما را به‌طرز چشمگیری بهبود خواهد داد.

- مِل رابینز، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک‌تایمز و مجری پادکست مل رابینز: همه‌ی ما در زندگی با آدم‌های دشوار سروکار داریم و همه‌ی ما ناچاریم وارد گفت‌وگوهای سخت شویم. هیچ‌کس بهتر از جفرسون فیشر نمی‌تواند به شما نشان دهد که از کجا شروع کنید. کتاب گفت‌وگوی بعدی ابزارهایی به شما می‌دهد که زندگی‌تان را تغییر خواهد داد.

- کریس واس، نویسنده‌ی پرفروش و بنیان‌گذار گروهِ قوی سیاه: گفت‌وگوی بعدی کتابی ویژه است که به شما می‌آموزد چگونه با اعتمادبه‌نفس و وضوحْ وارد هر گفت‌وگو و مذاکره‌ای شوید. جفرسون فیشر سال‌های زندگی خود را صرف آموختن سازوکار واقعی ارتباط کرده است. اگر خواهان شناختن سازوکار ذهن انسان هستید، به این کتاب نیاز دارید.

چه نسخه‌های دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟

کتاب حاضر توسط مترجمان و ناشران مختلف در سال ۱۴۰۴ ترجمه و منتشر شده است. فهرست زیر چاپ‌هایی از این اثر را نشان می‌دهد:

- گفتگوی بعدی: کمتر بحث کنیم بیشتر صحبت کنیم ترجمه‌ی پروانه طاهری‌نیا، نشر اندیشه احسان‏‫، ۱۴۰۴.‎‬

- گفتگوی بعدی : کمتر بحث کنید،بیشتر صحبت کنید ترجمه‌ی ساسان جعفر‌نیا، نشر زمان تغییر، ‏‫‬‏۱۴۰۴.

- گفتگوی بعدی: بحث کمتر، گفتمان بیشتر ترجمه‌ی محبوبه سلطانی مهنه، مؤسسه آموزشی - تألیفی ارشدان‏‫، ‏‫۱۴۰۴.‬‬

- گفتگوی بعدی: کمتر بحث کنید بیشتر صحبت کنید ترجمه‌ی سوفیا جهان‌تیغ، نشر آریاس‏‫، ۱۴۰۴.‬

- مکالمه بعدی : کمتر مشاجره کن بیشتر گفت‌و گو کن ترجمه‌ی سیمین رضوانی، نشر کیمیای اندیشه، ‏‫۱۴۰۴.‬

- گفت‌وگوی بعدی: کمتر بحث کنیم، بیشتر حرف بزنیم ترجمه‌ی مهناز فرجی، نشر بهار سبز‏‫، ‏‫۱۴۰۴.‬‬

بخشی از کتاب گفت و گوی بعدی

«فصل اختصاصی: چگونه با خودشیفته‌ها و وارونه‌نماها برخورد کنیم؟

شوهر ظاهری کاملاً عادی داشت. لبخندش واقعی بود و شخصیتی دل‌نشین و خوش‌برخورد داشت، تصویری تمام‌عیار از یک همسر حمایت‌گر و دوست‌داشتنی. اما پشت درهای بسته، رفتارش خورنده و ویرانگر بود.

در جریان طلاق، بچه‌ها را تبدیل به سلاحی علیه مادرشان کرده بود، با جمله‌هایی مثل: «مامانت بیشتر از اینکه به تو اهمیت بده، دنبال پوله!» یا «مامانت نمی‌خوادت، واسه همینه که می‌خواد از ما جدا بشه.»

زن را تحقیر می‌کرد و وقتی با او مقابله می‌شد، در نقش قربانی فرومی‌رفت و می‌گفت: «تو من رو مجبور کردی این کارو بکنم. تقصیر خودته.» این جنگ روانی بی‌وقفه ادامه داشت. یک دقیقه تماس می‌گرفت تا او را آزار دهد و بعد تلفن را قطع می‌کرد. لحظه‌ای بعد با لحنی به‌ظاهر دل‌سوزانه پیام صوتی می‌گذاشت: «واقعاً امیدوارم بتونیم به‌خاطر بچه‌ها هم که شده با هم کنار بیاییم.» انگارنه‌انگار که همین چند دقیقه پیش رفتار سنگدلانه‌ای از او سر زده بود.»