
کتاب پریا
معرفی کتاب پریا
کتاب پریا نوشته کامران محمدی و مجموعهای از ۱۷ فلش فیکشن در باب عشق است که نشر سنگ آن را منتشر کرده است. این کتاب در قالب داستانهای کوتاه و موجز، به روایت زندگی زوجی به نام پری و راوی میپردازد و لحظات تلخ و شیرین، امیدها، ناکامیها و دغدغههای روزمرهی آنها را به تصویر میکشد. هر داستان، برشی کوتاه از زندگی این دو نفر و اطرافیانشان است که با زبانی ساده و صمیمی و عمیق و تأثیرگذار به موضوعاتی چون عشق، خانواده، فقر، بیماری، امید و فقدان میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پریا
کتاب پریا (هفده فلش فیکشن دربارهی عشق) مجموعهای از داستانهای کوتاه به قلم کامران محمدی است که در قالب فلش فیکشن، لحظات و موقعیتهای مختلف زندگی یک زوج جوان را روایت میکند. این کتاب با تمرکز بر عشق و روابط انسانی، به دغدغهها و چالشهای روزمرهی طبقهی متوسط و پایین جامعهی ایران میپردازد. ساختار کتاب بهگونهای است که هر داستان، مستقل و درعینحال مرتبط با سایر داستانهاست و شخصیتهای اصلی، بهویژه پری و راوی در محوریت اثر قرار دارند. فضای داستانها اغلب واقعگرایانه و ملموس است و نویسنده با جزئینگری و نگاهی انسانی به مسائل اجتماعی، اقتصادی و عاطفی پرداخته است. کتاب پریا اثری است که با روایتهای کوتاه و موجز، تصویری چندلایه از عشق، رنج، امید و زیستن در شرایط دشوار ارائه داده است.
داستانهای کتاب پریا از زاویهی دید اولشخص روایت میشوند و هرکدام برشی از یک موقعیت خاص را به تصویر میکشند؛ از امید به بردن جایزهای بزرگ و رؤیای خانهای بهتر تا مواجهه با بیکاری، بیماری، دغدغههای مالی و روابط خانوادگی. پری شخصیتی است که با وجود سختیها تلاش میکند امید و آرامش را در زندگی حفظ کند. راوی نیز با نگاه انتقادی و گاه طنزآمیز به مسائل پیرامون خود مینگرد. حضور ستاره، دختری که به فرزندی پذیرفتهاند، بعد دیگری به داستانها میبخشد و موضوعاتی چون فرزندخواندگی، بیماری و پذیرش را وارد کتاب میکند. داستانها گاهی به گذشته و خاطرات کودکی راوی سر میزنند و گاه به لحظات دشوار و تصمیمهای حساس زندگی مشترک. در کنار روایت عشق و همدلی، سایهی مشکلات اقتصادی، بیماری، جنگ و فقدان نیز بر زندگی شخصیتها سنگینی میکند. امید، شوخطبعی و پیوندهای عاطفی در تاروپود این داستانها جاری است.
چرا باید کتاب پریا را بخوانیم؟
کتاب پریا با داستانهایی کوتاه و موجز، تصویری واقعی و بیپیرایه از زندگی و عشق در شرایط دشوار ارائه میدهد. این کتاب با پرداختن به موضوعاتی چون فقر، بیماری، بیکاری و امید، تجربههایی انسانی را به تصویر میکشد که برای بسیاری آشناست. زبان ساده و صمیمی، شخصیتپردازی و فضاسازی اثر باعث میشود خواننده بهراحتی با داستانها ارتباط برقرار کند و درگیر احساسات و دغدغههای شخصیتها شود. همچنین ساختار فلش فیکشن و روایتهای کوتاه، امکان مطالعهی سریع و تأمل بر هر داستان را فراهم میکند. کتاب پریا اثری است که میتواند نگاه تازهای به عشق، خانواده و تابآوری در برابر مشکلات زندگی ارائه دهد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای کوتاه، کسانی که دغدغهی روابط انسانی، عشق، خانواده و مسائل اجتماعی دارند و افرادی که به روایتهای واقعگرایانه و موجز علاقهمند هستند، پیشنهاد میشود. همچنین این کتاب برای کسانی که بهدنبال تجربهی ادبی متفاوت و تأملبرانگیز دربارهی زندگی روزمره هستند، مناسب است.
درباره کامران محمدی
کامران محمدی متولد سال ۱۳۵۰، با نگارش داستانهای مینیمال در مطبوعات دههی ۱۳۷۰ وارد عرصهی ادبیات ایران شد. نخستین کتاب او، مجموعهای از همین داستانها بود که در سال ۱۳۸۱ منتشر شد. او با رمان کوتاه «آنجا که برفها آب نمیشوند» (نخستین جلد از سهگانهی فراموشی) در اواخر دههی ۱۳۸۰ بیش از پیش شناخته شد. کامران محمدی دارای مدرک کارشناسیارشد روانشناسی بوده و تأثیر این رشته در آثارش بهوضوح دیده میشود. او سالها در مقام روزنامهنگار، منتقد و نیز فیلمنامهنویس فعالیت کرده و در تولید فیلم اقتباسی «بگذارید میترا بخوابد» بهعنوان مشاور کارگردان حضور داشته است. از آثار این نویسنده میتوان به کتابهای «قصههای پریوار و داستانهای واقعی»، «بگذارید میترا بخوابد»، «اینجا باران صدا ندارد»، «مه»، «بوی ملایم کنت»، «مقامات ششگانهی حسرتهای شمال (نسخهی امضاشده)»، «رولت روسی و هشت داستان دیگر» و کتاب «پریا» (هفده فلش فیکشن دربارهی عشق) اشاره کرد.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
ازجمله افتخارات کامران محمدی میتوان به برگزیدهشدن در جایزهی والس برای رمان کوتاه «آنجا که برفها آب نمیشوند» (نخستین جلد از سهگانهی فراموشی)، جایزهی کتاب سال دانشجویی برای کتاب «خدا اشتباه نمیکند» و برگزیدهشدن در جشنوارهی داستانهای مینیمالیستی با داستان «شمعها خاموش نمیشوند» اشاره کرد. او همچنین با رمان آنجا که برفها آب نمیشوند، نامزد نهایی جایزهی هوشنگ گلشیری و با مجموعه داستان «رولت روسی و هشت داستان دیگر» نامزد جایزهی هفتاقلیم شده است.
بخشی از کتاب پریا
«ملاقات
نخ نقرهای را از وسط آخرین ستاره هم عبور دادم و بعد دو طرفش را محکم به هم گره زدم و انداختم گردن ستاره. دستهایم را پشت سرش حلقه کردم و پیشانیاش را بوسیدم. داغ داغ بود.
ستاره خندید. دستش را گذاشت روی گردنبند و دوید سمت پری.
«مامان مامان، ببین، من گردنبند ستاره دارم. هیچ کس غیر از من از این گردنبندها ندارد.»
پری چیزی نگفت. اگر میگفت هم نمیشنیدم. همهمهٔ جمعیت دور و برم نمیگذاشت. پری جلو نیامده بود. هیچ وقت نمیآمد. همان جا روی صندلی لهستانی رنگورو رفته مینشست و فقط نگاه میکرد. بعد هم حتماً میزد زیر گریه و میرفت.
ستاره برگشت. بغض توی گلویش گیر کرده بود. آب دهانش را قورت داد، اما چیزی نگفت. از بالای سرش دیدم که پری بلند شد.
گفتم: «ستاره، دستهایت را بده بابا.»
ستاره دستهایش را از لای میلهها دراز کرد. داغ داغ بود.
گفتم: «بابا این بار که آمدی خودم برایت با دانههای سفید موج، دستبند میسازم.»»
حجم
۲۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۴ صفحه
حجم
۲۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۴ صفحه
