
کتاب دین روز به شب
معرفی کتاب دین روز به شب
کتاب دین روز به شب نوشته یاسمینه خضرا و ترجمه ابراهیم احمدی نیا، رمانی در باب زندگی، مهاجرت و هویت در الجزایر است. این رمان با نگاهی انسانی و جزئینگرانه، فرازونشیبهای یک خانوادهی روستایی را در بستر تحولات اجتماعی و اقتصادی دهههای گذشتهی الجزایر دنبال میکند. داستان با محوریت پسری جوان آغاز میشود که همراه خانوادهاش پس از نابودی مزرعه و ازدستدادن همهچیز، ناچار به مهاجرت به شهر وهران میشود. نویسنده، فضای روستا، شهر و روابط انسانی را بهتصویر کشیده و به موضوعاتی چون فقر، غرور، امید و همبستگی پرداخته است. بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه اثر حاضر را در سال ۱۳۹۹ منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دین روز به شب اثر یاسمینه خضرا
کتاب دین روز به شب، رمانی به قلم یاسمینه خضراء است که به زندگی خانوادهای روستایی در الجزایر میپردازد. رمان در دههای پرآشوب آغاز میشود؛ زمانی که فقر و بیماری، بسیاری از خانوادهها را به مهاجرت وامیدارد. روایت از زبان پسری جوان است که شاهد فروپاشی زندگی روستاییشان و تلاش پدرش برای حفظ غرور و بقا است. پس از آتشسوزی و نابودی مزرعه، خانواده به شهر وهران مهاجرت میکند و با واقعیتهای تلخ و پیچیدهی زندگی شهری روبهرو میشود. ساختار رمان بر پایهی روایت اولشخص و توصیفهای جزئی از محیط، شخصیتها و روابط انسانی استوار است. نویسنده با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره، تضادهای طبقاتی، مناسبات خانوادگی و بحران هویت، تصویری ملموس از جامعهی الجزایر در آن دوران ارائه داده است. رمان دین روز به شب علاوهبر روایت مهاجرت و فقر، به موضوعاتی چون غرور، همبستگی، امید و مقاومت در برابر سرنوشت نیز پرداخته است. این کتاب، روایتی است از مقاومت، شکست و تلاش برای بازسازی زندگی در شرایط دشوار.
عنوان اصلی این کتاب که به فرانسوی نوشته شده، عبارت است از Ce que le jour doit à la nuit و عنوان انگلیسی آن What the day owes the night است. کتاب حاضر از متن انگلیسی به پارسی برگردانده شده است. همچنین در سال ۲۰۱۲ میلادی یک فیلم با اقتباس از رمان دین روز به شب به قلم یاسمینه خضرا ساخته شد.
خلاصه داستان دین روز به شب
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
رمان با زندگی پسرکی بیمار و منزوی در روستایی فقیر آغاز میشود. پدر خانواده، مردی سختکوش و تلخکام، همهی امیدش را به برداشت گندم بسته تا شاید بتواند بدهیهایش را بپردازد و زمینهای اجدادی را حفظ کند. آتشسوزی ناگهانی، همهی رؤیاها را خاکستر و خانواده را به مهاجرت ناگزیر میکند. آنها با اندک داراییشان راهی شهر وهران میشوند؛ شهری که در نگاه کودکانهی راوی، دنیایی غریب و پرزرقوبرق و بیرحم است. در شهر، خانواده با فقر، بیخانمانی و بیگانگی روبهرو میشود. پدر برای یافتن کار، روزها را به جستوجو میگذراند و مادر با زنان مهاجر دیگر در حیاط خانهای مشترک، میکوشد زندگی را سرپا نگه دارد. راوی که هنوز کودک است، با دنیای جدید، کودکان خشن محله، تبهکاران و شخصیتهای رنگارنگ شهر آشنا میشود. او دوستی با پسری مرموز به نام اوآری را تجربه میکند و نخستین درآمدش را از شکار پرندگان به دست میآورد، اما غرور پدر مانع از پذیرش کمک پسر میشود و این موضوع به تنش میان آنها دامن میزند. در پسزمینه، نویسنده به روابط خانوادگی، بحران هویت، تلاش برای حفظ عزتنفس و امید به آینده میپردازد. داستان با توصیفهایی از محیط، شخصیتها و مناسبات اجتماعی، تصویری زنده از زندگی مهاجران و ساکنان حاشیهی شهر ارائه میدهد.
چرا باید کتاب دین روز به شب را بخوانیم؟
این رمان، تجربهی مهاجرت، فقر و تلاش برای بقا را از زاویهای ملموس و صادقانه به تصویر کشیده است. کتاب دین روز به شب نهتنها داستان یک خانواده، بلکه بازتابی از سرگذشت هزاران انسان است که در مواجهه با بحرانهای اجتماعی و اقتصادی، برای حفظ کرامت و امید مبارزه میکنند. نویسنده با خلق شخصیتهایی باورپذیر و فضاهایی زنده، خواننده را به دل زندگی روزمره مردم الجزایر میبرد و تضادهای طبقاتی، مناسبات خانوادگی و بحران هویت را نشان میدهد. این اثر، فرصتی است برای درک عمیقتر مفهوم خانه، ریشهها و معنای واقعی مقاومت و همبستگی در شرایط دشوار.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان رمان با درونمایههای اجتماعی، کسانی که دغدغهی مهاجرت، هویت، فقر و روابط خانوادگی دارند و همچنین پژوهشگران حوزهی فرهنگ و جامعهی الجزایر پیشنهاد میشود. همچنین این رمان برای کسانی که به روایتهای واقعگرایانه و شخصیتپردازی عمیق علاقهمند هستند، انتخاب مناسبی است.
درباره یاسمینه خضرا
یاسمینه خضراء (Yasmina Khadra) که نام اصلی او محمد مولسهول (Mohammed Moulessehoul) است، در ۱۰ ژانویهی ۱۹۵۵ در کِنادسا در استان بشارِ الجزایر متولد شد. او نویسندهای الجزایری است که به زبان فرانسوی نوشته و یکی از شناختهشدهترین رماننویسان الجزایر در سطح جهانی به شمار میآید. پیش از آغاز فعالیت ادبیاش، در ارتش الجزایر خدمت کرد و تجربههای چشمگیری از جنگ، دوران پس از استعمار و برخورد با بنیادگرایی اسلامی داشت. این پسزمینهی زندگی برای بسیاری از آثار او منبع الهام بوده؛ آثاری که اغلب به بررسی جنگ داخلی الجزایر، خشونت، فساد، تأثیرات سیاسی و اجتماعی بر انسان میپردازند. این نویسنده با بیش از ۴۰ رمان منتشرشده و ترجمهشده به بیش از ۴۸ زبان و انتشار در ۵۶ کشور، در گسترهی ادبیات جهانی حضور مؤثری داشته است. برخی از آثار شاخص او شامل سهگانهی الجزایری، پروازهای کابل (The Swallows of Kabul)، حمله (The Attack) و دین روز به شب (What the Day Owes the Night) هستند. او در رمان «حمله» که به زبان فرانسوی در سال ۲۰۰۵ منتشر شد، بهشکلی عمیق به موضوع منازعهی اسرائیل و فلسطین میپردازد. او داستان زندگی یک زوج عرب اسرائیلی را روایت میکند که یکی از آنان بهعنوان تروریست انتحاری اقدام میکند؛ رمانی که با استقبال گستردهای روبهرو و جوایز متعددی برایش ثبت شد.
سبک نویسندگی او ترکیبی است از داستانپردازی جنایی، رئالیسم اجتماعی و سیاستورزی ادبی بوده است. او با بهرهگیری از تجربهی نظامی و وضعیت جنگی توانسته نوعی ادبیات مدرن روانشناسانه، اجتماعی و پرتنش را عرضه کند که نهتنها در الجزایر، بلکه در غرب نیز بازتاب وسیعی یافته است. بهطور کلی، این نویسنده را میتوان پلی میان دنیای عرب و غرب دانست؛ نویسندهای که با زبانی فرانسوی و تجربهای الجزایری، توانسته دریچهای را بهسوی فهم بهتر جنگ، خشونت، مهاجرت، هویت و تکثر فرهنگی باز کند. سبک او که همزمان داستانگویی و تحلیل اجتماعی است، باعث شده آثارش نهتنها سرگرمکننده باشد، بلکه تأملبرانگیز و جهانی شود. محمد مولسهول در سال ۲۰۰۱ با انتشار کتاب خاطرهنگارانهی نویسنده (The Writer) هویت اصلی خود را فاش کرد؛ پیش از آن تحت نام مستعار یاسمینه خضرا مینوشت؛ تا از سانسور نظامی در دوران خدمتش فرار کند.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
کتاب دین روز به شب، عنوان بهترین کتاب سال در ۲۰۰۸ میلادی را از سوی مجلهی Lire دریافت کرد.
یاسمینه خضرا (Yasmina Khadra) در سال ۲۰۰۱ میلادی، نشان Médaille de vermeil را از سوی انستیتو دو فرانس به پیشنهاد فرهنگستان فرانسه دریافت کرد. در سال ۲۰۰۵، کتابش عنوان «بهترین کتاب سال» را از سوی سانفرانسیسکو کرانیکل و کریستین ساینس مانیتور کسب کرد. در سال ۲۰۰۶، برای رمان حمله (L'Attentat) برندهی جایزهی کتابفروشان (Prix des libraires) شد؛ جایزهای که توسط حدود پنجهزار کتابفروشی در فرانسه، بلژیک، سوئیس و کانادا انتخاب میشود. او در همان سال جایزهی ادبی تروپیک (Prix Tropiques) را برای همان اثر دریافت کرد. در سال ۲۰۱۱، انستیتو دو فرانس به پیشنهاد فرهنگستان فرانسه، جایزهی بزرگ ادبی هانری گال را بهعنوان افتخاری ویژه به او اعطا کرد. در سال ۲۰۱۸، او برای رمان «خلیل» برندهی جایزهی بزرگ انجمنهای ادبی (در بخش نثر زیبا - Belles-Lettres) شد. یاسمینه خضراء در سال ۲۰۲۵ میلادی، دو جایزهی معتبر پپه کاروالیو (Pepe Carvalho Awards) و کازا مدیترانه (Casa Mediterráneo Awards) را دریافت کرد.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
- دیلی تلگراف (Daily Telegraph): این کتاب، داستانی تأثیرگذار دربارهی قدرت انسان در ایستادگی در برابر تاریخ است.
- تایمز لیتریری ساپلمنت (Times Literary Supplement): کتاب حاضر شامل توصیفهای درخشانی از زاغههای شهر و زیباییهای روستا است.
- انشو بوجناگاروالا (Anshu Bhojnagarwala) در سایت wordpress.com نوشته نویسنده در بهکارگیری واژهها مهارت ویژهای دارد؛ بهویژه هنگام توصیف رنجهای انسانی.
- ایندیپندنت (Independent): این رمان در باب خانواده، عشق و جنگ در الجزایر و در دوران پیش و حین شورش مسلحانهای است که به استقلال انجامید. قهرمان رمان، یونس میان دو جهانْ گرفتار، شاهد دلسوز آموزههایی که انسانها را از هم جدا میکند و شور و عشقی است که میتواند آنان را دوباره به هم پیوند دهد.
- اسکاتسمن (Scotsman): رمان حاضر، کتابی است که ممکن است هنگام خواندن در آن غرق شوید و وقتی آن را کنار میگذارید، خودتان را در آن بیابید؛ اثری غنی، دلسوزانه و انساندوست. داستانْ گیرا است و مجموعهای پربار از شخصیتهایی دارد که با دقت مشاهده یا از حافظه بازآفرینی شدهاند. نویسنده، زندگی را همانگونه که هست نشان داده و به آنچه میتواند باشد، اشاره میکند.
بخشی از کتاب دین روز به شب
«یک ماه تمام، تا وقتی نمایش ماجراجوییهای پدرم را روی سقف اتاقخواب نمیدیدم نمیتوانستم بخوابم. به پشت دراز کشیدم، به بالشهایم تکیه داده بودم و فیلم مقطعی را که بالای سرم به نمایش درآمده بود میدیدم. پدرم را در نقش سلطانی تصور میکردم که معشوقهها احاطهاش کردهاند، یا در نقش یک یاغی که زمینهای دوردست را غارت میکند، در نقش گنجیابی که بزرگترین قطعه طلای قرن را کشف میکند و یا در نقش یکی از اوباش که کتوشلواری سهتکه پوشیده و سیگار برگی در گوشهٔ دهانش دارد.
بعضی شبها، ترسی گنگ و مبهم مرا فرامیگرفت، او را مست و ژولیده تصور میکردم، در محلهای کثیف، که چند ولگرد خیابانی تعقیباش میکردند. وقتی اثر ترس داشت شروع میشد، انگار مچهایم در گیرهای گیر کرده بودند، درست مانند همان گیرهای که نزدیک بود سکههایم را در گوشتم فرو کند، آن شبی که سعی کردم پدرم را از پولی که با فروش سهرهها به دست آورده بودم، مفتخر و سربلند کنم.
رفتن پدرم عقدهای در گلویم شده بود؛ نه میتوانستم آن را قورت بدهم نه میشد آن را به بیرون تف کنم. احساس میکردم من مقصرم. اگر پدرم آن شب تصادفاً مرا نمیدید هرگز مادرم و خواهرم را رها نمیکرد. به خانه میرفت، از خستگی خوابش میبرد و هیچکدام از همسایهها ذرهای شک نمیکردند. پدرم مردی پایبند به اصول اخلاقی بود. به من میگفت اگر مردی پولش را از دست داد، زمینهایش را، دوستانش را، بخت و اقبالش را، حتی موقعیتاش را، همیشه احتمالی هرچند کم برایش وجود دارد که دوباره بتواند روی پاهای خودش بایستد، اما اگر مردی تحقیر شد، همهچیز پوچ و بیهوده میشود.»
حجم
۳۸۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
حجم
۳۸۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه