
کتاب تصمیم گیری هوشمندانه مدیران
معرفی کتاب تصمیم گیری هوشمندانه مدیران
کتاب تصمیمگیری هوشمندانه مدیران نوشتهی پرویز محمدزاده، اکرم اکبری و محمدامین قهرمانزاده اثری تخصصی در حوزه مدیریت و منابع انسانی است که با رویکردی میانرشتهای به بررسی فرایندهای تصمیمگیری مدیران میپردازد. این کتاب با تکیهبر مفاهیم اقتصاد رفتاری و روانشناسی سازمانی، تلاش دارد تا خطاهای رایج ذهنی و سوگیریهایی را که مدیران در موقعیتهای استخدام، انگیزش، پاداشدهی و رهبری با آنها مواجهاند، شناسایی و تحلیل کند. ساختار کتاب بهگونهای طراحی شده که هر فصل به یک چالش مدیریتی خاص میپردازد و با مثالهای واقعی، تمرینهای عملی و تحلیلهای بومی، راهکارهایی برای بهبود تصمیمگیری ارائه میدهد. انتشارات نور علم آن را منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تصمیم گیری هوشمندانه مدیران
کتاب تصمیمگیری هوشمندانه مدیران با تمرکز بر رفتار واقعی انسانها در محیط کار، به جای تکیه صرف بر مدلهای انتزاعی و فرضیات کلاسیک مدیریت، به بررسی تصمیمهای مدیران در بسترهای واقعی میپردازد. نویسندگان با بهرهگیری از پژوهشهای معتبر جهانی و مثالهای ملموس از فضای کاری ایران، نشان دادهاند که تصمیمگیریهای مدیریتی اغلب تحت تأثیر احساسات، سوگیریها و محیط اجتماعی قرار میگیرند. ساختار کتاب شامل بخشهایی درباره اشتباهات رایج در استخدام، معمای افزایش حقوق و انگیزش، نقش شهود و خطاهای ذهنی در انتخابها، و چگونگی طراحی سیستمهای پاداش و مدیریت ریسک است. هر فصل با روایت داستانی، تحلیل علمی و تمرینهای کاربردی همراه است تا مدیران بتوانند آموختهها را در محیط کاری خود پیاده کنند. این کتاب نهتنها برای مدیران منابع انسانی و رهبران سازمانی، بلکه برای هر فردی که در سازمان تصمیم میگیرد یا بر دیگران تأثیر میگذارد، قابل استفاده است.
خلاصه کتاب تصمیم گیری هوشمندانه مدیران
کتاب تصمیمگیری هوشمندانه مدیران با طرح این پرسش آغاز میشود که چرا بسیاری از تصمیمهای مدیریتی، حتی با وجود تجربه و آموزش، به نتایج مطلوب منجر نمیشوند. نویسندگان با تکیهبر اقتصاد رفتاری، توضیح دادهاند که ذهن انسان در تصمیمگیریهای سازمانی بیشتر از آنکه منطقی عمل کند، تحت تأثیر سوگیریها و میانبرهای ذهنی قرار میگیرد. در بخش اول، با روایتهایی از استخدامهای ناموفق، نشان داده میشود که چگونه اعتمادبهنفس، ظاهر و شباهت فرهنگی داوطلبان میتواند مدیران را به انتخابهای اشتباه سوق دهد. ابزارهایی مانند مصاحبه ساختاریافته، ارزیابی چندنفره و تمرینهای عملی برای کاهش این خطاها پیشنهاد شده است. در بخش دوم، معمای افزایش حقوق و انگیزش کارکنان بررسی شده است. نویسندگان با مثالهایی از محیط کار واقعی، نشان دادهاند که افزایش حقوق همیشه به افزایش انگیزه منجر نمیشود و عوامل غیرمالی مانند حس تعلق، مشارکت و عدالت نقش مهمتری دارند. راهکارهایی مانند گفتوگوی انگیزشی، پاداشهای غیرمالی و بازطراحی فرایند ارزیابی عملکرد ارائه شده است. در بخشهای بعدی، نقش شهود و حس درونی در تصمیمگیریهای مدیریتی نقد شده و با تحلیل مدل دوگانه ذهن (سیستم شهودی و تحلیلی)، ابزارهایی برای کاهش خطاهای شناختی معرفی شده است. همچنین، در فصلهای مربوط به پاداش و ریسک، با تکیهبر نظریه چشمانداز کانمن و تورسکی، نشان داده شده که انسانها زیان را شدیدتر از سود تجربه میکنند و طراحی پاداش باید با توجه به این واقعیت انجام شود. در نهایت، کتاب با ارائه تمرینها و چکلیستهای عملی، مدیران را به بازاندیشی در فرایندهای تصمیمگیری و استفاده از ابزارهای رفتاری دعوت میکند.
چرا باید کتاب تصمیم گیری هوشمندانه مدیران را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی علمی و کاربردی، فاصله میان نظریه و عمل را در مدیریت کاهش داده است. ویژگی شاخص آن، استفاده از مثالهای واقعی و تمرینهای عملی است که به مدیران کمک میکند خطاهای ذهنی خود را شناسایی و اصلاح کنند. برخلاف بسیاری از منابع مدیریتی که صرفاً به تئوری یا تجربههای شخصی تکیه دارند، این اثر با ترکیب پژوهشهای جهانی و فضای بومی سازمانهای ایرانی، راهکارهایی ارائه میدهد که قابل اجرا و ملموساند. همچنین، هر فصل بهگونهای طراحی شده که میتوان آن را مستقل مطالعه کرد و بلافاصله در محیط کار به کار بست. این کتاب برای کسانی که به دنبال تصمیمگیری دقیقتر، انسانیتر و اثربخشتر در سازمان هستند، منبعی ارزشمند بهشمار میآید.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به مدیران منابع انسانی، رهبران سازمانی، مدیران میانی و عملیاتی، کارآفرینان، مشاوران کسبوکار و مربیان رهبری پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که دغدغه بهبود تصمیمگیری، کاهش خطاهای ذهنی، افزایش انگیزش کارکنان یا طراحی سیستمهای پاداش و ارزیابی دارند، مناسب است.
بخشی از کتاب تصمیم گیری هوشمندانه مدیران
«در دنیای امروز، مدیر بودن یعنی پیوسته تصمیم گرفتن؛ تصمیمهایی درباره استخدام، ارتقاء، تشویق، تنبیه، هدایت تیم، تدوین استراتژیهای بازار یا حتی پاسخ به یک ایمیل ساده. اما واقعیت این است که بسیاری از این تصمیمها نه از سوی مدیران و نه از سوی کارکنان، الزاماً «منطقی» گرفته نمیشوند. ما در مدیریت و اقتصاد متعارف آموختهایم که انسانها موجوداتی منطقیاند؛ آنها اهدافشان را میشناسند، گزینهها را بررسی میکنند، سود و زیان را میسنجند و در نهایت بهترین تصمیم را میگیرند. اما تجربه روزمره در محیط کار نشان میدهد که این فرض همیشه درست نیست. چرا یک کارمند توانمند ناگهان استعفا میدهد؟ چرا تیمی که بهخوبی پاداش گرفته، باز هم انگیزه ندارد؟ چرا گاهی با وجود داشتن همه اطلاعات درست، فرد نامناسبی را استخدام میکنیم؟ پاسخ این پرسشها در جایی نهفته است که مدلهای متعارف اقتصادی و مدیریتی به آن کمتر توجه کردهاند: «سیستم شهودی ذهن انسان». اینجاست که اقتصاد رفتاری وارد صحنه میشود. دانشی میانرشتهای که با پیوند دادن روانشناسی به اقتصاد و مدیریت، رفتار انسان را آنطور که واقعاً هست تحلیل میکند، نه آنطور که باید باشد. برخلاف مدلهای انتزاعی و فرضیات ایدهآل، اقتصاد رفتاری به بررسی تصمیمها در بسترهای واقعی میپردازد؛ جایی که افراد تحت تأثیر احساسات، سوگیریها، انگیزههای ناهشیار و محیط اجتماعی عمل میکنند.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه